* داعش
"دولت اسلامی در عراق و شام" یا "داعش " گروه مسلحی است که با تفکرات سلفی افراطی و تروریستی، در تلاش است در سوریه و عراق "خلافت اسلامی" ایجاد کند.
این گروه همانطور که از نامش پیدا است، در عراق و سوریه فعال است.
سرکرده این گروه تروریستی "ابوبکر البغدادی" نام دارد.
عناصر داعش
* نحوه پیدایش داعش
گروه "دولت اسلامی در عراق" در 15 اکتبر 2006 و پس از نشست شماری از گروههای مسلح در عراق شکل گرفت. در این نشست "ابوعمر البغدادی" به عنوان سرکرده آن تعیین شد.
این گروه از زمان تشکیل در سال 2006 عملیات و حملات تروریستی بسیار را در عراق برعهده گرفت.
پس از هلاکت "ابوعمر البغدادی" در 19/4/2010 "ابوبکر البغدادی" به عنوان جایگزین وی معرفی شد.
با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه تروریستی وسعت گرفت و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر این گروه در سوریه نیز فعال شدند.
* تشکیل "جبهه النصره" در سوریه
گروه "جبهه النصره لاهل الشام" در اواخر سال 2011 و با آغاز بحران و جنگ در سوریه به عنوان شاخه گروه "دولت اسلامی در عراق" تشکیل شد و به سرعت به یکی از گروههای مطرح در این عرصه تبدیل گشت.
سرانجام در 9/04/2013 ابوبکر البغدادی سرکرده "دولت اسلامی در عراق" در پیامی صوتی ادغام "جبهه النصره" و "دولت اسلامی در عراق" را اعلام کرد تا بدین ترتیب گروه "دولت اسلامی در عراق و شام" شکل بگیرد.
عناصر "داعش" از اواخر دسامبر 2013 و اوایل سال 2014 و با آغاز عملیات نیرهای ارتش عراق برای پاکسازی الانبار، وارد شهر فلوجه در این استان شدند.
* هدف از تأسیس داعش
پس از تشکیل گروه "توحید و جهاد" به سرکردگی "ابومصعب الزرقاوی" در سال 2004 و بیعت او با "اسامه بن لادن" سرکرده سابق "القاعده"، این گروه به شاخه سازمان القاعده در عراق تبدیل شد.
این گروه با گسترش عملیات خود به یکی از قدرتمندترین گروههای تروریستی در عراق تبدیل شد، تا اینکه الزرقاوی در سال 2006 در اظهاراتی ضبط شده به صورت مصور از تشکیل "شورای مجاهدین" به سرکردگی "عبدالله رشید البغدادی" خبر داد.
پس از هلاکت زرقاوی در سال 2006 "ابوحمزه المهاجر" به عنوان سرکرده این گروه تعیین شد. در پایان آن سال نیز گروه "دولت اسلامی عراق" به ریاست "ابوعمر البغدادی" تشکیل شد.
در19/04/2010 نیروهای مشترک عراقی و آمریکایی در عملیاتی در منطقه "الثرثار" منزلی را که "ابوعمر البغدادی" و "ابوحمزه المهاجر" در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار دادند. با شدت گرفتن تبادل آتش، جنگندهها آن منزل را بمباران کردند که در نتیجه آن این دو تروریست از پای در آمدند.
اجساد این دو تروریست در معرض دید عموم گذاشته شده.
یک هفته بعد این گروه در بیانیهای در اینترنت به هلاکت این دو تروریست اذعان کرد و پس از حدو 10 روز "ابوبکر البغدادی" به عنوان جانشین و سرکرده جدید تعیین شد. "الناصر لدین الله سلیمان" نیز به عنوان وزیر جنگ معرفی شد.
* مناطق حضور عناصر "داعش"
عراق
عناصر داعش در مناطق محدودی از برخی استانهای عراق به ویژه استان "الانبار" حضور دارند و عملیات تروریستی در کل عراق را پوشش می دهند. بر اساس گزارشها و آمار منتشر شده، داعش در نیمه دوم سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۱۴۰۰ خانه را در عراق منفجر و ویران کرد. طی این حملات ۱۹۹۶ نفر کشته و ۳۰۲۱ نفر زخمی شدند.
