العالم - لبنان
با این حال، همه باید این مساله را درک کنند که که 15 مه (روز برگزاری انتخابات)، رویدادی نیست که سرنوشت لبنان را تعیین می کند . به ویژه این انتخابات ، راهی برای متحول کردن اوضاع یا سرنگونی نظام لبنان نیست. بلکه فرصتی برای سنجش خلق و خوی عمومی در لبنان است که طی چهار سال گذشته بسیار تغییر کرده است. رویداد یکشنبه را می توان به سادگی در چارچوب جستجوی انتخاب های فردی یا عمومی لبنانی ها قرار داد. اما گزینه های کافی برای انتقال لبنان از ساحلی به ساحل دیگر وجود ندارد. این انتخابات ، سلطه و حکومتی مختلف را در لبنان ایجاد نمی کند و قطعا اجازه وضع قانون اساسی جدید برای کشور را نمی دهد.
متأسفانه رویداد یکشنبه میزان خفقان در میان مردم لبنان با همه پیشینه ها و گرایش های سیاسی ، فرقه ای ، مذهبی ، اقتصادی ، طبقاتی و جنسیتی نشان خواهد داد و نیز ذائقه فرهنگی را که کمیاب است، فاش خواهد کرد. این خفقان به ما این اجازه را می دهد که پیش بینی کنیم که لبنان در هر لحظه آماده انفجار است.
با این حال، اندازه این انفجارو ماهیت و پیامدهای آن قطعی نیست. آنچه در حافظه جدید ما وجود دارد، وقوع جنگ های داخلی به شکل های مختلف است ، جنگ هایی که فقط باعث ویرانی و ناامیدی بیشتر می شوند. نگرانی از این است که ناامیدی ، برخی ها در لبنان را برآن داشته که جنگ را بر گفتگو و هرج و مرج را بر بازسازی ترجیح بدهند.
این مساله بسیار درست است که هدف قرار دادن مقاومت برنامه اصلی اکثر قدرت های خارجی است که در لبنان نفوذ واقعی دارند. این طرح ، طرح همه گروه ها و احزاب لبنانی است که اصولاً خواهان مقاومت نیستند. نه ایده مقاومت را میخواهند، نه هدفش را و نه هزینههایش را متحمل میشوند. آن ها از همان ابتدا هم مقاومت را نمی خواستند. شروع به مخالفت و دشمنی با آن و اقدام علیه آن کردند . زیرا طرف های خارجی که از مقاومت متضرر شده اند، تصمیم گرفتند همه کسانی را که علیه مقاومت نشوریدند ، مجازات کنند.
به این معنا، موضع مخالفان مقاومت، از مرحله بیتفاوتی به مرحله مقابله با مقاومت از ترس مجازاتهای ولی نعمتان در خارج از کشور تغییر پیدا کرد.
با این حال، این نیز درست است که در رویداد فردا یک خشم بزرگ علیه واقعیت ناشی از حاکمیت موجود وجود دارد.
قدرت و حاکمیت دراین جا ، عنوانی ناشناخته نیست، بلکه مشکل است ، بدین شکل که مقاومت با تیرهای زیادی مورد اصابت قرار می گیرد ، زیرا در دایره ای قرار دارد که در آن افراد فاسدی وجود دارند که مردم آنها را نمی خواهند.
در این مرحله، برای مقاومت دشوار خواهد بود که خود را با اقتدار متمایز کند. درست است همه کسانی که مقاومت را به حمایت از فساد متهم می کنند، این واقعیت را پنهان می کنند که اصلاً مقاومت را نمی خواهند. درست است که اکثر کسانی که به مقاومت حمله می کنند ، هیچ اقدامی در برابر مفسدان واقعی انجام نمی دهند. اما این نیز درست است که کسانی که فردا به حمایت از مقاومت رأی خواهند داد، روز دوشنبه این سؤال را مستقیماً از مقاومت می پرسند و مسئله اصلاحات را مطرح می کنند.
اما حقیقت دردناک این است که مردم هنوز به حرف گروه ها و شخصیت هایی گوش می دهند که بارها و طی دهه ها به کشتن آنان اقدام کرده اند. حقیقت دردناک این است که جمعیت انسانی زیادی در لبنان وجود دارد که هنوز دنباله روی رهبران فرقه ای، مذهبی و منطقه ای هستند که عامل اصلی فاجعه در این کشور بوده و هستند. افرادی که تصمیم گرفتند دوباره پیرو و دنباله روی این رهبران باشند، خود باید مسئولیت کارهایشان را بر عهده بگیرند. به ویژه اینکه کمترین وظیفه آنان این است که در صورت نیافتن جایگزین مناسب، از رای دادن خودداری کنند. اما تسلیم شدن آنها در برابر این رهبران به بهانه ترس و وحشت آن ها از یک گروه یا طرف دیگر، اقدامی فرصت طلبانه است که صاحب آن را از ادعای تمایل به تغییر واقعی در کشور باز می دارد...
علاوه بر همه اینها، یک رویداد اساسی وجود دارد که امروز به انتخابات معنای سیاسی می دهد و آن ، به تصمیم سعد
الحریری، قدرتمندترین رهبر سنی لبنان، مبنی بر امتناع از شرکت در انتخابات مربوط می شود. این رویداد غیبت الحریری است که ظاهراً هیچ یک از پیروان، رقبا یا مخالفان وی نمی توانند آنرا جبران کنند.
همه آرایی که به نفع نامزدهایی داده می شود که به زبان الحریری صحبت می کنند، تا زمانی که الحریری به تصمیم خود پایبند باشد، فایده ای ندارد.
بنابراین، عنوان منصفانه برای انتخابات فردا در یک عبارت بسیار صریح خلاصه می شود: سعد الحریری، غایب واقعی!
مساله پایانی که آنرا می گویم تا برای هیچ کسی شک و شبهه ای ایجاد نشود، این است که روز دوشنبه واقعاً روز دیگری خواهد بود و لبنانیها وارد مرحله ای جدید از ظلم و ستم خواهند شد و در انتظار ایجاد یک ترکیب جدید با حمایت و تامین مالی طرفهای خارجی، خواهند بود و آتشبس جدید بین لبنانیها اجازه میدهد تا در زمان جنگ های بزرگ از روبرو شدن با فجایع بیشتر درامان بمانند.
هر کسی که گمان می کند به جز گفتگو راه دیگری برای همزیستی در لبنان وجود دارد، تا ابدالدهر دیوانه است.