العالم - ایران
هر روز صبح، نگاهی به آسمان میکنند و به امید دیدن دوباره روشنایی به عمق زمین میروند. در تونلهای تنگ و تاریک با مرگ دستوپنجه نرم میکنند و گاهی یک اشتباه، فاجعهای را برای آنها رقم میزند. بیتوجهی برخی معدنداران به اصول ایمنی باعث میشود کارگران در پی روزی حلال جان بدهند و بعد از هر حادثه تا مدتها بحث ایمنی معادن مطرح شود اما متاسفانه خیلی زود هم ریشه ماجرا فراموش شود.
امروز در آخرین حادثه نشت گاز حوالی ساعت ۲۱ شنبهشب در یکی از کارگاههای شرکت زغال سنگ معدنجوی طبس موجب انفجار شد،انفجار گاز متان در معدن معدنجوی شهرستان طبس تاکنون ۳۰ فوتی داشته و ۱۷ مجروح بیرون آورده شدند.
تلخترین حادثه برای کارگران معدن
صبح روز سیزدهم اردیبهشت ۹۶ خبری تمام ایران را به بهت فرو برد. انفجار در معدن زمستانی یورت در آزادشهر گلستان باعث گرفتاری دهها کارگر این معدن ذغال سنگ شد. بلافاصله نیروهای امدادی به محل حادثه رفتند تا امدادرسانی را آغاز کنند اما ورودی معدن بسته شده بود و هیچ راه دسترسی به کارگران نبود. کارگرانی که حادثه در شیفت آنها رخ نداده بود نگران از وضعیت همکاران و گرفتار در عمق زمین مقابل معدن تجمع کردند. خانواده کارگران هم آمده بودند و همه نگران و بیتاب چشم به عملیات نجات دوخته بودند. محل حادثه تونلی بود که بنبست بود و تنها یک راه خروج داشت، کارگران در عمق ۱۳۰۰ متری گرفتار شده بودند و هیچ راه تنفسی نداشتند. تا شب اول حادثه امدادگران فقط توانستند به عمق ۸۰۰ متری تونل بروند که تعدادی از آنها به علت گازگرفتگی مجروح و به خارج تونل منتقل شدند. هر چه ساعات به پایان روز نزدیک میشد، امیدها برای زنده پیداکردن کارگران کمتر میشد. بالاخره اعلام شد که ۴۳ کارگر و مهندس در عمق تونل شماره ۳ معدن گرفتار هستند. در پایان روز امدادگران وارد محل تجمع کارگران شده و ۳۵ جسد را کشف و به بیرون منتقل کردند. بررسیها نشان میداد هنوز اجساد دیگری در تونل هستند که باید خارج شوند اما رسیدن به اجساد کار سختی بود.
سرانجام ۶ روز بعد در ۱۹ اردیبهشت ابتدا ۷ جسد و ساعاتی بعد جسد آخرین مفقودی کشف شد.
با مرگ ۴۳ کارگر و مهندس معدن، روستای یورت در نزدیکی آزادشهر به بهت فرو رفت و بهسرعت ردیفهای قبرستان روستا محل دفن کارگران پیر و جوان معدن شد. ۷ ماه بعد کارفرمای معدن به علت فراهمنکردن تجهیزات ایمنی داخل معدن به عنوان مقصر شناخته شد.
۱۲ کشته در معدن باب نیروز
فروردین ۸۸ شنیدهشدن صدای انفجار در معدن باب نیروز زرند کارگران را شوکه کرد. دود و آتش از تونل خارج میشد. همه میدانستند سرنوشت شومی در انتظار کارگران داخل معدن است، یکی میگفت ۲۰ نفر در داخل معدن هستند و یکی دنبال خبرکردن امدادگران بود. ساعتی بعد کار نجات آغاز شد اما با انفجار گاز داخل معدن کسی امید به زندهماندن کارگران نداشت. کارگران هم به کمک نیروهای جستجو آمدند تا شاید معجزهای رخ داده باشد و کارگری زنده از داخل معدن خارج شود. ساعتی بعد اولین جسد از داخل راهروهای پیچدرپیچ تونل خارج شد تا امید همه تبدیل به یاس شود و دیگر امیدی برای زنده پیداکردن کارگران نباشد. در کمتر از یک ساعت ۱۲ جنازه از عمق چند صد متری زمین خارج شد تا تراژدی رقم بخورد. بررسیهای تخصصی نشان داد جمعشدن گاز متان و تخلیهنشدن آن باعث انفجار و مرگ ۱۲ معدنچی شد.