سوریه
عناصر داعش در سوریه در مناطقی از استانهای "رقه"، "حلب"، "حومه لاذقیه"، "ریف دمشق"، "دیرالزور"، "حمص"، "حماه"، "حسکه" و "ادلب" پراکنده هستند و در برخی از این مناطق نیز کنترل کامل را به دست گرفتهاند.
* اختلاف داعش و جبهه النصره از کجا شروع شد
ايمن الظواهري
با آغاز اختلافات و درگیریها بین عناصر جبهه النصره و داعش در سوریه، سرانجام "ایمن الظواهری" سرکرده القاعده تصمیم "ابوبکر البغدادی" رئیس گروه دولت اسلامی در عراق برای ادغام گروه خود با جبهه النصره را لغو کرد.
الظواهری تأکید کرد که فعالیتهای "دولت اسلامی در عراق" فقط به عراق منحصر شود.
ولی این موضوع برای سرکرده داعش خوشایند نبود، به صورتیکه البغدادی، در نواری صوتی اعلام کرد که با درخواست ایمن الظواهری، برای لغو گروه داعش و جدایی از جبهه النصره، مخالف است.
وی گفت: "گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما میزند و خون در رگهایمان جاریست باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقب نشینی و چانه زدن نیست."
* حامیان داعش چه کسانی هستند
عناصر گروه داعش مانند "جبهه النصره" از بی رحم ترین تروریستهای حاضر در سوریه و عراق هستند. فیلمها و تصاویر منتشر شده از جنایتهای این گروه تروریستی موجب شد که حامیان گروههای مسلح در سوریه مدعی شوند که از این گروه حمایت نمیکنند. حتی برخی گروهها نیز برای افزایش دریافت حمایتهای بین المللی خود را مخالف این گروه جلوه داده و با داعش وارد جنگ شدهاند.
با توجه به گستردگی کمکهای مالی، تسلیحاتی و لجستیکی که با آغاز جنگ در سوریه به این کشور سرازیر شده است؛ تلاش گروههای مسلح به ویژه داعش برای دستیابی هرچه بیشتر به این کمکها و سلطه بر گروههای دیگر شدت گرفت که این امر موجب آغاز جنگ و درگیری گروههای مسلح با یکدیگر شد.
اما با وجود اعلام برائت حامیان گروههای مسلح از داعش و جبهه النصره، کمکهای حامیان خارجی همچنان به دست این دو گروه میرسد. این کمکها در قالب حمایتهای مالی، تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی، آموزشی و غیره از سوی حامیانی مانند عربستان و قطر و ترکیه به همراه چند کشور غربی، موجب ادامه جنگ و ویرانی در سوریه شده است.
فرماندهی و تشکیلات
گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس "شورای مجاهدین" و فرماندهان عملیاتی است اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی می کنند.
جبهه النصره
جبهه النصره
درحالیکه در آغاز بحران و جنگ در سوریه، حامیان گروههای مسلح و تروریستی با تبلیغات گسترده رسانهای سعی داشتند این بحران را "انقلاب مردم سوریه ضد نظام حاکم" معرفی کنند؛ پس از مدتی رفته رفته نشانههای حضور این گروهها برای مردم سوریه و دیگر کشورها ثابت شد، و همگان با اسامی و نامهایی آشنا شدند که تا پیش از این هیچ نام و نشانی از آنها در سوریه نبود.
گروه موسوم به "جبهه النصره لاهل الشام" از گروههای وابسته به القاعده در سوریه است که عقاید آن بر پایه تفکرات سلفی افراطی استوار شده است. این گروه تروریستی در اواخر سال 2011 و با آغاز جنگ و بحران در سوریه تشکیل شد و با حمایت و پشتیبانی جریانها و کشورهای خارجی به سرعت به یکی از قدرتمندترین جریانها در جنگ با مردم و ارتش سوریه تبدیل شد.
عناصر این گروه تروریستی به دلیل داشتن تجارب بسیار در جنگهایی مانند عراق، افغانستان و لیبی، نسبت به دیگر گروههای تروریستی سازماندهی بیشتری دارند. این عناصر در سوریه جنایات بسیاری را در حق مردم و نیروهای ارتش مرتکب شدهاند.
