تحلیل:
- روند مسائل بویژه در طول چند ماه اخیر نشان میدهد آمریکا به عنوان رکن موثر تحریک در بحران پس از 11سال تحمیل جنگ و بحران بر سوریه به این جمع بندی رسیده است که پرچم سفید بالا ببرد. آمریکا به شکلی قطعی به این جمع بندی رسیده است که اولاً برکناری حکومت قانونی اسد در سوریه ناشدنی است و ثانیاً حل هیچ مساله ای درمنطقه بدون حضور سوریه شدنی نیست. یک ضرب المثل یا قول معروف در میان اهل منطقه رایج است که هیچ صلحی بدون حضور سوریه در منطقه تحقق پیدا نمیکند.
- بنظر میرسد آمریکا با توجه به مساله خروج از افغانستان و همچنین احتمال خروجش از عراق طی ماههای آینده بی میل نباشد که از شمال سوریه نیز خارج شود اما یک معضل اساسی او را از انجام این مساله بازمیدارد و آن اینکه دقیقاً نمیداند با چه پشتوانهای این سیاست را عملیاتی کند و باصطلاح بعد ازخود چه جایگزین مناسبی را در این منطقه به عنوان نایب حافظ منافع خود و اسرائیل قرار دهد.
- آمریکا نه مایل است دامنه حضور و نفوذ روسیه در سوریه توسعه یابد و نه ایران و محور مقاومت و نه ترکهایی که طمع ورزانه خطوط مرزی شمالی سوریه را بخشی از سرزمین خود میدانند و هم اکنون حداقل نیمی از این بخش در شمال غربی سوریه را به اشغال درآوردهاند. آمریکا و بویژه شخص بایدن با توجه به حسن ظنی که به کردهای سوریه دارد میکوشد تا با توسعه دادن به ظرفیت بینالمللی کردهای سوریه و تلاش برای گونهای شخصیت و هویت دادن به آنها، کردها را به عنوان جایگزین و حافظ منافع خود بگمارد و سپس پروژه خروج از منطقه شمال شرق سوریه را عملیاتی کند. اینکه گفته میشود کردها از حکومت سوریه مطالبه دریافت 75 درصد از نفت شمال این کشور را نمودهاند و در عین حال هیاتی از «مسد» برای گفتگوهای جدی به مسکو رفته است دقیقاً درهمین راستاست
- پیش ازاین راهکاری 4 بندی که گفته میشد نقشه راهی است که پادشاه اردن برای خروج از بنبست درخصوص مساله سوریه ارائه کرده به رسانهها درز کرد. در این راهکار آمده بود برای حل مساله سوریه بایستی مجدداً این کشور را به دامان اعراب برگرداند و با کمک مالی به آن کوشید تا میان دمشق و محور مقاومت فاصله ایجاد شود.
- همچنین سفر وزیر خارجه امارات به سوریه که در ظاهر ادعا شد مورد رضایت آمریکا نبوده است با همین هدف یعنی بازگرداندن سوریه رانده شده از اتحادیه عرب به این اتحادیه صورت داده شد. در همین حال اخباری مبنی برتمایل شدید مصر به نزدیک شده به سوریه به گوش میرسد. اینها و خبرهایی از این ابراز تمایل به تجدید روابط یعنی آنکه سناریویی جدید با هدف معالجه شکستهای 11 ساله پیشین در راه است.
- شاید تشدید حملات این روزهای اسرائیل به مناطقی در سوریه که ادعا میشود محل استقرار نیروهای محور مقاومت در سوریه است نیز بمنظور تشدید و تسریع در تکمیل این سناریوی جدید باشد.
- صرف نظر ازاینکه هرکدام ازاین اقدامات کدام بخش از یک پازل و طرح کلیتر در خصوص سوریه را تعقیب کند مهم آن است که امروز و پس از تحمیل 11 سال بحران و فتنه بر ملت و دولت سوریه، محور غربی، عربی، عبری به این جمع بندی رسیده اند که در مقابل این مقاومت 11 ساله مجبور به پذیرش شکست شده اند و البته بدیهی است که کردها نیز دیر یا زود خود رامجبور به بازگشت به دامان مام میهن خواهند دید. واقعیت آن است که دولت سوریه سالهاست در مقابل پیش شرطهای گوناگون کردها مقاومت کرده است و در معروفترین این پیش شرطها به اعطای خودمختاری به ایشان رضایت نداده است. در تمامی سالهای بحران حکومت سوریه هم در خصوص مناطق شمال شرقی این کشور، هم در مقابل اشغال ادلب و هم در خصوص اشغال مناطق شمال غربی خود توسط ترکیه فقط و فقط یک شعار داده و میدهد و آن هم لزوم حفظ حاکمیت ملی و دفع کلی و اساسی اشغالگری است.