العالم - تحلیل روز
در فوریه 2005 در انفجار بزرگی در مرکز بیروت، رفیق حریری، نخست وزیر اسبق لبنان و چند نفر دیگر کشته شدند. در آوریل همان سال عمر کرامی پس از 7 ماه از نخست وزیری استعفا داد. در آگوست 2020 نیز با انفجار بزرگ بندر بیروت، حسان دیاب پس از 9 ماه مجبور شد از نخست وزیری استعفا دهد. مزدورانی که در آن زمان از خون رفیق حریری خود را سیراب کردند هنوز هم خون مردم را سرمی کشند.
در آن زمان عمر کرامی مسئولیت اتفاقی را بر عهده گرفت که هیچ دخالتی در آن نداشت و با سربلندی و رها از هر گونه ابهام و اتهامی مسئولیت را واگذار کرد. امروز هم حسان دیاب، به همان ترتیب مسئولیت فساد 28 ساله ای را بر عهده گرفت که خود هیچ دخالتی در آن نداشت. او هم سربلند و آزاد از هر گونه شبهه و اتهامی از صحنه خارج شد.
با استعفای عمر کرامی، فؤاد سنیوره، یکی از بزرگترین متهمان فساد و عامل غارت میلیاردها دلار دارایی این کشور، نخست وزیر شد.
او مقدمات ظهور سعد حریری در صحنه سیاست لبنان را فراهم کرد. امروز با استعفای حسان دیاب چنین به نظر می رسد که باز هم صحبت از کسانی است برای جانشینی او که از نظر سوابق فساد و وابستگی به آمریکا دست کمی از سنیوره ندارند؛ نواف سلام، شخصیتی جنجالی است که روابط مشکوکی با آمریکا دارد. با روی کار آمدن چنین شخصیتی، شرایط برای اجرای نقشه های محور آمریکایی هموار می شود.
نکته ای که از این فرآیند می توان برداشت کرد این است که آمریکا، اروپا و برخی کشورهای عربی که نقشی جز پول دادن و تأیید نداشتند، به شکست سیاست های خود در مقابل حزب الله لبنان بسنده کردند لذا گریزی از سناریوی جایگزین ندارند؛ سناریویی که بتواند متحدان واشنگتن را به قدرت برساند و نفوذ حزب الله را مهار کند.
همه این شواهد گویای آن است که سناریوهای مشکوکی از دعوت به تشکیل کابینه جدید پس از انتخابات زودهنگام، دنبال می شود:
- کسانی که خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام هستند مثل حزب القوات به رهبری سمیر جعجع و جزب سوسیال ترقی خواه به رهبری ولید جنبلاط از مهمترین مخالفان قانون انتخابات ملی بودند. (برخی به دنبال این بودند که لبنان کلا یک حوزه انتخاباتی واحد شود، آنها مخفیانه با نبیه بری، رئیس پارلمان تماس گرفته و خواست عدم تصویب قانون انتخابات ملی شدند چون برای همیشه کار آنها را تمام می کرد).
بر همین اساس هدف آنها از تلاش برای برگزاری انتخابات جدید، خلق سناریوهایی برای تغییر مسیر انتخابات است و هیچ بعید نیست که به زودی شاهد ترور برخی سران و شخصیت های برجسته جریان 14 مارس به منظور تحریک احساسات مردم در آستانه انتخابات است. همین فرآیند پس از ترور رفیق حریری اجرا شد.
- علاوه بر این آنها تلاش می کنند کابینه ای را تشکیل دهند که به گفته آنها برخاسته از انتخابات و اکثریت جدید خواهد بود (در واقع نقشه آنها این است که با تغییر اکثریت به نفع خود، حزب الله و متحدانش را از میدان به در کنند) که این موضوع به خودی خود ابعاد خطرناکی دارد زیرا قبل از هر چیز به دنبال حذف نیروهایی هستند که در صحنه سیاست لبنان از حمایت و پشتیبانی قانون اساسی برخوردارند مضاف بر این که یکی از مؤلفه های اصلی صحنه قدرت در کشور هستند.
نکته نخست در این تکاپوها این است که همین گروهی که با بهره برداری از ترور حریری در سال 2005 خود را بدون اینکه پشتوانه مردمی داشته باشند از انزوا نجات دادند همان ها امروز سعی می کنند با بهره برداری از حوادث اخیر به قدرت برگردند.
نکته دوم این است که هدف اصلی آنها یعنی حذف حزب الله و متحدانش از صحنه قدرت، به قوت خود باقی است. آنها در سناریوی 2005 هم حزب الله را هدف قرار داده بودند. همان سناریو امروز هم تکرار می شود.
تبعات حوادث 2005 به مراتب بزرگتر و خطرناک تر بود اما حزب الله به سلامت از دایره توطئه جنگ داخلی مذهبی در لبنان، بیرون آمد. امروز بسیاری از معیارها تغییر کرده است و حزب الله امروز با حزب الله 15 سال قبل فرق می کند. حزب الله امروز قوی تر شده است و بهتر از هر زمان دیگری ماهیت سناریوهای سیاسی طرف مقابل را می شناسد مضاف بر اینکه مشروعیت قانونی و پایگاه مردمی آن نیز بیش از گذشته تقویت شده است بنابراین کسانی که همواره حزب الله را هدف قرار داده اند بیش از هر کسی می دانند که نمی توانند این حقیقت را تغییر دهند تنها کار یکه از آنها بر می آید این است که با بهره برداری از این تحریک ها، جای پایی برای خود در صحنه باز کنند.
و اما مهترین نکته در میان همه این تغییرات این است که حزب الله به عنوان جریان مقاومت در برابر اشغالگران در صحنه باقی می ماند و هر دولتی که روی کار بیاید حتی اگر مزدوران و سازشکاران را به قدرت برگرداند، بدون "بند مقاومت" مشروعیت پیدا نخواهد کرد.