گزارش العالم از داستان مبارزه حاج خیرالله برای حفظ زمین‌های آبا و اجدادیش

يکشنبه 11 خرداد 1404 - 14:56

دوربین شبکه خبری العالم پای صحبت های دردناک حاج خیرالله بنی عوده، اهل روستایی در «دره اردن شمالی»، که توسط شهرک‌نشینان مسلح از زمین خودش که گوسفندانش را در آن می‌چراند، اخراج و به منطقه ای محصور رانده شده بود نشست؛ تا رنج و سختی توام با امید و مقاومت ؛ زندگی روزمره فلسطینیان را به تصویر بکشد.

العالم _ فلسطین اشغالی

اخراج یکی از روش‌هایی است که شهرک‌نشینان دژخیم صهیونیست برای وادارکردن صاحبان اصلی این خاک در سرزمین‌های فلسطینی استفاده می‌کنند.

حاج خیرالله بنی عوده، این مرد هفتاد ساله فلسطینی با دستانی پینه بسته،به خبرنگار شبکه خبری العالم گفت : «هر که زمین خود را بفروشد، آبروی خود را فروخته است هر که به زمین خود احترام بگذارد، به خودش احترام گذاشته است.» گویی این سخنانش فریادی خاموش علیه بی‌عدالتی بود و در حالی که چشمهایش به درختان زیتونی که پدرش در آنجا کاشته دوخته شده بود؛ درختان زیتونی، که هر کدامشان داستانی از مقاومت را در دل خود داشتند ادامه داد ، ما درختان زیتونی داشتیم که میوه آنها را می‌خوردیم. الحمدلله، رب العالمین... حتی این گل‌ها را هم خودم کاشته‌ام.» پیرمرد فلسطینی با دستان لرزان این جمله را روی لبهایش زمزمه می کرد و اشکهایش به خاک میریخت... "این زمین مال من است؛ کجا بروم ."

حاج خیرالله با صدایی آرام اما پر از شور زمینش را توصیف می کرد : "این زمین... این زمین فقط خاک نیست. اینجا نفس می‌کشد. اینجا خاطرات پدرم، پدربزرگم و تمام اجدادم را در خود نگه داشته است." همه چیز در اینجا داستان کسانی را روایت می‌کند که به زمین آبا و اجدادی خودشان پایبندند و برای حفظ مالکیت آن مبارزه می کنند.

حاج خیرالله بنی عوده، ادامه می‌دهد: "هر بذری که می‌کارم، قسمتی از وجودم را در این خاک دفن می‌کنم. این زمین من است، مثل فرزندم است. من آن را می‌شناسم و او مرا می‌شناسد."

در حالی که شهرک‌نشینان صهیونیست فقط با اعمال زور بر مالکان اصلی زمین آشنا هستند.... اما این زمین... با عشق آشناست. با صبر آشناست. با ریشه‌هایی آشناست که قرن‌هاست در این خاک تنیده شده‌اند.

حاج خیرالله بنی عوده، این مرد سالخورده با چهره‌ای آفتاب‌سوخته،به دوربین شبکه خبری العالم می گوید : «ما اینجا مدت هاست که از یک شهرک‌نشین صهیونیست رنج می‌بریم. ما قبلاً در زمین خودمان گندم می‌کاشتیم تا بتوانیم آن را برداشت ومصرف کنیم، اما او گاوهایش را در زمین های من رها می‌کرد تا بچرند، هر بار که این کار را می‌کرد، با چوبدستی آنها را میراندم و و برای سه سال متوالی این کار را تکرار کردم؛ حتی پلیس اسرائیل را خبر کردم، اما آنها فقط "می خندیدند. " در سال چهارم، من نتوانستم زمین را کشت کنم،... "این زمین حالا مال اوست."

کجا بر‌ویم؟ کشوری که میراث آبا و اجدادی ما است ،... کجاست؟ زمینی که قبلاً مال ما بود کجاست؟ این ها سوالات فلسطینیان داغ دیده ای است که سرزمینشان به یغما رفته است.

پربیننده ترین خبرها