علت اصلی علاقه‌مندی ملت‌های منطقه به انقلاب مردم ایران چیست؟

علت اصلی علاقه‌مندی ملت‌های منطقه به انقلاب مردم ایران چیست؟
چهارشنبه 27 بهمن 1400 - 21:17

رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان گفت: انقلاب اسلامی تنها منحصر به ایران نبوده و همواره نشانه‌هایی مبنی بر علاقه‌مندی برخی ملت‌ها و نیز شماری از گروه‌ها و جریان‌های غیرایرانی به انقلاب وجود داشته است.

العالم - ایران

رهبر معظم انقلاب درباره اثرات انقلاب اسلامی در دیگر کشورها فرمودند: «مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گلهای بهاری است؛ هیچ کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد؛ پخش می شود، همه‌جا می رود؛ نسیم روح‌افزا و روان‌بخشی است که همه‌جا را به خودی خود می گیرد.» ۱۳۹۳/۹/۶

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب به مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفت‌وگویی با عباس خامه‌یار، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان درباره تأثیر انقلاب بر ملت‌های منطقه انجام داده است.

انقلاب اسلامی تنها منحصر به ایران نبوده است، چراکه پیش از پیروزی انقلاب نشانه‌هایی مبنی بر علاقه‌مندی برخی ملت‌ها و نیز شماری از گروه‌ها و جریان‌های غیرایرانی به انقلاب وجود داشته است. علت اصلی این علاقه‌مندی نیز به ویژگی‌های شاخص انقلاب اسلامی از جمله اسلامیت، آزادی‌خواهی، عدالت‌طلبی و دیگر ویژگی‌های آن باز می‌گردد. با توجه به این مسئله، آیا انقلاب اسلامی از سوی ملت‌ها، شخصیت‌ها و یا گروه‌ها و سازمان‌های خارجی و غیرایرانی مورد حمایت قرار گرفت؟ کمک‌ها و حمایت‌ها عمدتاً در چه زمینه‌هایی متمرکز بودند و چه اقدامات مهمی در این عرصه انجام گرفت؟

خامه‌یار: در آن زمان، شرایط به‌گونه‌ای بود که پس از تحولاتی نظیر فروپاشی امپراتوری عثمانی، شکست اعراب در جنگ با رژیم صهیونیستی، ایجاد بلوک‌بندی‌های گسترده، گسترش لیبرالیسم، کاپیتالیسم و سرمایه‌داری و نیز گسترش کمونیسم توسط اتحاد جماهیر شوروی که ملت‌های مسلمان را هدف قرار داده بود، فضای ناامیدی سراسر جهان اسلام را فراگرفته بود؛ اما نهایتاً تحولات ایران و انقلاب اسلامی امیدی در دل این ملت‌ها ایجاد کرد.

ملت‌ها تصور می‌کردند خلل و ناامیدی که در جای‌جای کشورهای اسلامی به‌وجود آمده است، می‌تواند توسط انقلاب اسلامی، اندیشه‌های امام رحمةالله‌علیه و انقلابیون ایرانی پُر شود. لذا به‌صورت جدی، در تمامی حوزه‌ها یک حمایت همه‌جانبه از انقلاب اسلامی صورت گرفت و ما شاهد خیز بلند جوانان در کشورهای مختلف و ریختن آن‌ها به خیابان‌ها در حمایت از انقلاب اسلامی بودیم.

انتشار افکار و اندیشه‌های اندیشمندان و فرهیختگانِ انقلاب اسلامی در جای‌جای کشورهای اسلامی بی‌سابقه بود. اگر شمال آفریقا را در نظر بگیریم، ما این حمایت را در سودان مشاهده کردیم. این در حالی است که در آن زمان، یک رژیم مستبد تحت رهبری جعفر نمیری بر سودان حکمرانی می‌کرد.

افزون بر این، دانشگا‌هیان در کنار انقلاب اسلامی ایستادند. شخصیت‌های بزرگی نظیر صادق المهدی، حسن الترابی و محمد مکی به‌شدت از انقلاب اسلامی حمایت کردند. جنبش اسلام‌گرای سودان که بخشی از جمعیت اخوان‌المسلمین بود آشکارا از انقلاب اسلامی حمایت کرد. کتاب‌های انقلابیون ایران، روشن‌فکران و علمای ایران در سودان دست‌به‌دست می‌‌گشت، ترجمه و منتشر می‌شد.

