به گزارش پایگاه خبری شبکۀ العالم، در آستانه سالگرد جنگ ۳۳ روزه و پیروزی حزب الله لبنان بر ارتش مجهز و مورد حمایت محور غربی _عربی رژیم صهیونیستی، دکتر «سید احمد سادات»، در مصاحبهای با خبرگزاری مهر به ابعاد مختلف این جنگ و نقاط عطف و تاثیرگذار حین و پس از آن مقطع تاریخی پرداخت.
مدیر شبکه العالم گفت: درجنگ ۳۳ روزه اسراییلی ها آمده بودند تا با حمایت حامیان غربی عربی خود حزب الله لبنان را از صحنه روزگار محو کنند ولی هر چه از زمان آن جنگ می گذشت، دیدند که چنین چیزی شدنی نیست.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه سیستم مخابراتی حزب الله بسیار منسجم و کارآمد است تصریح کرد: حزب الله موفق شد به سیستم مخابراتی اسراییل نفوذ پیدا کند و عملیات های روانی خودش را از آن طریق انجام دهد و این یک نمونه از مظاهر قدرت حزب الله در جنگ ۳۳ روزه بود.
سادات ادامه داد: سید حسن نصرالله شخصیتی کاریزماتیک دارد و همواره به عنوان یک فرد صادق شناخته می شود به نحوی که حتی شهرک نشینان صهیونیست هم او را راستگو می دانند و برای صحبتهای او بیشتر از صحبت های مقامات خود احترام و ارزش قائل هستند.
مدیر شبکه العالم با طرح این سوال که امروز به چه دلیل غرب به این نتیجه رسید که باید با ایران کنار بیاید؟ گفت: غرب دید قدرت مقابله و رویارویی با جمهوری اسلامی ایران را ندارد و این نبود مگر به پشتوانه بسط جمهوری اسلامی در محور مقاومت و اینکه جمهوری اسلامی به انواع تسلیحات دفاعی قابل اعتماد مجهز بود.
برای ورود به بحث در خصوص اهمیت و جایگاه محور مقاومت از منظر سیاست خارجی ایران توضیح بفرمایید؟
موضوع جایگاه حقوقی و مشروعیت مقاومت از نظر قوانین بین الملل بسیار مطرح شده است و همواره مستمسک های قانونی در این خصوص، از جمله اصل ۵۱ منشور ملل متحد، که مقاومت را به عنوان حق قانونی انسانها به رسمیت شناخته است، مورد استناد قرارگرفته است.
حتی در اروپا، جنگ های طولانی صد ساله بین انگلستان و فرانسه وجود داشته و مقاومت و مبارزه مردم فرانسه علیه انگلیس و نازی ها و موارد مشابه، همه حاکی از آن است که مقاومت درمقابل اشغالگران درتمامی فرهنگ ها و ادیان ممدوح است و هم اینکه به آن توصیه شده است.
بنابراین، مقاومت در برابر اشغال گری هم از اصول اولیه حقوق بشر است و منشور ملل متحد به آن صحه گذاشته و هم تمامی ادیان و فرق و مذاهب و فرهنگ ها بر آن تاکید دارند.
اما از دیدگاه ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر جایگاه ویژه مقاومت و دفاع در مبانی فقهی، در قانون اساسی هم به صورت ویژه به آن عنایت شده و جزو اصول سیاست خارجی کشورمان است و این امر نیاز به توضیح ندارد. یعنی در واقع دفاع و مقاومت علاوه بر پشتوانه فقهی و پشتوانه حقوقی در حوزه بین الملل، در کشورمان از پشتوانه قانون اساسی هم برخوردار است.
اگر بخواهیم از منظری دیگر به این امر نگاه کنیم و به صورت ملموس اثرات آن را ببینیم باید واقعیات صحنه را به خوبی ترسیم کنیم تا اثرات آن را بهتر مشاهده کنیم.
زمانی جهان دو قطبی بود و ما شاهد دو ابر قدرت در دنیا بودیم. با فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی، نظام دو قطبی به نظام تک قطبی تبدیل شد و آمریکا برمنطقه و جهان سیطره پیدا کرد. کشورهای استعمارگر اروپایی هم که قبل از شوروی سابق، قطب های قدرت بودند، پس از جنگ سرد به یک نحوی به صورت انفعالی با آمریکایی ها مواجه شدند و همگام با آمریکایی ها در موضوعات و پرونده های مختلف در منطقه و جهان با امریکا همراه شدند و بلوک غرب یکه تاز میدان شد.
