العالم - کشکول
«بشری الخلیل» یکی از وکلای مدافع عرب و خارجی بود که برای دفاع از سنگدل ترین حاکم تاریخ عراق داوطلب شدند حاکمی که سخت دل تر از هولاکو و حجاج بن یوسف بود و جرایم و جنایاتی که در حق عراقی ها و همسایگان عراق مرتکب شد، بر هیچ کسی پوشیده نیست.
چقدر انسان باید کر و کور و نابخرد و ناکس و نامرد باشد که برای دفاع از یک جنایتکار داوطلب شود جنایتکاری که حتی حیوانات وحشی به درنده خویی وی نیستند.
همگان می دانند که بشری خلیل مقرب دستگاه صدام یاغی بود ولی مقرب دستگاه چنین جنایتکاری بودن نباید باعث شود که انسان چشم خود را به روی جنایات و فجایعی که صدام بر سر عراقی ها و همسایگان عراق آورده است، ببندد و به بهانه دفاع از وی به عراق بیاید آنهم به بهانه "مقابله با اسرائیل و سیاست های آمریکا" یعنی همان بهانه ای که صدام از آن به عنوان دستاویزی برای خوب جلوه دادن خود استفاده می کرد.
پذیرفتن وکالت چنین جنایتکاری باعث می شود که بشری الخلیل در نظر مردم عراق همدست طاغی و یاغی معدوم این کشور شناخته شود زیرا با پذیرفتن وکالت وی به توجیه جرایم و جنایات این فرد جانی پرداخت.
بشری الخلیل در اقدامی نادرست و نسنجیده صدام معدوم و حافظ اسد رئیس جمهور پیشین سوریه را یکسان و همتا نامیده است و گفته است که آمریکا این دو نفر را هدف گرفته بود زیرا هر دو کشورهای بزرگی را در منطقه پایه ریزی کردند ولی چون حافظ اسد زبده تر از صدام بود، از دام آمریکا جان به در برد ولی صدام در دام آمریکا افتاد.
چگونه می شود ادعاهای بشری الخلیل را درباره حمایتش از فلسطین باور کرد در حالی که همین زن از جنگ تحمیلی ظالمانۀ صدام معدوم علیه ایران دفاع کرد جنگی که 8 سال طول کشید و بزرگترین دشمنان فلسطین یعنی نظام های عرب مرتجع خصوصاً عربستان و همچنین آمریکا از صدام یاغی در این جنگ پیشتیبانی کردند و میلیاردها دلار پول و تعداد انبوهی اسلحه و مهمات و مقادیر زیادی اطلاعات را در اختیار وی گذاشتند و حتی در این جنگ به صورت مستقیم مشارکت کردند و نفتکش ها و هواپیماهای غیر نظامی ایران را منهدم کردند ولی حافظ اسد به حمایت از جمهوری اسلامی ایران پرداخت و می گفت که ایران عمق استراتژیک عرب در مبارزه با صهیونیسم جهانی و اسرائیل است.
وقتی می گوئیم که بشری الخلیل شریک جُرم و جنایت های صدام معدوم است، حرف بیهوده ای نگفته ایم، زیرا صدام همان کسی است که هزاران نفر از مردم عراق را با سلاح های شیمیایی قتل عام کرد و تعدادی را هم در بیابان ها دفن کرد و هزاران نفر را هم در اسید انداخت و صدها هزار نفر را هم از خانه و کاشانه شان آواره کرد و پابرهنه و بی زاد و توشه به سوی مرزهای ایران روانه کرد به طوری که هزاران نفر از آنها به علت گرسنگی یا تشنگی یا بیماری یا برخورد با میادین مین جان خود را از دست دادند یا به چنگال حیوانات درنده افتادند و تکه تکه شدند.
آوارگانی که همه املاک منقول و غیر منقول را گذاشتند و به سوی مرزهای ایران فرار کردند و تنها گناهشان این بود که آباء و اجدادِ صدها سال پیش آنها ایرانی بودند. جنایت دیگر این انسان احساساتی! این بود که بیش از 23 هزار جوان عراقی 15 تا 35 ساله را در زندان حبس کرده بود و به خانواده های آنها اجازه ملاقات نمی داد و سرانجام همه آنها را اعدام کرد.
حالا برسیم به جنایاتی که صدام در زمان انتفاضه شعبانیه مرتکب شد و قانون عجیبی که شامل اعدام اعضای حزب الدعوه بود، اجراء کرد و به بهانه همین قانون هزاران خانواده را به علت عضویت اعضای آنها در حزب الدعوه نابود کرد و به هر عراقی که زن ایرانی الاصل خود را طلاق بدهد، پاداش تعیین کرد و با همین اقدام بنیان هزاران خانواده عراقی را نابود کرد و همچنین بیش از 5 هزار کُرد عراق را با سلاح های شیمیایی در حلبچه قتل عام کرد و 175 هزار کُرد دیگر را در بیابان زنده به گور کرد تا ترکیب جمعیتی مناطق کُردنشین شمال عراق را تغییر بدهد.
سپس به کویت حمله کرد و جرایم و جنایاتی مختلفی را در حق ملت عراق و کویت مرتکب شد و محمد باقر الصدر فیلسوف مسلمان بزرگ و خواهرش بنت الهدی را شهید کرد و همین مرد احساساتی! خانواده احمد حسن البکر را از بین برد و 80 درصد از مسئولان حزب بعث را اعدام کرد و عدنان خیرالله برادر همسرش را کُشت و دامادهای خودش را هم همچون گوسفند سر بُرید و بیش از 10 کاخ برای خودش ساخت در حالی که کودکان عراقی از گرسنگی و بیماری رنج می بردند.
اینها بخشی از اقدامات صدام احساساتی! بود . حالا خانم بشری الخلیل باید پاسخگوی این همه جرایم و جنایات صدام احساساتی! باشد و وجدان خود را قاضی کند منتها اگر وجدانی داشته باشد.