این گروه نیز مانند دیگر شاخه های القاعده با وجود ادعای اسلام هیچ گاه در خصوص رژیم صهیونیستی، اشغال سرزمین فلسطین و رنج مردم این سرزمین موضع گیری نکرده و حتی یک گلوله برای آزادی این سرزمین شلیک نکرده است.
جبهه النصره یک گروه مسلح سازمان یافته در سوریه محسوب میشود که از مرزهای شمال سوریه به ترکیه تا مرزهای لبنان حضور داشته و جنگجویانش از میان گروههای مسلح که با دولت سوریه میجنگند، آموزش دیدهتر و دارای تسلیحات پیشرفتهتر هستند.
بر اساس گزارشهای منتشر شده؛ النصره دارای امکانات مادی چند برابر سایر گروههاست که نشانه حجم کمک قدرتهای بینالمللی است که از آن حمایت مالی به عمل میآورند.
این گروه تروریستی از سوی سرکرده اخوان المسلمین سوریه تحت نظر شورای نظامی به فرماندهی "فاروق طیفور" معاون سرپرست اخوان المسلمین که رهبر فعلی آن محسوب میشود، در ترکیه تشکیل شد.
عناصر جبهه النصره به طور مستقیم از دفتر طیفور در استانبول و اتاق عملیات بینالمللی که در مرز ترکیه و سوریه تشکیل شده است، دستور میگیرند.
به نوشته هفته نامه فرانسوی اوکانارد آنشینیه، این دفتر اتاق شامل افسران فرانسوی، آمریکایی، قطری و ترک است.
پس از افشای جنایتهای عناصر جبهه النصره در سوریه و کشتار بی رحمانه زنان و کودکان و شهروندان بیدفاع، آمریکا که همواره از مخالفان مسلح و ادامه جنگ در این کشور حمایت کرده، مجبور شد گروهک النصره را در فهرست سازمانهای تروریستی خود قرار دهد. ولی جرج صبرا رییس شورای ملی، معاذ الخطیب رییس ائتلاف مخالف و شماری از سران اخوان المسلمین سوریه به این تصمیم آمریکا اعتراض کردند.
با انتشار تصاویر و فیلمهایی از جنایتهای این گروهها در اینترنت و برخی رسانهها، حامیان گروههای مسلح مجبور شدند برای متوقف کردن این رسوایی، جبهه النصره را به فهرست سازمانهای تروریستی خود بیفزایند. البته این اقدام تأثیری در ادامه حمایتها از این گروه تروریستی نگذاشت.
این گروه تروریستی در نخستین بیانیه خود در 24 ژانویه 2012، سوری ها را به "جهاد و حمل سلاح ضد نظام سوریه" فرا خواند.
* ماجرای پیوستن جبهه النصره به دولت اسلامی در عراق
ابوبکر البغدادی سرکرده "دولت اسلامی در عراق" در 9/04/2013 در پیامی صوتی ادغام "جبهه النصره" و "دولت اسلامی در عراق" را اعلام کرد، تا بدین ترتیب گروه "دولت اسلامی در عراق و شام" (داعش) شکل بگیرد.
اما پس از مدتی "ایمن الظواهری" ادغام این دو گروه را لغو و هر کدام را مسئول رسیدگی به مناطقی کرد که در آن حضور دارند. این اقدام الظواهری موجب آغاز اختلاف جبهه النصره و دولت اسلامی در عراق و درگیریهای مسلحانه دو طرف شد.
* تبلیغات رسانه ای جبهه النصره
جبهه النصره بیانیهها و اعلامیههای خود را به صورت انحصاری از طریق "مؤسسه المناره البیضاء" منتشر می کند.
* تابعیت عناصر جبهه النصره
بیشتر عناصر جبهه النصره در واقع تروریستهایی هستند که قبلا در جنگهایی دیگر مانند عراق، افغانستان، چچن و دیگر کشورها حضور داشتند؛ به همین دلیل آنان تجارب بسیاری را از اینگونه خون ریزیها با خود به سوریه آوردند.
عناصر این گروه از کشورهای مختلف به سوریه آمده اند که اکثر آنان عرب، ترک، ازبک، چچنی، تاجیک، و اروپایی هستند. این عناصر برای عضویت در جبهه النصره باید از سوی یکی از افراد مورد اعتماد تأیید شوند.
