مجموعه ی عکس های خانوادگی امام را در پایین صفحه ملاحظه فرمایید.
هیچگاه دستور نمی دادند
------------------------------
خانم فریده مصطفوی دختر حضرت امام می گوید: هیچ وقت ما ندیدیم ایشان به خانم بگویند فلان کار را برای من انجام بده یا حتی یک چای برای من بریزید. همیشه ما یا کارگر منزل را خطاب می کردند. اگر یک وقت هیچکس نبود، صدا می زدند:
خانم ! بگویید یک چای برای من بیاورند
اگر کسی در منزل نبود قهراً خانم این کار را خودشان می کردند ولی ایشان چنین دستوری نمی دادند. همیشه خیلی به خانم احترام می گذاشتند و مقید بودند اظهار محبت و علاقه را جلوی ما فرزندان علنی کنند.(پا به پای آفتاب، ج1، ص97،(همسر حضرت امام)
*****
امام کاری را به خانم نمی دادند
-------------------------------------
خانم فاطمه طباطبایی، عروس حضرت امام نقل می کند: امام کاری را به خانم نمی دادند، خانم می گویند وقتی یک دکمه پیراهنشان می افتاد می گفتند: می شود این را بدهید بدوزند. نمی گفتند: خودت بدوز یا احیاناً اگر روز بعد دوخته نشده بود نمی گفتند: چرا ندوخته اید. می گفتند: کسی نبود بیاید بدوزد. تا آخر عمرشان هیچ وقت به خانم نگفتند یک لیوان آب بده.
از طرفی قیودی هم داشتند مثلاً خانم می گفتند که وقتی می خواستند با خانواده های جدید رفت و آمد کنند باید با امام مشورت می کردند. امام به ایشان گفته بودند که ابتداءً و به طور ناشناس خانه کسی نرود. چون ممکن است مناسب نباشد. یا اگر می خواهند بیرون بروند به ایشان بگویند که کجا می خواهند بروند.(همان، ص170)
*****
کمک به همسر در کار منزل و بچه داری
امام خميني و همسرشان
---------------------------------------------
عروس حضرت امام(ره) خانم فاطمه طباطبایی نقل می کند که: خانم می گفتند: چون بچه هایشان شب تا صبح گریه می کردند و ایشان مجبور بودند تا صبح بیدار بمانند، امام شب را تقسیم کرده بودند. یعنی مثلاً دو ساعت ایشان بچه را ساکت می کردند و خانم می خوابیدند و بعد دو ساعت خودشان می خوابیدند و خانم بچه را نگه می داشتند. البته روزها که مشغول درس و بحث بودند، فرصتی برای نگهداری بچه ها نداشتند.
فرزندانشان تعریف می کنند که ایشان با آن ها بازی می کردند یعنی بعد از تمام شدن درس، ساعتی را به بازی با بچه ها می پرداختند و به این ترتیب به خانم در کار تربیت بچه ها کمک می کردند.
امام به پسر و نوه هایشان القا می کردند که از زنانشان انتظار کاری نداشته باشند واگر کار کردند، محبت کرده اند. البته به دخترها نیز توصیه می کردند که کار کنند.
*****
كمك در آشپزخانه
خانم دباغ نقل می کند: روزی بر حسب اتفاق تعداد میهمانان منزل امام زیاد شد، پس از صرف غذا ظرف ها را جمع کردم و به آشپزخانه بردم. با زهرا- دختر آقای اشراقی- آماده شدیم که ظرف ها را بشوئیم. اما دیدم که خود امام هم بلافاصله به آشپزخانه آمدند. از زهرا پرسیدم:
"حاج آقا چرا به آشپزخانه آمده اند؟ "
و حق داشتم که تعجب کنم، زیرا وقت وضو نبود؛ اما امام آستین هایشان را بالا زدند و فرمودند:
چون ظرف های امروز زیاد است آمده ام کمکتان کنم.
