تحلیل:
- تاملی درنشستهای شورای همکاری خلیج فارس نشان میدهد در این نشستها اساساً مسائل اساسی جهان اسلام و منطقه جای خود را به مسائل حاشیهای داده است. در حالی که در طول تاریخچه شکلگیری و فعالیت این نهاد منطقهای، مساله دشمنی اسرائیل با مسلمانان کانونی ترین مساله جهان اسلام و منطقه بوده است بیانیه های این نشستها عموما بر مسائلی کلیشهای و البته بدون فایده در خصوص نفی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس، تقاضای تکراری و بیاساس حضور این کشورها در مذاکرات هستهای ایران و غرب، محکوم کردن مکرر و بیحاصل ایران به حمایت از تروریسم و ناامن سازی منطقه و...متمرکز بوده است.
- حاصل این نشستهای بی فایده که هزینه مستقیم آن از جیب مردمان این کشورها خارج و به نفع اسرائیل به جیب رژیم هدایت میشود تلاشی ناکام برای جایگزین کردن دشمنی جدید بنام ایران به جای رژیم صهیونیستی است.
- در حالی که دیپلماسی ایران در پیوندی بسیار مستحکم با برخی از این کشورها روز بروز بر میزان استحکام خود میافزاید به نظر میرسد بیانیههای شورای همکاری اساسا در اتاق فکری سعودی جمع بندی و از حنجره نشستهای شورا فریاد زده میشود. سفرهای متقابل اخیر مقامات عالی ایرانی، قطری، عمانی، کویتی و اماراتی موید این مساله است.
- اینکه چرا در چنین شرایطی و به شکلی خاص و البته شتابزده شورای همکاری خلیج فارس به صدور بیانیه ای ضد ایرانی مبادرت کرده است را میتوان در قالب تحولاتی چند به تحلیل نشست.
اول آنکه بنظر میرسد بن سلمان از تعاملات کشورهای شورای همکاری با ایران دلخور است و همچنان میکوشد تا مکان شیخوخیت و رهبری ادعایی کشورش بر دیگر اعضا را حفظ کند و البته به رخ بکشد؛ بن سلمان درحالی که هنوز سفر طحنون اماراتی به ایران را هضم نکرده بود با سفرهای رییس جمهور ایران به عمان و قطر و سفر امیر قطر به ایران و ... مواجه شد.
دوم اینکه پس از نزدیک به 4سال تحمیل حصار بر قطر و البته شکست سیاست اعمال انزوا بر این کشور، سعودی و 3 کشور موتلف او مجبور به دست بوسی امیر قطر جهت از سرگیری روابط شدند. در واقع خروج قطر از شورا این نهاد را به مردهای متحرک تبدیل کرده بود. حالا و بعد از بازگشت قطر به این شورا، سعودی با انجام چنین نمایشنامههایی میکوشد تا بزعم خود جبران مافات کند.
سوم آنکه در سایه مواجهه مذاکرات هستهای ایران و غرب با برخی موانع ازیکسو و همچنین درز اخباری در خصوص صدور گزارشی منفی از آژانس بین المللی انرژی درباره ایران از دیگر سو به نظر میرسد سعودی احساس کرده است میتواند بهرهبرداری مناسب و البته حداکثری را در چنین شرایطی با تضعیف ایران به نفع خود و البته در آستانه دور جدید و احتمالا نهایی از سرگیری روابط میان ایران و سعودی بنماید و با دستانی پر پشت میز مذاکره حاضر شود.
چهارمین نکته آنکه بنظر میرسد سعودی از بلندگوی شورای همکاری خلیج فارس میکوشد تا افکار عمومی را نسبت به گامهای ویژه اخیرش در عادی سازی روابط با اسرائیل منحرف سازد. این روزها افزون بر فرود هواپیماهای اسرائیلی در فرودگاههای سعودی، این کشور میزبان گروهی اسرائیلی با تابعیت آمریکایی است که به بهانه بحث بر سر جزایر "تیران" و "صنافیر" اهداف عادی سازی روابط سعودی با اسرائیل را تعقیب میکنند.
پنجمین مساله روحیه هیجانی و خودشیفته بن سلمان است که در آستانه سفر بایدن به منطقه و در سایه بحران اوکراین و نیاز شدید غرب به انرژی، خود را مصدر سیاستگذاریهای کلی برای منطقه تلقی میکند.
و بالاخره آخرین نکته قابل تامل تمرکز بیانیه شورا بر مساله یمن و پیوند آن با ایران و ابراز دشمنی با انصار الله به عنوان جماعتی تروریستی است. بدیهی است تجمیع جمعی پراکنده بر سر موضوعی واحد آنهم در قالب خلق دشمنی مشترک و سیاست شکست خورده 8 ساله سعودی در یمن است و طبعاً این بیانیه ضد یمنی نهایتاً نیم نگاهی اساسی به استمرار اتش بس در یمن دارد و خروج آبرومندانه سعودی از باتلاق یمن را در سایه بزرگنمایی تهدیدی مشترک برای کشورهای منطقه وجهان تعقیب میکند.
- همه اینها در حالی است که همه تلاشهای سعودی همانگونه که در یمن ناکام بوده در خصوص ایران نیز همواره به سدهایی از جنس فولاد برخورد کرده است. اما نکته قابل تامل و سوال اساسی این است که چرا بن سلمان از این همه تلاش بیفایده دست بر نمیدارد؟ جواب روشن است بن سلمان جوان بایستی انرژی جوانی را جایی خالی کند و کجا بهتر از ایران؟ ایرانی که بن سلمان بهتر از هر کس میداند همواره اعتقاد داشته است: باید به بن سلمان جوان این امکان را داد تا جوانی کند!