* برخورد آمریکا و شورا امنیت با جبهه النصره
در پی انتشار فیلمها و تصاویری از جنایات جبهه النصره در حق شهروندان و نیروهای ارتش سوریه، آمریکا سرانجام در دسامبر 2012 مجبور شد این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی خود قرار دهد. این اقدام آمریکا با اعتراض شدید مخالفان سوریه در خارج از این کشور و حتی سران گروه موسوم به "ارتش آزاد" همراه شد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در 30 مه این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی خود قرار داد.
احرار الشام
عناصر احرار الشام
در ابتدای تأسیس این گروهک، مؤسسه "المناره البیضاء" در بیانیهای با اعلام تشکیل "احرار الشام" تأکید کرد که این گروه وابسته به جبهه النصره است.
مؤسسه المناره البیضاء همواره بیانیه ها و اعلامیه های جبهه النصره را به صورت انحصاری منتشر میکند.
اما "احرار الشام" با صدور بیانیهای جداگانه تأکید کرد که کاملا مستقل است و به هیچ گروهی وابسته نیست.
گروهک "احرار الشام" مجموعهای از گروههای سلفی افراطی در سوریه است که با استمرار بحران در سوریه، در سال 2011 برای جنگ با ارتش و نیروهای امنیتی به هدف براندازی نظام این کشور ایجاد شد.
"عبدالرحمن السوری" سرکرده این گروهک است.
سرکردگان این گروهک مدعی هستند بیش از 25 گروه تابع این مجموعه در مناطق مختلف سوریه پراکنده شدهاند. بیشتر این گروهها در ادلب هستند، اما برخی از آنها در حما و حلب حضور دارند.
برخی از گروهکهای این مجموعه عبارتند از قوافل الشهدا و انصار الحق در استان ادلب، التوحید و الایمان در ادلب، شهبا در شهر حلب، حسن ابن ثابت در درعا و لب، صلاح الدین و عبدالفدا در حما.
ارتش آزاد
عناصر ارتش آزاد
این گروه تروریستی از عناصر مسلح و شبه نظامیانی تشکیل شده که برخی از آنها از نیروهای سابق ارتش و برخی نیز از کشورهای دیگر به سوریه اعزام شدهاند.
ترکيه و برخي کشورهاي غربي و عرب حاشيه خليج فارس به صورت ویژه از این گروه نظامی حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی میکنند، و نیروهای آن قبل از اعزام به سوریه در خاک ترکیه آموزش میبینند. "ریاض الاسعد" و "حسين هرموش" از بنيانگذاران و عوامل اصلي اين گروه تروريستي هستند.
ارتش آزاد مدعی است که زیر شاخه های بسیاری را در مناطق مختلف سوریه دارد که از شناخته شده ترین آنها می توان به "لواء الاحرار" و "لواء التوحید" اشاره کرد.
فتح الاسلام
فتح الاسلام گروهی مسلح است که از اردوگاه آوارگان فلسطینی "نهرالبارد" در شمال لبنان اعلام موجودیت کرد.
این گروه تروریستی در فوریه 2006 تشکیل شد.
عناصر مسلح در اردوگاه عين الحلوه
اعضای فتح الاسلام تبعه کشورهای مختلف عربی هستند.
در ابتدا "یوسف شاکر العبسی" سرکردگی این گروهک را برعهده داشت.
دولت اردن در سال 2002 العبسی را به قتل یک دیپلمات آمریکایی متهم کرد. اردن العبسی را به همراه ابومصعب الزرقاوی در سال 2004 به اعدام محکوم کرد.
* سرنوشت سرکرده فتح الاسلام
در خصوص سرنوشت شاکر العبسی خبرهای ضد و نقیضی منتشر شده است. برخی منابع گفتهاند که او در جریان درگیریهای نهر البارد دستگیر و سپس کشته شد ولی خبرگزاری فرانسه به نقل از یک افسر ارتش لبنان تأکید کرد که العبسی احتمالا از جمله کسانی بود که توانست از اردوگاه نهر البارد فرار کند.
* جنگ فتح الاسلام و ارتش لبنان
درگیری مسلحانه عناصر فتح الاسلام و ارتش لبنان در 20 مه 2007 در اردوگاه نهر البارد آغاز شد.