البته این تنها حادثه این معدن آن سالها نبود و در ابتدای دهه ۸۰ هم ۹ کارگر این معدن به علت گازگرفتگی جانشان را از دست داده بودند.
مرگ در معدن منگنز
یکی از کارگران معدن منگنز قم هم در آخرین روز بهمن سال گذشته، بر اثر ریزش بخشی از معدن زیر آوار محبوس و بعد از هفت ساعت جسدش پیدا شد. در این اتفاق که در عمق ۲۹۰ متری از سطح زمین رخ داد، یکی از کارگران معدنچی به نام «عدالت شیری» هنگام جابهجاکردن سنگهای معدنی با لودر مخصوص در داخل تونل گرفتار شد. پس از این حادثه امدادگران هلال احمر وارد عمل شده و بعد از هفت ساعت عملیات به لودر رسیدند اما راننده آن جان باخته بود.
۸ کشته در یال شمالی طبس
آذرماه سال ۹۱ کارگران معدن یال شمالی در ۲۵ کیلومتری طبس مثل هر روز برای کار و استخراج زغال سنگ وارد معدن شده و به سمت زیر زمین حرکت کردند. کارگران بارها گفته بودند که انتهای معدن تهویه ندارد و گازها خارج نمیشوند اما گوش کسی بدهکار نبود. ساعتی از شروع کار نگذشته بود که انفجاری زمین را لرزاند. کارگران که میدانستند چه اتفاقی افتاده، سریع دستبهکار شدند تا راهی برای رسیدن به همکاران و دوستانشان پیدا کنند. با تلاش امدادگران ۴ جسد از انتهای تونل خارج شد اما هیچ خبری از ۴ کارگر دیگر نبود. همه امید داشتند شاید آنها جای دیگری گرفتار شده باشند و زنده پیدا شوند. عملیات به خاطر احتمال ریزش و انفجار دوباره کند پیش میرفت اما سرانجام روز بعد جسد ۴ کارگر از زیر آوار ناشی از انفجار کشف و از تونل خارج شد.
بررسیها برای مشخصشدن علت این حادثه نشان میداد گاز متان داخل معدن با اکسیژن مخلوط شده و یک جرقه کوچک باعث انفجار در عمق معدن شده است.
کشف اجساد معدنچیان بعد از ۱۱۴ روز
۲۳ آذر ۸۹ ریزش تونل شماره یک معدن اشکلی هجدک کرمان به نیروهای امدادی اعلام شد، تیمهای امدادی به محل حادثه رفتند و کارگران نگران معدن، از گرفتار شدن ۵ نفر از دوستانشان در عمق ۶۰۰ متری معدن خبر دادند.
امدادگران تلاش برای نجات ۵ معدنچی را آغاز کردند اما مشخص شد همه آنها به علت ریختن صدها تن خاک و گرمای شدید داخل معدن جان خود را از دست دادهاند.
با اعلام مرگ کارگران تلاش برای پیداکردن جسد کارگران آغاز و ساعتی بعد تیمهای امدادی یک جسد را خارج کردند.
با توجه به سستی خاک و گرمای زیاد هر اقدام اشتباهی باعث ریزش دوباره آوار داخل معدن میشد و ممکن بود امدادگران جان خود را از دست بدهند. سرانجام ۱۳ روز بعد دو جسد دیگر در معدن پیدا شد. با توجه به خطرناکبودن عملیات جستوجو و امکان حادثه برای امدادگران عملیات پایان یافت و بالاخره بعد از ۱۱۴ روز از وقوع حادثه دو جسد باقیمانده داخل معدن پیدا و به بیرون منتقل شد.»
