العالم- تحلیل روز
مصر همزمان خواستار برگزاری نشست مجازی وزیران خارجه کشورهای عربی در اتحادیه عرب برای بررسی تحولات در لیبی شده است؛ درخواستی که بلافاصله از سوی دولت وفاق لیبی مورد مخالفت قرار گرفت. "محمد الطاهر سیاله" وزیر خارجه دولت وفاق طی تماس تلفنی با "یوسف بن علوی" رئیس دورهای شورای اتحادیه عرب، گفت: "طرابلس دعوت مصر را برای برگزاری نشست اضطراری اتحادیه عرب درباره لیبی نمیپذیرد؛ چرا که هیچ یک از مصوباتی که در نشستهای بینالمللی گدشته به تصویب رسیده تاکنون اجرایی نشده است." وی افزود: "چنین نشستی شایستگی بررسی تحولات لیبی را ندارد چرا که پروندههایی که در این زمینه مطرح است، به بحث و بررسی دقیق و عمیق نیاز دارد."
از سوئی دیگر، نخستوزیر دولت وفاق نیز به دعوت رسمی "عبدالمجید تبون" رئیسجمهوری الجزایر به این کشور سفر کرد؛ سفری که در چارچوب تلاشهای الجزایر برای ایجاد راهحلی مسالمتآمیز برای بحران لیبی ارزیابی میشود.
الجزایر تأکید کرده است به تلاشهای میانجیگرانهاش جهت گرد آوردن طرفهای درگیر در لیبی بر سر میز ادامه خواهد داد و از هیچ طرفی علیه طرف مقابل جانبداری نمیکند.
درخصوص تهدیدهای "عبدالفتاح السیسی" رئیسجمهوری مصر نیز باید تأمل کرد که آیا این تهدیدها عملی خواهد شد و بر روند تحولات در لیبی چه اندازه تاثیر خواهد گذاشت؟
نخست: آیا مصر در شرایط فعلی می تواند در مسیر اجرای تهدیدهای این چنینی گام بردارد؟
در پاسخ به این سوال باید به بررسی اهداف مصر و انگیزههای آن برای ورود در این قمار پرداخت. السیسی در اظهارات اخیرش تأکید کرد، هدف از ورود به قمار این جنگ تامین امنیت مرزها و آتشبس و نیز پایان دادن به مداخلات خارجی در لیبی است. برخی میپرسند که چرا حالا؟ السیسی همپیمان ژنرال "خلیفه حفتر"، به عنوان یکی از طرفین درگیر جنگ لیبی است، ولی او زمانیکه نیروهای حفتر در نزدیکی دروازههای طرابلس، پایتخت بودند چنین حمایتی از آنها نکرد، ولی اینک بعد از تغییر معادلات قدرت و سنگینی کردن کفه ترازو به نفع دشمنانش، یعنی نیروهای دولت وفاق- که از حمایت علنی و مستقیم دولت ترکیه برخوردارند- و احتمال سیطره آنها بر سرتاسر لیبی و به تبع آن بازگشت دوباره اخوانیها به قدرت در لیبی، السیسی وارد عمل شده است؛ چرا که این پیروزی احتمالی نیروهای وفاق تاثیری چشمگیر بر اوضاع اخوان المسلمین در مصر، که سرسختترین دشمن السیسی است و ادامه حضور او در قدرت را تهدید میکند، خواهد گذاشت.
دوم: رهبری مصر در برهه کنونی در مشخص کردن اولویتهای استراتژیکش دچار سردرگمی شده است؛ بحران موجودیتی که در حال حاضر مصر را تهدید میکند بحران سد "النهضه" است که اتیوپی در صدد آغاز پروژه پُر کردن سد توسط نیل در ماه آینده است و همانطور که مسئولان اتیوپی اعلام کردند این کشور در پیشبرد اجرای این پروژه، خواه با توافق مصر و خواه بدون توافق، مصمم است. مصر میتواند این موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهد. به گفته ناظران، احداث این سد بر زندگی بیش از یکصد میلیون شهروند مصری تاثیری مستقیم خواهد گذاشت و باعث از بین رفتن بخش اعظمی از سهم مصر از آبهای رود نیل و متعاقب آن، به تشدید بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این کشور منجر خواهد شد. در چنین شرایطی، چرا السیسی به جای تهدید اتیوپی، همسایه لیبیایی آن را تهدید میکند؟ آیا منظورش تداعیکننده این ضربالمثل است که میگوید: "به دیوار میگویم که در بشنود."
از سوی دیگر، دولت وفاق لیبی هیچ توجهی به این تهدیدها نمیکند و تأکید میکند که به عملیات نظامی و تحقق بخشیدن به اهداف ادامه خواهد داد. "خالد المشری" رئیس شورای عالی دولت لیبی در ردّ اظهارات عبدالفتاح السیسی، گفته است که چنین اقدامی خدشه زدن به حاکمیت لیبی و مداخله آشکار در امور لیبی خواهد بود. وی پیشتر نیز طرح مصر برای حل سیاسی بحران لیبی را رد کرده بود.
سوم اینکه، درگیریهای جاری در لیبی از زمان ورود امارات و عربستان سعودی و ترکیه به آن و حمایت تسلیحاتی و مالیشان از طرفین درگیر، از چارچوب داخلی خود خارچ شده است. این اتفاقات و روند درگیریها باعث آن نمیشد که مصر احساس خطر کند ولی غیبت این کشور طی این مدت از صحنه جنگ در لیبی، باعث شده که آن، نبرد لیبی را زودهنگام ببازد و جایگاه رهبری خود در منطقه عربی و آفریقایی را از دست بدهد.