این درگیریها پس از آن آغاز شد که عناصر فتح الاسلام در جریان سرقت از بانک "البحر المتوسط" به سوی نیروهای ارتش و امنیتی آتش گشودند و چند نفر را به قتل رساندند.
ارتش لبنان پس از درگیری سنگین، توانست بسیاری از عناصر این گروه را به هلاکت رسانده و یا دستگیر کند
* انفجار در سوریه
تلویزیون سوریه در هفتم نوامبر 2008 اعترافات بعضی از عناصر وابسته به "فتح الاسلام" را منتشر کرد که در انفجار خودروی بمبگذاری شده در یکی از مناطق پایتخت سوریه در سپتامبر 2008 دست داشتند. در این انفجار 14 نفر کشته و 27 تن مجروح شدند.
تلویزیون سوریه خاطرنشان کرد که عاملان این حمله تروریستی تبعه عربستان سعودی هستند.
خبرگزاری رسمی سوریه نیز خاطرنشان کرد که جریان "المستقبل" لبنان یکی از حامیان مالی "فتح الاسلام" است.
القاعده
القاعده
القاعده تشکیلاتی تروریستی است که از عناصری افراطی با ملیتهای متفاوت تشکیل شده و شاخههای آن در کشورهای مختلف پراکنده شده است.
القاعده تقریبا بین سالهای 1988 و 1989 تشکیل شد و پس از آن عملیات و حملات تروریستی متعددی را در مناطق مختلف دنیا برعهده گرفت.
این تشکیلات در یمن و چند کشور دیگر تحت عنوان "القاعده در جزیره العرب" شناخته میشود. در عراق نیز گروه "دولت اسلامی در عراق" و در سوریه هم "دولت اسلامی در عراق و شام" و "جبهه النصره" از شاخه های القاعده به شمار می آیند.
القاعده در حملات خود از عملیات انتحاری و یا انفجارهای همزمان علیه اهداف مختلف استفاده میکند.
گفته میشود که فلسلفه اداری القاعده بر "مرکزیت در تصمیم گیری و اجرای تصمیمات بدون تمرکزگرایی" استوار است.
نهادهای مختلف بین المللی مانند شورای امنیت، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای دنیا القاعده را یک سازمان یا تشکیلات تروریستی میدانند.
"اسامه بن لادن" در سخنانی در اکتبر 2001 مدعی شد که القاعده اینگونه به وجود آمده است: "نام القاعده مدتها قبل و به صورت تصادفی بروز پیدا کرد. ابوعبیده البنشیری پایگاه های آموزش مجاهدان را برای مبارزه با تروریسم روسها تأسیس کرد. ما آن پایگاه های آموزشی را القاعده می نامیدیم، و این نام هم باقی ماند".
* اسامه بن لادن کیست؟
"اسامه بن لادن" فرزند هفدهم از مجموع 52 دختر و پسر میلیاردر سعودی "محمد بن عوض بن لادن" بود. اسامه بن لادن در دانشگاه "ملک عبداالعزیز" جده اقتصاد خواند تا بتواند اداره سرمایه بزرگ بن لادن را برعهده بگیرد.
اسامه بن لادن
پدرش پس از مرگ صدها میلیون دلار برای او به ارث گذاشت؛ ثروتی که به او امکان داد به اهدافش در حمایت از گروههای مسلح در افغانستان و تأسیس القاعده برسد.
بن لادن در سال 1988 القاعده را در افغانستان پایه گذاری کرد.
"پیتر برگن" روزنامه نگار انگلیسی – آمریکایی گفته است که از دفتر مؤسسه خیریه بین المللی سارایو دو سند به دست آورد که برخلاف اظهارات بن لادن درباره القاعده بود. در آن دو سند محتوای نشستهایی آمده است که در 20 اوت 1988 به هدف تأسیس یک گروه نظامی جدید با نام "القاعده" برگزار شد. در آن نشستها بن لادن و دیگر شرکت کنندگان توافق کردند که القاعده به عنوان جریانی رسمی برای گردهم آوردن گروههای اسلامگرا باشد. فهرستی نیز به عنوان شروط عضویت القاعده مطرح شد.
البته در آن هنگام نام "القاعده" علنی نمی شد و این گروه به صورت سری فعالیت میکرد.
