العالم - زلال قرآن
« واژه تقوا» را دو جور معنی کرده اند.
1 - تقوای پرهیز
در این نگاه که انسان ملزم به پرهیز و خودداری کردن است توصیه موءکد میشود که انسان با تمام وجود تلاش کند که از نزدیک شدن به هر چیزی که ممکن است موجب آلودگی ( اعتقادی، اخلاقی و عملی) گردد پرهیز نماید.
این معنی از جمله معانی بسیار محدودکننده برای این واژه نجاتبخش است، که بسنده کردن به آن مانع از ظاهرشدن آثار سازنده و تحول آفرین «تقوا» در وجود انسان می گردد، چرا که با ایجاد زمینه های احتیاطی بی مورد و محدودیت های دست و پاگیر، به مثابه ترمز عمل می کند که هر چه انسان در رعایت آن دقیق تر شود، به نوعی وسواس مبتلا شده و خود را به رعایت محدودیت های بیشتری ملزم می بیند، تا جائی که از ترس آلوده شدن به خطا و اشتباه و لغزش، متوقف شده و از حرکت باز می ایستد.
2 – تقوای ستیز
در این نگاه انسان ملزم است ضمن رعایت دقیق همه حدود الهی و ضوابط شرعی در میدان باشد، و برای ادای وظائف فردی و اجتماعی که بر عهده دارد به جِد تلاش کند.
این معنی از تقوا نه تنها محدود کننده نیست، بلکه انسان را به محراب جهاد اکبر می برد و همچون موتور محرکه ای برای بسیج تمام قوا و توانائی های مادی و معنوی آدمی عمل می کند و ضمن اینکه همچون دژ و سپر محکمی انسان را از هر انحراف و آسیبی محافظت کرده و مصون می دارد، با پایبند و مقید کردن او به انجام درست تکالیف و وظائفی که خداوند تبارک و تعالی برای او مقرر فرموده، او را به عمل دقیق به اوامر الهی وادار می کند که نتیجه قطعی آن آثار مثبت و سازنده دنیائی و آخرتی برای انسان خواهد بود.