مجری برنامه از این شیخ سنی می پرسد: چرا خانواده ات را رها کرده ای، اطرافیانت را رها کرده ای و با شیعیان همراه شده ای، آن هم ضد سنی ها؟!
و شیخ پاسخ می دهد: عمو جان! بگذار حرفی بزنم که شاید از من برَنجی... راستش.. اگر ترس از خدا نبود، من برای شیعیان نماز می خواندم و خم و راست می شدم!
باور کن..! حالا از من بپرس چرا ..؟ بگو ببینم.. تاکنون چند شیعه در الانبار کشته شده است؟
مجری: هزاران نفر!
شیخ: بله، هزاران نفر.. در صلاح الدین و دیالی چطور؟ چند شیعه، جان خود را فدای من کرد؟ سیاستمداران در ویلاها نشسته اند و نه برادرشان را فدا کرده اند نه فرزندشان را،
اما شیعه ها جان خود را در الانبار فدا می کند.. عمو جان! در یک کلام، شیعیان، بزرگترین سپرِبلای عراق هستند. کسانی که عراق بلای جان آن ها شده است، شیعیان هستند.
... بیا صریح باشیم، چه کسی گرفتارِ عراق شد، من؟ من فقط یکی دو نفر از خاندانم را در راه عراق دادم... اما شیعیان هزاران شهید را فدای حفاظت و حمایت از کشور کردند. آن ها جان خود را در صلاح الدین می دهند و سر پسرانشان را الانبار می دهند.. تا سیاستمدارانی نظیر من برجا باشیم.
... ما می گوییم به آن ها اجازه نمی دهیم اقلیم ایجاد کنند، زیرا آن ها اهل جنوبند، اهل بصره اند، اهل نجفند، اهل کربلا هستند.. اما نمی گوییم این هایی که در رمادی، التامین، الدیره و دیگر شهرهایمان جان داده اند، جنوبی اند.. آن وقت خود را عراقی و شریف و میهن پرست هم می دانیم..!
(برای دریافت فیلم، پس از راست کلیک روی آیکن دانلود، گزینه SAVE LINK AS را انتخاب کنید)
7- 205