به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، این تحلیلگر انگلیسی در مقالهای درروزنامه ایندیپندنت چاپ لندن، با اشاره به ناکامی های امریکا و اظهارات ژنرال ووتل امریکایی هنگام حضور در منطقه که گفت" ما قطعا باید به آنچه بدست می آوریم راضی باشیم " تصریح کرد : معنی حرف جوزف ووتل این است که این سخن تکراری که اسد باید برود، در حال تغییر است.
فیسک درمقاله خود با بیان اینکه اخیرا این سخن که اسد باید برود از بسیاری از آمریکایی ها شنیده نمی شود؛ اما در محافل سیاسی و مطبوعاتی کم تر به آن توجه شده است، افزود: من تصور می کنم که شعار اسد باید برود، به آرامی محو می شود البته با سپاس از داعش که از منظر آمریکایی ها، منفورتر از دولت سوریه در دمشق است.
وی افزود: اگرچه در سوریه و لبنان، هیچ طرحی برای آینده وجود ندارد؛ اما بی شک ارتش سوریه، در هر گونه سوریه جدید، نقش خواهد داشت.
این نویسنده انگلیسی با بیان اینکه از خواندن اخبار درباره شبه نظامیان مورد حمایت آمریکا و پیروزی های آنان علیه داعش، خسته شده ام خاطرنشان کرد: زمانی که آمریکایی ها از بازدید ژنرال آمریکایی، جوزف ووتل، فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا از نیروهای کرد در شمال سخن گفتند منظورشان شمال سوریه بود و بنابراین حضورش، کم تر آن همه تبلیغاتی که برایش شد اثر داشت. ژنرال ووتل، فقط توانست پایش را در منطقهای بسیار کوچک، در امتداد مرزهای ترکیه بگذارد که کردها و شماری از گروه های ترکمن در دست دارند.
فیسک یادآور شد: جالب است که یک فرمانده نظامی آمریکا را ببینید که از مرز می گذرد تا به افرادی که درگیر جنگ داخلی اند، آفرین بگوید و این همان کاری است که آمریکایی ها در عراق نیز به آن مشغولند؛ جایی که شبه نظامیان شیعه برای جنگیدن در حومه فلوجه، تشویق می شوند و حتی از نیروهای دولت ضعیف بغداد، پشتیبانی هوایی صورت می گیرد.
به نوشته فیسک در سوریه، آمریکایی ها، ابتدا از نیروهای جنگندهای که می خواستند بشار اسد را سرنگون کنند، حمایت کردند و به صورت مرموزی، از همان مردان و زنان زمانی که می خواستند با داعش در عین العرب یا کوبانی بجنگند، حمایت کردند.
وی با طرح این سوال که این تغییر اتحاد چگونه روی داد افزود: آیا قرار است کردها برای راهیابی به رقه با داعش بجنگند، آن هم زمانی که داعش به سمت مرزهای عراق روان است؟ یا قراراست کردها علیه ارتش دولت سوریه و متحدان شبه نظامی لبنانی و متحدان ایرانی بجنگد؟
این تحلیل گر انگلیسی در بخش دیگری از مقاله خود می نویسد آیا کسی در شمال سوریه، اصلا به نقشه نگاه کرده است؟ و آیا کردها فکر می کنند که ترکیه به مینی دولت آنان اجازه بقا خواهد داد؟
فیسک یادآور شد ارتش روسیه هنوز در سوریه است (البته دامنه عملیاتش محدود است) اما بسیاری از نیروهای روسی پس از بازپس گیری تدمر، دیده شدند. نیروهای اسد درصد هستند تا دیرالزرو را بازپس گیرند، جایی که هنوز سربازان سوری در محاصره، می جنگند.
این تحلیل گر مسائل سیاسی با اشاره به اینکه بسیاری از مردان جبهه مقاومت که اسرائیلی ها را بیرون راندند اکنون در حال جنگ - و جان باختن- برای دولت اسد در دمشق اند می افزاید: بنابراین، جنگ سوریه دوباره به لبنان راه یافته است.
به نوشته فیسک ارتش سوریه برای هرسوریه نوین ، نقشی پیدا می کند. شاید روس ها این را می فهمند زیرا به آن صورت شگفت آور مداخله کردند. اما تلفات ارتش سوریه بالاست به گونهای که نیمی از سربازان دولتی که من از زمان آغاز درگیری ها در سال 2011 دیده بودم، اکنون زنده نیستند. شاید به همین علت مسکو ناچار شد نیروی هوایی اش را به لاذقیه و تارتوس بیاورد.
اگر داعش ضربه خورده باشد، و بازپس گیری فلوجه و رقه به نابودی آن منجر نشود، آن گاه باید برنامه هایی برای سوری هایی که در دو جبهه جنگیدند، آماده شود. سوری ها در کمیته های میانجی گری، خبره اند اما باید کاری فراتر از آن صورت گیرد.
وی می نویسد: ما چه در دست داریم؟ ترکیه داعش را تهدید می کند و جبهه نصرت و داعش، تهدیدی برای کل خاورمیانه باقی می مانند. عریستان سعودی از داعش و قطر از جبهه نصرت حمایت می کنند و حزب الله هم از دولت سوریه حمایت خواهد کرد.
به عقیده رابرت فیسک، به نظر می رسد آمریکایی ها بمباران هوایی را (پس از غر زدن درباره آن) به روس ها واگذار کرده اند و پوتین بدون واهمه می گوید که دولت دمشق، بهتر از داعش است.
وی با طرح این موضوع که باید دید چه کسی برنده است می نویسد: ما قطعا باید به آنچه به دست می آوریم، راضی باشیم.