"لورنس رایت" روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی گفته است: القاعده در 11 اوت 1988 و در نشست شماری از سران ارشد "جهاد اسلامی مصر" مانند "امام الشریف"، "ایمن الظواهری"، "عبدالله عزام" و "اسامه بن لادن" تشکیل شد و در آن نشست توافق شد تا پولهای بن لادن به همراه آموختههای سازمان جهاد اسلامی به کار گرفته شود. و پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان، "جهاد" در جای دیگری ادامه یابد.
در آوریل سال 2002 نام گروه مذکور "قاعده الجهاد" اعلام شد.
"ضیاء رشوان" روزنامه نگار مصری در سال 2003 در مطلبی در روزنامه الاهرام نوشت: اعلام نام "قاعده الجهاد" پس از آن صورت گرفت که شاخه جهاد در مصر به سرکردگی ایمن الظواهری با بن لادن و گروههای تحت سلطه او ادغام شد.
در آغاز هدف از تأسیس القاعده جنگ با نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان بود.
بر اساس گزارشهای متعددی که از سوی مراکز مطالعاتی و رسانههای مختلف منتشر شده، آمریکا از طریق سازمان اطلاعات پاکستان از نیروهای افغان در جنگ با نیروهای شوروی حمایت مالی می کرد. این جنگ از سوی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا تحت عنوان "عملیات توفان" اداره می شد.
در این دوره، تعداد اعداد عربهایی که به این جنگ پیوستند رفته رفته افزایش یافت. این افراد "عرب افغان" نام گرفتند.
"لورنس رایت" روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی در گزارشی در سال 2006 نوشت: عربستان طی یک سال حدود 600 میلیون دلار به این جنگ تزریق کرد. این پولها از سوی دولت عربستان و ثروتمندان سعودی نزدیک به دربار مانند اسامه بن لادن تأمین میشد.
"عبدالله عزام" و "بن لادن" در سال 1984 دفتری خدماتی را در پیشاور پاکستان تأسیس کردند.
"عبدالله عزام" که بود؟
عبدالله عزام
از عبدالله عزام به عنوان یکی از نخستین جنگجویان در افغانستان یاد می شود.
وی دارای تفکرات اخوان المسلمین بود.
عبدالله عزام در جنین متولد شد.
وی در سال 1386 هجری قمری از دانشکده شریعت دانشگاه دمشق لیسانس گرفت.
عزام در سال 1389 هجری قمری از دانشگاه الازهر در رشته اصول فقه فوق لیسانس گرفت. و پس از آن در سال 1390 به اردن رفت و در دانشکده شریعت امان به تدریس پرداخت. بعد از مدتی از سوی این دانشکده به دانشگاه الازهر اعزام شد و در سال 1393 در رشته اصول فقه دکترا گرفت.
در سال 1400 عبدالله عزام به دستور حاکم نظامی اردن از دانشگاه اخراج شد. پس به عربستان رفت و در دانشگاه ملک عبدالعزیز جده به تدریس پرداخت. در سال 1401 هم به دانشگاه بین المللی اسلام آباد اعزام شد. اما یک سال بعد هنگام بازگشت دانشگاه عبدالعزیز از تجدید قرارداد با او خودداری کرد.
عبدالله عزام فعالیتهای تروریستی خود را در سال 1402 با همکاری با عناصر مسلح در افغانستان آغاز کرد. در سال 1404 نیز پس از تأسیس دفتر خدمات از ادامه کار در دانشگاه اسلام آباد نیز استفعا کرد تا همه وقت خود را برای جنگ بگذارد.
عبدالله عزام در 24 ربیع الاخر 1410 در پیشاور با خودرو روی مین رفت و کشته شد.
* گرفتن نیرو برای القاعده از طریق دفاتر خدماتی
عبدالله عزام به همراه بن لادن از سال 1986 شبکهای از دفاتر خدماتی را در آمریکا افتتاح کردند که شناخته شده ترین آنها "مرکز آوارگان کفاح در مسجد فاروق در بروکلین بود.
بارزترین عضو مرکز بروکلین یک مزدور دوجانبه با نام مستعار "علی محمد" بود.
"جک کلونان" از کارکنان اف بی آی، از این مزدور دوجانبه به عنوان نخستین مربی بن لادن یاد کرده است.