از سوی دیگر، در تونس نیز همین اتفاق افتاد. راشد الغنوشی، نظریه‌پردازِ شناخته‌شده در دنیای سیاست و رهبر حزب نهضت تونس و دیگر شخصیت‌های این کشور حمایت بسیاری در این زمینه به عمل آوردند. در آن زمان، جنبش الاتجاه الاسلامی که بعدها تبدیل به جمعیت النهضه الاسلامیه شد به‌شدت از انقلاب اسلامی حمایت کردند. در همین حال، مجله المعرفه که نشردهنده اندیشه‌های روشن‌فکران و مذهبیونِ اسلام‌گرایِ تونسی بود، مقالات زیادی را به رشته تحریر در آورد. یک مرتبه در پشت جلد نشریه راجع به امام نوشتند: «عمامة لا کالعمائم»؛ یعنی این عمامه همچون دیگر عمامه‌ها نیست و متفاوت است.

در این کشور همچنین شاهد وصف ویژگی‌های امام خمینی رحمةالله‌علیه در قالب شعر بودیم. خودِ راشد الغنوشی مقاله‌ای به رشته تحریر در آورد و به‌گونه‌ای از زبانِ پیامبر اکرم با نوشتن حدیث، امام خمینی رحمةالله‌علیه را کاندیدای خلافت مسلمین معرفی کرد. این اقدام بزرگی بود.

در دیگر کشورها نیز وضعیت به همین شکل بود. به‌عنوان نمونه، مصری‌ها در حمایت از انقلاب اسلامی به خیابان‌ها ریختند. جنبش اخوان‌المسلمین به‌عنوان ستون فقرات اسلام سیاسیِ جوامع اهل سنت و بزرگ‌ترین، فراگیرترین و مؤثرترین جریان اسلام‌گرای جامعه اهل سنت به‌شدت از انقلاب اسلامی و اندیشه‌های امام طرف‌داری کرد و نسبت به گسترش این اندیشه مبادرت ورزید. افزون بر این، با سفر شاه به مصر و نیز دفنش در این کشور مخالفت جدی صورت گرفت.

در اردن علی‌رغم تمامی فشارهایی که وجود داشت، اردنی‌ها به‌شدت از انقلاب اسلامی دفاع کردند. این حمایت‌ها به‌ویژه در لبنان جانانه و همگانی بود. شخصیت‌های نظیری همچون فتحی یکن که اندیشمند بزرگ اهل سنت است و نیز شیخ سعید شعبان از انقلاب اسلامی حمایت کردند. شخصیت‌هایی شیعی مانند علامه محمدحسین فضل‌الله، علامه شیخ شمس‌الدین، شیخ محمدجواد مغنیه جملگی شخصیت‌های بزرگی بودند که اندیشه‌های امام را بازنشر دادند.

در عرصه عمل نیز اولین هیئتی که به ایران آمد، از کویت بود. به محض پیروزی انقلاب اسلامی، هیئت بلندمرتبه‌ای از کویت به‌منظور تبریک پیروزی انقلاب خدمت حضرت امام رفتند. هیئت دیگری متشکل از تمامی طوائف و گروه‌ها اعم از سنی، شیعی و مسیحی، ناسیونالیست‌ها و ملی‌گراها از لبنان برای تبریک نزد امام رفتند.

در پاریس نیز شاهد آن بودیم که برخی هیئت‌ها از کشورهای مختلف عربی نزد امام رحمةالله‌علیه رفتند. تمامی مطبوعات، رسانه‌ها و مجلاتی نظیر «المعرفه»، «الطلیعه الاسلامیه» و «الأمه» که در واقع ارگان این تشکل‌ها و جریان‌های بزرگ اسلامی محسوب می‌شدند، تمامی شماره‌های خود را به انقلاب اسلامی، تبیین اندیشه‌های امام رحمةالله‌علیه و اهداف انقلاب اسلامی اختصاص دادند. این بدان معناست که یک حمایت گسترده و بی‌سابقه از انقلاب اسلامی به عمل آمد.