تا زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و خواب غربی ها را پریشان کرد، تصور اولیه غربی ها این بود که انقلاب اسلامی ایران به مرور زمان همانند سایر انقلاب ها استحاله میشود و از بین خواهد رفت. البته آنها بیکار ننشستند و به انواع توطئهها از کودتا گرفته تا شورش و ترور و تحریک قومیت ها و ستون پنجم و جنگ تحمیلی وسایر موارد روی آوردند. پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که خیر، ظاهرا روش های سنتی آنان در مواجهه با انقلاب پاسخگو نیست.
"پس از ارتحال حضرت امام، حضرت آقا هم بحث «احیای تمدن اسلامی» را به طرق مختلف مطرح کردند که این باعث نگرانی شدید طرف مقابل ما شد"
در واقع به مرور زمان در بین تئورسین های غربی این ایده ظهور کرد که ما به زودی شاهد نظام دو قطبی جدید خواهیم بود، پیش از این بلوک شرق و بلوک غرب در مقابل هم بودند ولی پس از پیروزی انقلاب و تبیین اندیشه های حضرت امام(ره) و طرح موضوع صدور انقلاب، آنها شدیدا احساس خطر کردند و به مرور شاهد آن بودیم که آقای هانتینگتون تئوری «برخورد تمدنها» را مطرح می کند و آقای برنارد لوئیس هم برای اولین باربه بیان مصداق آن می پردازد. پس از آن اندیشکده های غربی و تئوریسین ها و تحلیلگران به مرور بحث الگوپذیری و جذابیت آرمانهای انقلاب اسلامی برای ملت های منطقه را مورد توجه جدی قرار دادند.
از طرف دیگر هم انقلاب ما با ارائه الگوی مردم سالاری دینی بر تمامی مشکلات فائق آمد و روز به روز در میان مسلمانان و مستضعفان نفوذ بیشتری پیدا کرد، بر همین اساس بود که امثال برنارد لوئیس هشدار می دهد که باید شاهد رویارویی تمدن غرب به رهبری آمریکا و تمدن اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی باشیم.
پس از ارتحال حضرت امام، رهبر انقلاب هم بحث «احیای تمدن اسلامی» را به طرق مختلف مطرح کردند و این امر دارای سازوکار و نتایج ملموس آن ظاهر شد.
نکته دیگری که بایستی به آن توجه کرد این بود که کشورهای غربی فی الواقع با یک قدرت و پدیده جدیدی به نام «اسلام سیاسی شیعی» روبه رو شدند، آنها قبل از این، تبلور اسلام سیاسی را دیده بودند و آن اسلام سیاسی سنی بود که در دوره امپراطوری عثمانی حتی مناطق وسیعی از اروپا را تحت سیطره داشت، منتهی تجربه امپراطوری عثمانی تجربه موفقی نبود که اسباب و دلایل آن از حوصله بحث ما خارج است. در مقابل این تجربه تاریخی، برای اولین بار جهان شاهد این بود که نظامی در ایران تشکیل شد که تجربه ای نو و بی بدیل محسوب میشد و جهان اسلام و جهان غرب نیز تا کنون با این تجربه مواجه نبودند.
ازجمله ثمرات این تجربه می توان به تبلور ایده انقلاب اسلامی در بین گروه های جهادی فلسطین که از اهل سنت به شمار می روند اشاره کرد. در واقع تشکیل جبهه و محور مقاومت در فلسطین، الهام از همین تفکر بود، بر همین اساس بود که دقیقا پس از پیروزی انقلاب اسلامی جنبش جهاد اسلامی در سرزمین غصب شده فلسطین تشکیل شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که حماس و حزب الله لبنان تشکیل شد. پس گروه های مقاومت اسلامی در منطقه زمانی تشکیل شدند که ایستادگی و مقاومت و ظلم ستیزی را از ایران الهام و الگو گرفتند؛ این همان نفوذ معنوی انقلاب اسلامی در میان ملت ها بود که کشورهای مرتجع عرب و غربی ها از ترویج و صدور آن به سایر کشورها در هراس بودند.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروه های مقاومت داخل فلسطین گروه های متفرقی بودند که خاستگاه های قومی و ناصریسم و لیبرالیسم داشتند و در آنها از اندیشه اسلامی و الگوی مقاومت اسلامی خبری نبود بلکه تنها برخی از رگه های اسلامیت در بین مقاومین موجود بود.
در جنگ شش روزه ارتش های عربی در مقابل رژیم صهیونیستی، مردم دیدند این کشورها ظرف مدت شش روز شکست خوردند. در واقع «حرب ستة ایام» با جنگ شش روزه معروف شد ولی عملا جنگ دو ساعته بود نه شش روزه. جنگ دو ساعته یعنی در دو ساعت اول تمام تاسیسات زیربنایی و دفاعی این کشورها، فرودگاه ها و پایگاه های نظامی و غیره از کار افتاد، ارتش های عربی در مقابل اسرائیل ظرف دو ساعت شکست خوردند بعد از دو ساعت رژیم صهیونیستی شروع به پیش روی کرد تا مدت شش روز این ها به اشغال سرزمین های عربی و توسعه و بسط دادن نفوذشان مشغول شدند. این جنگ دو ساعته تمام شد.