دفاتر خدمات برای داوطلبان جنگ در پیشاور پاکستان و نزدیک مرز افغانستان اماکنی را جهت اقامت و آموزش نظامی تهیه میکردند.
عبدالله عزام بن لادن را قانع کرد تا به این دفاتر خدمات بپیوندد. بن لادن نیز با پول و روابط خود با خاندان حاکم در عربستان سعودی و میلیاردرهای نفتی در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به این دفاتر کمک کرد.
پس از ترور عبدالله عزام شکافهایی در دفاتر خدماتی ایجاد شد، ولی سرانجام بیشتر این دفاتر زیر نظر بن لادن قرار گرفتند.
در نوامبر 1989 "علی محمد" به افغانستان و پاکستان سفر کرد تا به بن لادن در طرحها و نقشههایش کمک کند.
* اعلام مرگ بن لادن
رسانه های آمریکایی پس از چندین سال تاخت و تاز نیروهای این کشور در کشورهای منطقه خاورمیانه به بهانه مبارزه با تروریسم و القاعده، سرانجام اعلام کردند که "اسامه بن لادن" سرکرده القاعده در بامداد 2 مه 2011 در عملیات نیروهای ویژه آمریکایی کشته شد.
محل این عملیات منطقه "ابوت آباد" پاکستان در 120 کیلومتری اسلام آباد اعلام شد. بر اساس این گزارشها این عملیات فقط 40 دقیقه طول کشید و نیروهای ویژه ارتش آمریکا پس از عملیات اطلاعاتی سی آی ای به مخفیگاه بن لادن هجوم برده و او را به قتل رساندند.
منتشر نشدن جزئیات و تصاویری از این عملیات و منتشر نشدن حتی یک تصویر از جسد بن لادن شک و تردیدهای بسیاری را در خصوص ادعاهای آمریکا در خصوص قتل بن لادن به وجود آورد.
* ارتباط آمریکا با القاعده
مطالب و گزارشهای بسیاری در خصوص ارتباط دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا و القاعده منتشر شده است.
در همین راستا، "رابین کوک" وزیر خارجه سابق آمریکا در سالهای 1997 تا 2001 گفته است که تشکیل القاعده و جمع شدن یاران بن لادن درنتیجه سوء تدبیر گسترده دستگاههای امنیتی غربی است.
کوک تأکید کرده است که القاعده در واقع نام پروندهای کامپیوتری بود در آن اسامی و اطلاعات هزاران نفر از عناصر مسلح قرار داشت. آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا این عناصر را برای جنگ با روسها آموزش داده بود.
طالبان
تاریخچه
طالبان
پس از سقوط "دولت افغانستان" در سال 1992 میلادی که از سوی اتحاد جماهیر شوروی حمایت میشد، اوضاع امنیتی افغانستان بحرانی شد.
در پاییز سال 1994 "ملاعمر" به همراه 1500 فرد مسلح از بلوچستان پاکستان راهی افغانستان شد. در آن زمان اعلام می شد که هدف از این حضور مسلحانه حمایت از کاروانهای پاکستانی در عبور از افغانستان به سوی ترکمنستان بود. اما بعدا خبرهایی درز کرد که این کاروانها پوششی برای انتقال عناصر مسلح پاکستانی و افغان به داخل افغانستان بود.
* ملاعمر کیست؟
گفته میشود که ملاعمر در سال 1959 در روستای نوده از توابع شهر قندهار در خانوادهای بسیار فقیر متولد شد.
هنگام حمله نیروهای شوروی به افغانستان ملاعمر حدود 19 سال داشت. وی در آن هنگام درس را رها کرد و به نیروهای مقاومت مردمی پیوست.
ملاعمر سالهای بعد به گرفتن نیرو از بین طلاب مدارس دینی پرداخت. امری که آغاز شکل گیری گروه طالبان بود.
ملاعمر هیچگاه حضور رسانهای نداشته و تصویری قطعی از او در دسترس نیست. در خصوص ویژگیهای ظاهری ملاعمر اینگونه نقل شده است که او 1 متر و نود وهشت سانتیمتر قد دارد و فردی بسیار خشن است. وی در جنگ با نیروهای روس یکی از چشمانش را از دست داد.