علت تکرار این حوادث چیست و چه راهکاری برای کاهش و توقف آن وجود دارد؟
کار در معدن و فعالیت معدنی در اعماق زمین، حادثه خیز بودن آن را توجیه میکند. اما این فرض بدیهی، هرگز به معنای این نیست که راهکاری برای پیشگیری از وقوع حوادث کار و تداوم فعالیت معدنی با حفظ سلامت و ایمنی کارگران وجود ندارد. پروتکلها و دستورالعملهایی که واحدهای HSE یا همان ایمنی و بهداشت کار برای فعالیت کارگاهها تعیین میکنند و نظارت مستمر بازرسان بر عملکرد این واحدها، به کاهش حوادث کار و یا پیشگیری از وقوع آنها کمک میکند. گزارشها نشان میدهد که در ایران، بیش از 80 درصد حوادث کار در معادن وابسته به بخش خصوصی رخ میدهند. خفگی، برقگرفتگی، ریزش کارگاه، فرسودگی تجهیزات و حفاریهای غیرمجاز از جمله دلایلی است که منجر به مصدومیت یا مرگ معدنچیان شده است. با این حال فرآیند نظارت بر ایمنی و بهداشت کارگاههای معدنی در انحصار دولت و مجموعه حاکمیت است و تشکلها و کانونهای صنفی که در حوزه ایمنی و بهداشت کار فعالیت میکنند، امکان نظارت مستقیم و بیواسطه بر این بخش را نداشته و عمدتا کارکرد ویترینی دارند.
بر اساس گزارشها عدم تناسب و تعداد کم بازرسان( حدود ۱۲۰۰ نفر) نسبت به تعداد بالای(بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار) کارگاههای ثبت شده در سازمان تامین اجتماعی، مسئلهای جدی است که امکان بازدید دورهای را از بازرسان دستگاههای حاکمیتی را سلب میکند. در چنین شرایطی نظارت و مانیتورینگ ایمنی و بهداشت کارگاهها باید از حوزه وظایف مستقیم حاکمیت خارج شده و به تشکلها و انجمنهای صنفی مستقل در حوزه ایمنی و بهداشت کار سپرده شود.
از جمله کارویژههای نهادهای متولی ایمنی و بهداشت کار، راهاندازی سامانه گزارشدهی حوادث کار است. کنوانسیون 187 که چارچوب توسعه ایمنی و بهداشت کار را مشخص کرده و ایران هم به آن پیوسته است تاکید کرده که راهاندازی سامانه گزارشدهی حوادث کار باید در دستور کار کشورهای عضو قرار گیرد. در ایران با وجود تعدد متولیان حاکمیتی ارائه آمار در خصوص حوادث کار، هیچیک تصویر روشنی از آنچه در واقعیت رخ میدهد ارائه نمیکنند. بنابراین اغلب نمیتوان به درک و آگاهی نسبتا قابل قبولی از روند وقوع حوادث کار در کشور رسید. در شرایطی که حاکمیت از راهاندازی چنین سامانهای شانه خالی کرده، شاید یکی از مهمترین اقدامات تشکلهای صنفی فعال در حوزه ایمنی و بهداشت کار، راهاندازی سامانهای مستقل و قابل استناد برای ثبت گزارشهای کارگاهی در خصوص حوادث کار باشد. سامانهای که علاوه بر مسئولان ایمنی کارگاهها، امکان گزارشگیری از سوی کارگران شاغل در آن کارگاهها را نیز داشته باشد. راهاندازی چنین سامانهای نخستین گام برای مانیتورینگ حوادث کار است. گامی که میتواند زمینههای مشروعیت، مقبولیت و قدرتیابی تشکلهای صنفی ایمنی و بهداشت کار و نظارت مستقیم بازرسان آنها بر شرایط کارگاهها را فراهم کند.