العالم - تحلیل روز
پخش دو سریال تلوزیونی به نام های "ام هارون" و "مخرج 7"، در واقع تلاشی است برای نفوذ به عمق جامعه عربی تا به این بهانه، به افکار عمومی عرب بقبولانند که وجود این رژیم در پیکر جهان عرب، موضوعی عادی و طبیعی است و گریزی از پذیرش مناسب و شایسته این رژیم در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیست.
اما خطرناک تر از همه اینها، معرفی این رژیم به عنوان الگوی دموکراسی، رفاه و پیشرفت است. گفتگوی بین "ناصر القصبی"، هنرپیشه سعودی و هنرپیشه دیگر نمونه ای از این تلاش است؛ این هنرپیشه سعی می کند القصبی را متقاعد کند که "اسرائیل"، کاری انجام شده است و گریزی از همکاری با آن نیست و مشکل، فلسطینی هایی هستند که خود، وطنشان را فروخته اند اما گریبان عربستان را گرفته و آن را متهم می کنند. این حرکت در واقع تحریک علنی و آشکار جامعه عربستان علیه فلسطینی هاست. اما باز از همه اینها خطرناکتر، سریال ام هارون است که در آن سعی شده است یهودیان موجود در جوامع عربی، انسان هایی صلح جو معرفی شود که نه تنها اهل جنگ نیستند بلکه خدماتی را هم به جامعه ارائه می دهند.
این سریال سعی می کند چنین وانمود کند که یهودیان مشکلی با ادیان دیگر ندارند بلکه این مسأله فلسطین است که بین آنها و جوامعی که در آنها زندگی می کنند فاصله انداخته است. همین ادعا، تحریف علنی و آشکار تاریخ است؛ زیرا تاریخ نشان داده است که یهودیان در هر جامعه ای که بوده اند، جماعتی منزوی بوده و حاضر به تعامل با دیگران نبوده اند؛ گواه این مدعا، گتوهایی است این جماعت در اوایل جنگ جهانی دوم، خود را در آن محصور کرده بودند و همین گتوها، آنها را به سمت کوره های آدم سوزی هیتلر کشاند. من اطمینان دارم که جنجال "ام هارون"، با توجه به حجم واکنش های مردمی در جهان عرب و اسلام و موج خشم و اعتراض علیه این سریال و سازندگان و عوامل آن، یک نظرسنجی واقعی درباره مسئله فلسطین خواهد بود.
در بین بیشترین خشم و اعتراض نصیب "حیاه الفهد"، هنرپیشه کویتی خواهد بود؛ وی با ارتکاب دو اشتباه بزرگ، به شهرت و زندگی هنری خود پایان داد؛ اشتباه اول را وقتی مرتکب شد که گفت خارجی ها را باید به صحرا بیندازید چون در جریان شیوع ویروس کرونا بیمارستان های کویت را پر کرده اند و اشتباه دومش، بازی در نقش پرستار یهودی، ام هارون و دهن کجی به ملت عرب بود.
هشت روز گذشته را صرف بررسی واکنش شبکه های اجتماعی به روند عادی سازی روابط در سطوح فرهنگی کرده ام و چیزی که بیش از هر چیز دیگر شگفت زده ام کرده است، خشم نسل جدید از این دو سریال است. کسانی که این دو سریال را ساخته و میلیون ها دلار خرج انحراف نسل جدید از مسأله فلسطین کرده اند در واقع همه چیزشان را باخته اند و نتوانستند نسل جدید را با خود هماهنگ کنند. حتی بر عکس روح وطن دوستی و احساس مسئولیت در قبال مسأله فلسطین را در آنها بیدار کرده اند و مصداق این آیه شریف شدند که "ان الذين كفروا ينفقون اموالهم ليصدوا عن سبيل الله فسينفقونها ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون ".
در واقع اگر من جای آنها بودم، ایده پرداز این سریال را احضار و بازخواست می کردم چون، نیتجه کاملا برعکس داد. در مقابل، سریال "حارس القدس" (نگهبان قدس)، به رغم امکانات اندکش در مقایسه با سریال ام هارون، توانست افکار عمومی جهان عرب و اسلام را جذب کند. این سریال، زندگی اسقف "هیلاریون کابوتچی"، رئیس کلیسای کاتولیک روم در دهه هفتاد را روایت می کند؛ وی پیوسته از مقاومت فلسطین حمایت کرد تا اینکه بازداشت و تبعید شد.
تفاوت "حارس القدس" و "ام هارون" در این است که سریال نخست، روایتگر زندگی واقعی یک مبارز بین المللی بدون تحریف حقایق است و سریال دوم، داستان خیالی یک یهودی ناشناخته بدون اصل و نسب و هویت مشخص است که سعی می کند خود را به عنوان یک واقعیت بر جامعه تحمیل کند.
من بعید می دانم که در سال های بعد شاهد تکرار تجربه سریال ام هارون باشیم روزهای آینده نشان خواهند داد که چنین تجربه هایی نتایج معکوس دارند. در این بین تجربه هایی مثل حارس القدس باید هر چه بیشتر تقویت و فراگیر شوند و زندگی نامه صدها مبارز عربی که زندگی خود در راه آرمان اصلی عرب و مسلمانان به خطر انداخته اند به تصویر کشیده شوند. نگران نسل جدید نیستیم زیرا اطمینان داریم که به رغم تمام تلاش های فریب کارانه، فلسطین همچنان اصلی ترین مسأله و دغدغه آنها باقی می ماند.