در توجیه اینکه چرا عکس و یا فیلمی از ملاعمر منتشر نشده ادعا شده است که وی فیلم و عکس را حرام می داند.
ملا عمر
صدور فرمان برای انهدام مجسمههای تاریخی و بسیار قدیمی بودا در سال 2001، جنجالی را در دنیا به راه انداخت. این مجسمهها یکی از جاذبههای توریستی افغانستان به شمار می آمد.
پس از خروج طالبان از کابل، دیگر کسی ملاعمر را ندید و او هم مانند اسامه بن لادن ناگهان ناپدید شد.
البته بن لادن هر از گاهی از طریق رسانههای حامی خود پیامی صوتی و یا تصویری را منتشر میکرد.
* ورود طالبان به کابل
ملاعمر و نیروهایش پس از تحت کنترل گرفتن قندهار در زمستان سال 1995 کابل را محاصره کرد.
در 26 سپتامبر 1996 با وجود تلاش "برهان الدین ربانی" رئیس جمهور افغانستان و رقیبش "گلب الدین حکمتیار" برای کنار گذاشتن اختلافات و همکاری در مقابله با طالبان، این دو از کابل گریختند و پایتخت را به طالبان تحویل دادند.
طالبان پس از ورود به کابل، "امارت اسلامی افغانستان" را تأسیس کرد و از حمایت و تأیید عربستان و امارات برخوردار شد.
* حامیان طالبان
طالبان از سوی عربستان سعودی کمکهای مالی و لجستیکی دریافت کرده است، به صورتیکه پس از تأسیس امارت اسلامی افغانستان در کابل، عربستان سعودی از طریق کمیتههای به اصطلاح خیریه سالانه دو میلیون دلار به این گروه میداد.
اما در 22 سپتامبر 2001 عربستان و امارات مجبور شدند تحت فشارهای بین المللی اعلام کنند که طالبان را به رسمیت نمی شناسند. اما پاکستان همچنان بر تأیید طالبان پافشاری کرد.
گزارشهای بسیاری در خصوص اینکه کدام طرف حامی اصلی طالبان است، منتشر شده.
برخی طالبان را به سازمان اطلاعات پاکستان مرتبط می کنند و برخی نیز آن را ساخته و پرداخته سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا می دانند.
* حمله به افغانستان
پس از ماجرای 11 سپتامبر در آمریکا، این کشور با حمایت همپیمانان دیگر خود در اکتبر 2001 به بهانه مخالفت طالبان با تحویل "اسامه بن لادن" سرکرده القاعده، به افغانستان حمله کرد و جنگی همه جانبه را به راه انداخت، که در نتیجه آن هزاران شهروند بی دفاع افغان به خاک و خون کشیده شدند.
* منافع مشترک آمریکا و طالبان
آمریکا با توجه به همسویی منافعش با طالبان با تأسیس این گروه مخالفتی نکرد. ولی پس از مدتی ناگهان این گروه را به عنوان یکی از دشمنان درجه یک خود معرفی کرد.
* ساختار و نحوه اداره طالبان
گروه طالبان سازماندهی شناخته شده و قدرتمندی ندارد به صورتیکه از چارچوب اداری برخوردار نیست. اعضای این گروه هیچگونه کارت هویت و شناسایی ندارند.
پس از رئیس اصلی این گروه یعنی "ملا محمد عمر"، شورایی اداری وجود دارد که تعداد اعضای آن ثابت نیست. همه سران طالبان عضو این شورا هستند و محدودیتی برای تعداد اعضای این شورا وجود ندارد. دار الفتوای این گروه نیز از چند مبلغ تشکیل شده که مسئولیت صدور فتوا را برعهده دارند. "مولوی نور محمد ثاقب" ریاست این شورا را برعهده دارد. در زمان حکومت طالبان، ملاعمر به والیان خود در شهرها اختیارات گستردهای داد به صورتیکه هرکدام از آنان می توانستند با تشکیل شورا مسائل اداری منطقه تحت حاکمیت خود را بررسی کنند.
اما با وجود آنکه طالبان شوراهای بسیاری را تشکیل داد، مواضع این شوراها چندان اهمیت زیادی نداشت به صورتیکه تصمیم گیریهای مهم همچنان برعهده ملاعمر بود.