بدنم شروع به لرزیدن کرد. خدایا چه می بینم! به زهرا گفتم تو را به خدا از امام خواهش کنید که ایشان تشریف ببرند. خود ما ظرف ها را می شوئیم(همان، ص173)
******
دختر حضرت امام خانم فریده مصطفوی نقل می کند: امام همیشه در کارهای منزل کمک می کردند و به ما نیز می گفتند:
کمک از بهشت آمده است.
مثلا خودشان چای می ریختند. حتی وقتی لیوان آبی می خواستند، به کسی دستور نمی دادند، بلکه خودشان به آشپزخانه می رفتند و لیوان را آب می کردند. می گفتیم که: " چرا به ما نگفتید " امام می گفتند:
*******
خودم باید کار کنم
---------------------
در جمع نشسته بودیم، می دیدیم که آقا دارند به طرف آشپزخانه می روند. از ایشان سوال می کردیم، می گفتند:
می روم آب بخورم
می گفتیم: "به ما بگویید تا برایتان آب بیاوریم. " می گفتند:
مگر خودم نمی توانم این کار را انجام بدهم؟
بعد با خنده می گفتند:
انسان باید خودکفا باشد.(همان، ص103)
*****
سفارش حضرت امام(ره) در مراسم ازدواج
----------------------------------------------
در زندگی تان گذشت داشته باشید.
دکتر محمود بروجردی، داماد حضرت امام نقل می کند: خاطراتی از حضور امام در مراسم عقد و ازدواج دارم. امام همیشه نائب یا وکیل زن می شدند. آن روزی که این افتخار نصیب من شد که با این بیت شریف وصلت کنم، ایشان در منزل حاج آقا مصطفی تشریف داشتند. آیت الله حاج علی آقا صافی(اخوی آیت الله حاج آقا لطف الله صافی، عضو سابق فقهای شورای نگهبان) نماینده من شدند و خطبه عقد را خواندند.
من هم آن طرف اتاق، تقریبا رو به رویشان نشسته بودم. بعد ایشان دعا کردند. در مراسم عقد دخترم هم در خدمت امام بودیم، ایشان خیلی دعا کردند. هم برای دخترم و هم برای دامادم یکی از مسائلی که ایشان خیلی در نصایحشان می فرمودند، این بود که توکل به خدا داشته باشند و در زندگی آنان گذشت داشته باشند. زن و شوهر ممکن است با هم اختلاف داشته باشند. اگر هر دو یک سنگ باشند و هیچ کس از موضع خودش عدول نکند، همیشه این اختلاف باقی خواهد ماند. ولی اگر یکی کوتاه بیاید، دیگری اصلاح خواهد شد توکل کردن به خدا هم برای جهان مادی است و هم برای آن دنیا (دنیای معنوی). وقتی انسان به خدا توکل کرد، همه چیزش بر آن مبنا استوار خواهد شد.
مسئله ای که امام (ره) خیلی بر آن تأکید داشتند و حساسیت زیادی در مورد آن به خرج می دادند نماز اول وقت بود. این را پدرم هم نقل می کردند که ایشان از همان نوجوانی و جوانی، اول وقت به نماز می ایستادند.(همان، ص 161-162)
*****
با هم رفیق باشید
---------------------
دختر حضرت امام، فریده مصطفوی نقل می کند که: برخورد امام با دامادها و عروس هایشان خیلی محترمانه و دوستانه بود. منتها چون دامادها به همه اهل منزل محرم نیستند با رفت و آمد زیاد داماد موافق نبودند. از این جهت همیشه با دامادها فاصله داشتند زیرا در مسأله محرم و نامحرم سختگیر بودند. در ابتدای عقد نصیحت می کردند که سعی کنید با هم رفیق باشید. به مرد می گفت:
ناراحتی بیرون را به داخل منزل نیاورید
و به زن هم توصیه می کرد:
تو هم ممکن است در خانه خیلی کار کرده و خسته باشی ولی نباید خستگی خودت را به شوهرت منتقل کنی. به استقبالش برو و زندگی گرمی را برای خودتان درست کنید.(همان، ص106)
*****
با مهربانی وارد خانه شوید
-----------------------------
خانم فریده مصطفوی در ادامه می گوید: امام در ابتدای عقد به دختران و پسران سفارش می کردند:
سعی کنید با هم رفیق باشید. اگر مرد هستی در بیرون از خانه مسأله داری. وقتی به خانه می آیی ناراحتی هایت را پشت در بگذار و سعی کن با لطف و مهربانی داخل خانه شوی.
