العالم _ ایران / فرهنگی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقللاب در پاسخ به نامهی حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی در ارتباط با اهمیت قرآن و ضرورت کار برای ترویج و تفسیر آن مرقوم داشتند: «بعدالسلام خداوند به جنابعالی توفیق عطا فرموده است و امیدواریم آن را افزایش دهد. حقیر با کار برای ترویج قرآن و تفسیر کاملاً موافقم.»
بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR همزمان با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، متن پاسخ رهبر انقلاب و نامهی حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی را منتشر کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، اللهم صل على محمد وآل محمد
محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر عزیز انقلاب اسلامی (دامت برکاته)
سلام علیکم اگر احساس وظیفه نمیکردم، با توجه به وقت عزیز شما و مشکلات بسیار مهم و پیچیده این مقدار از وقت شما را نیز نمیگرفتم. آنچه مرا به نوشتن این چند سطر وادار کرد، چند آیه قرآن بود:
۱. پیامبر در قیامت از مظلومیت و شهید شدن اهل بیت علیهم السلام سخنی نمیگوید، ولی از مهجوریت قرآن گله میکند. «و قال الرسول یا رب إن قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا» (فرقان، ۳۰)
٢. دومرتبه سفارش شده است که کتاب آسمانی را جدی بگیرید. «خذ الکتاب بقوة» (مریم، ۱۲)
٣. در سخنرانی پیامبر مأمور میشود که از وحی بگوید، «لتبین للناس ما نزل إلیهم» (نحل، ۴۴) در حالی که امروز بسیاری از سخنرانیها از شعر، رؤیا، تاریخ، حکایات و نظرات این و آن پر است، ولی سخنرانی با محوریت قرآن کم است.
۴. قرآن عالم ربانی را عالم قرآنی میداند. «کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون» (آل عمران، ۷۹)
۵. اساس همهی حوزههای علمیه یک توبیخ قرآنی است که فرمود: «فلولا نفر من کل فرقه...» (توبه، ۱۲۲) در حالی که تدبر در قرآن با دو توبیخ مطرح شده است:
الف) «أ فلا یتدبرون القرآن»
ب) «أم على قلوب أقفالها» (محمد، ۲۴)
۶. مشکل حوزههای علمیه این است، که با اینکه خوشبینانه ده درصد طلاب فقیه میشوند، ولی عمدهی مغزهای حوزوی برای تربیت این ده درصد زحمت میکشند، که البته این زحمت لازم است زیرا شاید ما به تعداد فرمانداریها فقیه نداشته باشیم و برای نود درصدی که قدرت اجتهاد ندارند، برنامهی چشمگیری نظیر شیوهی پاسخ به سؤالات، شیوهی کلاسداری، شیوهی بیان تفسیر و حدیث، شیوهی جذب جوانان به نماز و... وجود ندارد. گرچه در این سالها تخصصهایی به راه افتاده است، ولی خروجی آنها چشمگیر نیست و جای بعضی از تخصصها خالی است.
۷. ای کاش همانگونه که پیامبر فرمود: نباید بین کتاب الله و عترتی جدایی باشد «لن یفترقا»، ما باید تعداد جلسات قرآن را به تعداد جلسات عزاداری محرم و جشنهای نیمه شعبان برسانیم.
۸. گرچه امروز در سایه انقلاب تحولاتی در حوزهها پیدا شده است، لکن کم نیستند کسانی که قرآن و نهجالبلاغه را علم نمیدانند، در حالی که امام رضا علیهالسلام فرمود: «من أراد العلم فلیثور القرآن» (مجمع البحرین، ج ۳، ص ۲۳۸)
۹. با اینکه قرآن، کتاب تزکیه و تهذیب است، در حوزهها معاونت تهذیب هست، در حالی که قرآن مهمترین سرچشمهی تهذیب است، و میتوان آیات اخلاقی را در همان معاونت تهذیب مطرح کرد.
۱۰. بحمدالله امروز حفظ قرآن و تلاوت و مسابقات قرآنی با گذشته قابل قیاس نیست، اما نسبت به آنچه میتوانیم انجام دهیم، فاصلهها داریم. سزاوار است اقامهی قرآن دوشبهدوش اقامهی نماز باشد. زیرا کلمهی أقیموا، هم برای نماز آمده «أقیموا الصلاة» و هم برای کتب آسمانی آمده است «أقاموا التوراة و الإنجیل و ما أنزل».
۱۱. با اینکه شب قدر شب نزول قرآن است ولی در شب قدر انواع ادعیه، سخنرانیها، مراسم و عزاداریها مطرح است ولی در کمتر مسجدی در شب نزول قرآن از قرآن گفته میشود.