در آمریکای لاتین نیز همین اتفاق افتاد و انقلاب به‌عنوان ادبیات مقاومت و ادبیات الهیات مطرح شد و در آنجا امام رحمةالله‌علیه را احیاگر دین خواندند. در فلسطین، انقلاب اسلامی یک بارقه امیدی را به‌وجود آورد. شخصیت‌های بزرگ مسیحی و رهبران مذهبی مانند اسقف کابوچی به دیدن امام رحمةالله‌علیه آمدند و با ایشان بیعت کردند. این یک سنت بی‌سابقه‌ای در میان مسیحیان بود.

افزون بر این، در شبه‌قاره هند، پاکستان، بنگلادش و هندوستان این حمایت‌ها وجود داشت. علمای بزرگی مانند امام بخاری و ابوالأعلی مودودی و ابوالحسن ندوی جملگی رهبران بزرگ جریان اسلامی جماعت اسلامی بودند و هر کدام به‌نحوی با انقلاب اسلامی بیعت کردند. حمایت‌ها از انقلاب اسلامی در سطح افکار عمومی، در سطح جریان‌های سیاسی و نیز در سطح نخبگان و علمای دینی و مذهبی بی‌سابقه بود. به نظر من هیچ انقلابی تا این سطح مورد حمایت فراگیر جریان‌های مذهبی و فرامذهبی و حتی ناسیونالیسم قرار گرفت.

هجمه گسترده و پس از آن جنگ فراگیر تحمیلی رژیم صدام علیه انقلاب اسلامی را در همین چهارچوب می‌توان تعریف و تبیین کرد. در واقع، حمایت‌های گسترده، بی‌سابقه و بی‌مانند در حال تبدیل‌شدن به خطر بزرگی برای رژیم‌های حاکم بود و تنها راهی که مدنظر آن‌ها قرار گرفت، تهاجم گسترده فیزیکی علیه انقلاب بود.

بنابراین، جنگ در این راستا قابل تعریف و تحلیل است. شمار نگاشته‌ها در حمایت از انقلاب اسلامی امروز از صدها اثر نیز عبور کرده است. کتاب محمد حسنین هیکل تحت عنوان «مدافع آیة الله» (توپ‌های آیت‌الله) در همان ابتدای جان‌گرفتن انقلاب اسلامی نگاشته شد. پس از آن، به‌محض پیروزی انقلاب اسلامی، شخصیتی مانند فهمی هویدی، کتاب ماندگار «ایران از درون» را به رشته تحریر درآورد.

تمامی این اقدامات در تنویر افکار عمومی جهان عرب و کشورهای اسلامی نقش بزرگی ایفاء کردند. کشورهای عربی هم که در آن زمان به‌عنوان کشورهای جبهه پایداری معرفی می‌شدند، لیبی، الجزایر، سوریه بودند که هم حکومت‌هایشان و هم مردمشان از انقلاب اسلامی حمایت کردند.

این دولت‌ها فضای بیشتری را برای مردم خود جهت حمایت از انقلاب اسلامی، فراهم کردند. طبیعتاً اقلیت‌های دینی و یا مسلمانانی که در جای‌جای اروپا و یا آمریکا حضور داشتند همین حمایت‌ها را به عمل آوردند. حامد الگار، روژه گارودی، کلیم صدیقی و ظفر بکداش، کتاب‌هایی را در حمایت از انقلاب اسلامی نگاشتند.

این شخصیت‌ها همگی هم در انگلیس، هم در کانادا و هم در آمریکا به‌منظور تبیین انقلاب اسلامی، همایش‌های بزرگی را در جای‌جای کشورهای مذکور برپا کردند. آن‌ها در چهارچوب قوانین کشورهای میزبان، اندیشه‌های انقلاب اسلامی را نشر می‌دادند. بنابراین، آن‌ها نقش بزرگی بر عهده داشتند.

همچنین من به یاد دارم که روزنامه کرسنت که توسط کلیم صدیقی و ظفر بکداش در لندن و کانادا به‌صورت هم‌زمان منتشر می‌شد، این نقش را ایفاء کرد. این فضا یک فضای حمایتی گسترده بود.

پربیننده ترین خبرها