العالم ـ گزارش
پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، عراق را در بن بست سیاسی و نظامی قرار داد و بر گروه ها و عناصر «اپوزیسیون» نیز شوک شدیدی وارد ساخت.
منافقین تنها گروهی که همه حیثیت و هستی خود را در گرو جنگ نهاده بودند، برای خروج از این بن بست، توطئه ای را طرح ریزی کردند که ماموریت اجرای آن به عهده خودشان گذاشته شد.
سازمان منافقین از تابستان 1365 که تشکیلات و مرکزیت خود را به عراق انتقال داد تا تابستان 1367 تحت حمایت مالی، پشتیبانی و تبلیغی صدام حسین دیکتاتور وقت عراق قرار داشت.
هدف صدام از پذیرش هسته مرکزی سازمان منافقین و میزبانی آنان، بسیج نیروی انسانی آنها در مسیر اهداف نظامی خود علیه ایران و تمرکز قوای پراکنده منافقین در عراق و انجام عملیاتی علیه کشورمان بود.
سازمان منافقین به لحاظ این که در جریان جنگ تحمیلی از عوامل اطلاعاتی خویش در کمکرسانی به ارتش عراق استفاده کرده بود، در استراتژی نظامی صدام حسین از جایگاه ویژهای برخوردار بود، اما در صورت انعقاد قرارداد صلح دائم، این سازمان دیگر چنین کارکردی نداشت و لذا از نظر موجودیت با خطر جدی مواجه میشد. در چنین وضعیتی سازمان برای بقای خود در دسترسترین گزینه را استفاده از فرصت به دست آمده در جهت سرنگونی نظام ایران میدانست.
به منظور زمینه سازی توطئه منافقین ۳۱ تیر ماه ۱۳۶۷ چهار روز پس از پذیرش قطعنامه سازمان ملل، قوای رژیم بعث به منظور تصرف بخشهای از ایران، تجاوز گستردهای را به خاک ایران آغاز کردند؛ ولی با ایستادگی رزمندگان ایران بخش وسیعی از مناطق جنوبی کشور از خطر سقوط نجات یافت.
برای صدام حسین، این لشکرکشی در آخرین روزهای جنگ، یک ریسک بود که در آن در هر حال او بازنده نبود. اگر منافقین میتوانستند پیروز شوند و حکومت اسلامی را براندازند، صدام یک نیروی وفادار و مستعد خود را در خاک همسایه داشت و به آرزویی که در تمام دوران جنگ داشت می رسید؛ در صورتی هم که سازمان شکست میخورد، باز هم برای صدام اهمیت نداشت و وضع تغییری نمیکرد.
از آنجایی که منافقین در عملیاتهای موسوم به «آفتاب» و «چلچراغ» در مناطقی چون فکه، مهران و حاج عمران حملاتی انجام داده و به موفقیتهای نسبی دست یافته بودند، با تعمیم غیرعقلایی این وضعیت تا اندازهای اعتماد به نفس یافته و در خود این پتانسیل را میدیدند که با ارتش ایران در افتند.
در اوایل مرداد 1367، رجوی نشستی با شرکت همه نیروها در قرارگاه اشرف برگزار کرد. در این نشست، رجوی نقشه راهها و جادهها را از مرز ایران و عراق تا تهران بر روی نقشه نشان داد. او حتی محل اقامت خود را در شهر تهران مشخص و ادعا کرد که مردم به محض ورود ما به ایران، به یاری ما میشتابند و به ارتش آزدیبخش می پیوندند.
مسعود رجوی سرکرده منافقین در این عملیات ضد ایران که آن را فروع جاویدان نامیده بود حضور نداشت و از داخل خاک عراق، عملیات را هدایت میکرد و فرمان آتش را نیز مریم رجوی در محل امنی در خاک عراق صادر کرد.
در این عملیات منافقین ظهر روز سوم مرداد به همراه ارتش عراق عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از طریق سرپل ذهاب و هلی برد از جنوب گردنه پاطاق آغاز و به طرف شهر کرند پیشروی کردند و حدود ساعت ۱۸:۳۰ اولین تانک های عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف شهر به طرف اسلام آباد غرب پیشروی و به محض رسیدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و هم چنین تیراندازی کردند.
تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند که به علت نداشتن انسجام نیروها و آمیختگی منافقین با مردم، اوضاع از کنترل نیروهای نظامی خارج و شهر به تصرف آن ها در آمد.
منافقین در این عملیات از خودروهای وانت که بر روی آنها مسلسلهای سنگین نصب شده بود، نفربرهای زرهی برزیلی، زره پوشهای چرخدار روسی و فرانسوی بهره می بردند و هواپیماهای جنگنده «میگ 23» و «میراژ اف یک» عراقی به منظور حفاظت از نیروهای عمل کننده دربرابر دخالت احتمالی نیروی هوایی ایران، اقدام به پروازهای گشتی مسلحانه و برقراری پشتیبانی هوایی نزدیک کردند.
پیشروی اولیه سبب شد تا این نیروها به عنوان یک نیروی کاملاً غافلگیر کننده و قوی پیشروی کنند و به شهر اسلام آباد واقع در 100 کیلومتری (خط حرکتشان) دست یابند. آنها نیروهای موجود در این شهر را غافلگیر کرده و پادگان و مناطق و موقعیتهای حساس این شهر را ظرف مدت زمان کوتاهی (چند ساعت) به اشغال خود در آوردند.
به منظور مقابله با منافقین، عملیات مرصاد طراحی و در سه مرحله توسط رزمندگان اجرا شد.
در روز اول، هدف سد کردن هجوم منافقین بود. در روز دوم حرکت نیروی زمینی صورت گرفت که با پشتیبانی بسیار قوی نیروی هوایی و هوانیروز همراه شد و در روز سوم یگانهای منافقین به کلی منهدم شدند.
رزمندگان اسلام به فاصله کوتاهی تعدادی از ارتفاعات و تقاطع جادههای ارتباطی در فاصله بین اسلام آباد و کرمانشاه را به کنترل خود درآورده و با نیروهای مقدم منافقین درگیر شدند. آنها توانستند تا هنگام آمادگی و تجمع نیروهای سپاه پاسداران از مناطق مختلف در محور عملیات، منافقین را زمینگیر و خطوط ارتباطی آنها را در چند نقطه قطع کنند.
در منطقه حسن آباد (۲۰ کیلومتری اسلام آباد) به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمع آوری نیرو، منافقین زمین گیر شدند.
نیروهای خودی در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شده و بعدازظهر ۴ مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد– کرند را قطع، و آن ها را محاصره کردند.
در عملیات مرصاد بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاره انداز 60 و 80 میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری دشمن منهدم و بیش از 4 هزار و 800 نفر از نیروهای منافقین کشته و زخمی شدند که البته در میان کشته شدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای سازمان و فرماندهان تیپ ها نیز وجود داشتند که در نهایت عملیات مرصاد، سازمان منافقین را به تحمل شکستی استراتژیک و ننگین وادار کرد.
در این عملیات، نزدیک به 1000 قبضه آر. پی. جی 7، 700 قبضه تیربار وکلاشینکوف، دهها دستگاه خودرو، دهها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.
به گزارش ایرنا، شکست منافقین درعملیات مرصاد باعث شکسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها و ریزش سازمان شد به طوری که تعداد کثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند.
در توجیه شکست عملیات، رجوی گفت: تمامی اتکاء ما به ارتش و ایدئولوژیمان بود و روی عناصر سیاسی کار جدی نکرده ایم.
وی آن را با قیام کربلا قیاس کرد و گفت: تمامی اتکا بر دو عنصر شمشیر و ایدئولوژی نهاده و از معادلههای سیاسی چشمپوشی و این موضوع باعث شکست شد.
پس از پایان عملیات، تنگه چهارزبر، تنگه مرصاد نام گرفت تا یادآور کمینگاهی جهنمی باشد که با عملیات برنامه ریزی شده رزمندگان ایرانی، طومار نظامی سازمان منافقین را در هم پیچیدند.
فرماندهی این عملیات بر عهده سپهبد شهید علی صیاد شیرازی بود که در سال 1378 توسط سازمان منافقین ترور شد.