العالم _ فلسطین اشغالی
با نگاهی گذرا به مفاد معامله قرن، طرح تشکیل دولت فلسطین که مذاکره کنندگان فلسطینی به خاطر آن توافق شکننده سال 1993 را پذیرفتند، شکست خواهد خورد.
سازمان آزادی بخش فلسطین و گروههای زیر مجموعه آن از جمله جنبش فتح که مهمترین گروه این سازمان است، در 27 سال گذشته ، برای دست یافتن بر توافقی نهائی با محوریت ایجاد دولت مستقل فلسطین در مرزهای چهارم ژوئن سال 1967 ، با اجرای توافق های امنیتی و سیاسی ظالمانه و سنگین موافقت کردند وبدین ترتیب مشروعیت خود را در برابر ملت فلسطین از دست دادند.
ملت فلسطین سال 2006 جنبش حماس را انتخاب کردزیرا آنان با ایجاد رابطه امنیتی با اشغالگران مخالف بوده و به درگیری مستقیم و دائم با اشغالگران اعتقاد داشتند .
معامله ترامپ ؛ خواهی نخواهی تصمیم سازان فلسطینی را خلع سلاح سیاسی خواهد کرد تا نتوانند از خود دفاع کنند.
از این به بعد، ملت فلسطین هیچ گونه توجیه و هدفی را برای ادامه رابطه با اشغالگران نخواهد پذیرفت و این یعنی اینکه تشکیلات خودگردان که زمانی امیدی برای تشکیل دولت فلسطینی بدان بسته بودند، اینک به بارسنگینی برای فلسطینیان تبدیل شده اند ، زیرا محتوای این معامله، پایان دادن به امکان تشکیل دولت فلسطینی است. اما هنوز کور سوی امیدی بلکه بیشتراز یک کور سو برای فلسطینیان وجود دارد ، آنان می توانند مساله فلسطین را که پس از امضای توافق اسلو بسیار کم رنگ شده بود، بار دیگر چون گذشته پررنگ کنند.
برخی گروه ها گاهی دیدگاه انحلال تشکیلات خودگردان را مطرح می کنند و اشغالگران را مسئول کامل اشغال کرانه باختری و قدس اشغالی می دانند اما این گزینه یعنی انحلال تشکیلات خودگردان دستکم در مرحله کنونی عملی نخواهد شد زیرا نتایج بسیار منفی و پیچیده ای دارد و اگر چاره ای جز آن نباشد باید توسط اشغالگران و نه فلسطینیان انجام شود. اگر مسئولان تشکیلات خودگردان هم اکنون قصد دارند، ترامپ و نتانیاهو را کنار بگذارند، باید خود را برای رد امتیازات اشغالگران آماده کنند.
تشکیلات خودگردان باید پس از اعلام مفاد معامله قرن ، با پایان دادن به اختلافات و شکاف ها و تشکیل فرماندهی مشترک فلسطینی با حضور دو جنبش حماس و جهاد اسلامی در ساختار داخلی خود بازنگری کند.
فرماندهان فلسطینی نیز باید در انظار جهانیان، از همه توافق های پیشین و در راس آن توافق های امنیتی صرف نظر و خود را برای ساختن اقتصاد ملی فلسطین آماده کنند چرا که اصل مهمی برای مقابله خواهد بود .
در کرانه باختری نیز به گمان برخی ها،به مقابله نظامی گسترده نیازی نیست، بلکه باید مقابله مردمی باشد تا جهان را به خود معطوف کند. همه تدابیری که درآینده در این راستا اتخاذ خواهد شد، اشغالگران را با دو گزینه روبرو خواهد کرد یا پذیرفتن موارد تحمیل شده فلسطینیان و ابتکاراتشان یا جنگ با آنان که بی شک زیان بار خواهد بود زیرا این بار در جایگاه ابتکاردهنده طرحی نخواهند بود.
بدون شک دیپلماسی فلسطینی از مقابله، قدرتمندتر خواهد بود و موجب نزدیکی آنان به جهان عرب و اسلام و کشورهای دیگری خواهد شد که ترامپ و نتانیاهو را خطری واقعی برای صلح بین المللی می دانند، حتی کشورهای عربی تابع امریکا که به محوریت مساله فلسطین اعتقاد دارند نیز نمی توانند با ملت خود که مساله فلسطین را یک اصل می دانند ،مقابله کنند بنابراین هر تصمیم فلسطین برای مقابله با معامله ترامپ یک سرگرمی سیاسی است.
فارس الصرفندي