۱۲. با اینکه هدف قرآن بیشتر عموم مردم است، «بیان للناس» (آل عمران، ۱۳۷۸) ولی اکثر تفاسیر «بیان للخواص» است.
۱۳. با اینکه قرآن کتاب تذکر است، « فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ» (ق، ۴۵) ولی بیشتر موعظهها از دیگران است.
۱۴. با اینکه از آیه «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (نساء، ۸۲) (که خداوند توبیخ میکند) استفاده میشود تدبر واجب است، زیرا خداوند برای ترک کار مستحب توبیخ نمیکند، اما ما تفسیر را مستحب میدانیم.
۱۵. با اینکه برای هر رشتهی دانشگاهی در کنار معارف عمومی، باید آیات و روایات همان رشته جزء کتب درسی شود، ولی چنین نیست. در ادعیه میخوانیم که اولیای خدا برای هر عضوی یک دعا داشتند، و میگفتند: «و اکف أیدینا عن الظُلم و السرقه، طَهِّر بُطوننا من الحَرام والشُبهة». و بعد از اعضا، برای هر قشری و صنفی یک دعای خاصی داشتند. «و على الشباب بالانابة والتوبة و على النساء بالحیاء والعفة و على مشایخنا بالوقار و السکینة»
۱۶. با اینکه در قیامت درجات معنوی بر اساس قرآن است، «اقْرَأْ وَارْتَقِ» (مکاتیب الائمه، ج ۲، ص ۲۰۶) ولی شهریههای حوزهها بر اساس قرآن نیست.
۱۷. با اینکه قرآن و اهلبیت علیهمالسلام در کنار هم هستند، ولی بحمدالله برای اهلبیت موقوفات هست، ولی برای قرآن و تفسیر موقوفات نیست.
حضرت آقا!
جنابعالی قبل از انقلاب درس تفسیر داشتید، و امروز هزاران روحانی در دانشگاهها و پادگانها و قوای مسلح و ائمه جمعه وجود دارند که بعضی گاهی تفسیر میگویند ولی هنوز در حوزه، دانشگاه و منابر رنگ سخنان مخلوق بیش از سخنان خالق است.
حضرت آقا!
ماشینهایی که هوا گرفته است، در سرازیری با هل دادن روشن میشود، سرازیری قرآن ماه رمضان است و نیاز به سفارشی است حداقل به روحانیونی که در دستگاههای دولتی و در ادارات و قوای سهگانه و امور مساجد و ائمهی جمعه و حوزههای علمیه مشغول به کار هستند. باید همتی جدی باشد، چرا که اگر ما قرآن را به پا نداریم، از خداوند بدترین لقب را که پوچی است، دریافت خواهیم کرد. «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَیْءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِل» (مائده، ۶۸)
حضرت آقا!
چند ماهی بیشتر به ماه رمضان نمانده است، که نیمی از آن به خاطر تعطیلات عید و پنجشنبهها و جمعهها قابل استفاده نیست، ولی نیمی از آن فرصتی است که ما گام جدیتری بیش از آنچه تاکنون برداشتهایم، برداریم تا قرآن نزد ما مهجور نباشد. خواهشمند است به نمایندگان خود قبل از فرارسیدن ماه رمضان توصیهی جدی بفرمایید که از هماکنون خود را برای بیان تفسیر آماده کنند.
امید است چند جملهی توصیه شما که مصداق تواصوا بالحق است سبب حرکتهای بزرگی بشود، همانگونه که توصیه شما، ما و دیگران را وادار کرد که پرچم نماز میان نسل نو در آموزش و پرورش و دانشگاهها برافراشتهتر گردد و نماز ظهر عاشورا به صورت فرهنگ عمومی درآید و همانگونه که صدها مسجد خوب در جادهها ساخته شد و همانگونه که از یک جملهی شما در این سالها حدود ۵۰۰ میلیارد تومان زکات از طریق کمیتهی امداد جمعآوری و توزیع شد.
توجه به قرآن و سفارش به تفسیر و تدبر توسط حضرتعالی با اراده خداوند راهگشاست و برّی است که باید همه در این بر مشارکت کنند. به امید روزی که تمام حوزهها و تمام مدرسین برای تفسیر سهم و جایگاهی در شأن کتاب آسمانی قرار دهند و همانگونه که سایر کتب محوریت دارد، تفسیر قرآن هم محور باشد.
والسلام علیکم و رحمةالله
مرید قدیم؛ محسن قرائتی