امام خطاب به عروس خانم ها می فرمودند:
تو هم ممکن است در خانه خیلی کار کرده و خسته باشی ولی نباید خستگی خودت را به شوهرت منتقل کنی. به استقبالش برو و زندگی گرمی را برای خودتان درست کنید.(همان)
******
امام(ره) و مراسم ازدواج فرزندان و نوه هایشان
----------------------------------------------------
هم عقد می گرفتند و هم عروسی
فریده مصطفوی دختر حضرت امام نقل می کند: در مورد مراسم ازدواج فرزندانشان هم عقد می گرفتند و هم عروسی، البته خیلی مختصر و معمولی نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود خیلی ساده برگزار می کردند، البته جهیزیه به دخترهایشان می دادند ولی جهیزیه ای خیلی معمولی یعنی یک فرش معمولی، دو دست رختخواب و مختصری وسائل دیگر البته آن زمان هم اینقدرها جهاز مرسوم نبود.
مقید بودند که دختر باید مهریه داشته باشد آن هم باز به حد متعارف یک خانواده معمولی، از این جهت دخترهایشان هم مهریه داشتند و هم مقداری جهیزیه.(همان، ص107)
*****
من نگفتم آیینه و شمعدان برای عروس نخرید
--------------------------------------------------
بعد از انقلاب نخستین نوه امام که ازدواج کرد دختر خود من بود. اینقدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد، تجملاتی نباشد که دو سه روز قبل از این که عقد باشد مادرم به من گفت: آخر شما نمی خواهید خرید کنید. آیینه و شمعدان بخرید. خانم حرفی نزدند، من هم دیگر حرفی نزدم، بعد خانم برادرم وارد شد چون خواهر داماد بود، مادرم به او گفتند: شما چه وقت می خواهید برای عروس چیزی بخرید. ایشان گفتند که امام گفته اند این کار را نکنید. مادرم چیزی جواب ندادند. بعد که سفره پهن شد همه دور هم بودیم خانم از امام پرسیدند که شما سفارش فرمودید: آیینه و شمعدان نخرند؟ شگون عروس به آیینه است. امام گفتند:
من نگفتم آیینه نخرید ولی می گویم ساده باشد.
یعنی آنقدر سفارش شده بود که خواهر داماد فکر کرده بود حتی باید آیینه هم نخرند.(روزنامه ایران، شماره 1343، زهرا مصطفوی)
*****
به مهریه توجه خاصی داشتند
---------------------------------
امام به مهریه توجه خاصی داشت و اعتقادشان بر این بود که دختر حتما باید مهریه داشته باشد. اگر کسی برای عقد نزد ایشان می آمد و مهریه را مثلاً یک جلد کلام ا... مجید ذکر می کرد، قبول می کردند ولی می گفتند که چیزی را به عنوان مهریه تعیین کنند.
در مورد تعیین مهریه نیز به عرف توجه می کردند. عقیده امام این بود که باید به حد دختر، خانواده اش و ملاکی که آنان در نظر دارند، توجه کرد. با وجود این به سایر تشریفات ازدواج اعتقادی نداشتند.(پا به پای آفتاب، ج1، ص 169، فاطمه طباطبایی)
- زندگینامه حضرت امام خمینی (ره)
- امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام
- ویژگی های فردی و رفتاری امام خمینی (ره)
- رحلت امام خمینى
- متن وصیت نامه حضرت امام خمینی (ره)