""حرب ستة ایام" به جنگ شش روزه معروف شد اما درواقع جنگ دو ساعته بود نه شش روزه."
اما زمانی که حزب الله و یا سایر گروه های مقاومت اسلامی تشکیل شدند براحتی می توان تشخیص داد که رویکرد ها کاملا تغییر یافته است، بطوریکه موازنه بین رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت اسلامی به طور کامل برقرار شد، مقاومتی که تا الان از سنگ استفاده می کرد امروز روش خود را به استفاده از سلاح ارتقا بخشیده است. مقاومت اسلامی دارای انسجام و دارای تشکیلات شد، این تشکیلات را جمهوری اسلامی براساس اصولی که گفته شد از نظر فرهنگی، فکری، سیاسی، نظامی و مالی به طرق مختلف حمایت کرد و باعث برقراری این موازنه شد. در بعضی از موارد هم نیروهای مقاومت اسلامی، برتر و قوی تر از دشمن تا دندان مسلح ظهور پیدا کردند.
از طرف دیگر شاهد این بودیم که کشورهای عربی به تدریج وارد روند سازش شدند، و از آرمان های خود دست برداشتند و تسلیم اراده زورگویان و خائنان شدند اما انقلاب اسلامی و گروه های هم پیمان آن در محور مقاومت، در مقابل سازشکاری و خیانت اعراب مرتجع ایستادند و در واقع روند جدیدی در منطقه شکل گرفت، روندی که مخالف سازش با رژیم غاصب صهیونیستی بود.
این باعث شد که غربی ها و صهیونیست ها در محاسباتشان تجدید نظر کنند و اسطوره شکست ناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی که با عبارت «الجیش الذی لا یقهر» از آن یاد می کردند به مرور زمان دچار یاس و هراس شود، چرا که حسب وعده های داده شده در متون مقدس یهود ومسیحیت، شکست رژیم صهیونیستی مقدمه شکست های بعدی و ظهور آخر الزمان است و برحسب برخی تعالیم مسیحی، حضرت مسیح ظهور نخواهد کرد الا زمانی که یهودی ها بر جبل صهیون سیطره یابند. پس این که بخش عمده ای از مسئولان غربی از صهیونیست ها تمام قد دفاع می کنند پشتوانه عقدیتی و یک پشتوانه فکری دارد.
اگر بخواهیم از منظر سیاسی به موضوع نگاه کنیم که چرا از مقاومت حمایت می کنیم، خب مشخص است کشورهای غربی و کشورهای حامی رژیم صهیونیستی در منطقه به دنبال براندازی جمهوری اسلامی ایران هستند، ما شعارهایی را مطرح می کنیم که با منافع آنها در تعارض است، از جمله دفاع از سرزمین های اسلامی، ارزش های اسلامی، دفاع از مستضعفین و محرومان که البته تحقق این شعارها بدون هزینه هم نیست و حتما نیاز به جد و جهد فراوان دارد.
پس با این وجود باید هزینه هایی را هم پرداخت کرده باشیم، هزینههای این مهم چیست؟
خب طرح این شعارها و فی الواقع مسلمان ماندن والتزام به اصول هزینه دارد، هزینه اش این است که آنها به دنبال این هستند که این انقلاب و موفقیت هایش و نفوذ معنویش به خارج از مرزهای ایران نرسد و برای محدود کردن ما در داخل مرزها به دنبال این هستند که به طرق مختلف با ما رویارویی کنند. از جمله به دنبال براندازی نظام بودند. من اگر بنا باشد که بخواهم در این محیط این چنینی پر از تهدید ادامه حیات بدهم باید در مقابل محورهای موجود در منطقه محور خودم را داشته باشم، بلوک هایی که داریم قبلا غرب و شرق بود حالا بلوک غرب حاکم است کشورهای عربی پیرامونی ما که به نحوی هم پیمان غرب هستند، در چنین شرایطی جمهوری اسلامی باید به دنبال تشکیل محورمقاومت باشد تا بتواند در برابر زیاده خواهی غربی عربی از حقوق مردم خود دفاع کند.
"«محور ممانعه» در واقع محوری بود که در مقابل «محور صهیو- امریکی» در منطقه شکل گرفت، این دو محور با همدیگر درگیری، رویارویی و مواجهه خاص خودشان را دارند"
بدین منظور ما هم به دنبال یارگیری در مناطق مختلف رفتیم. در این میان یک محوری شکل گرفت با حضور جمهوری اسلامی ایران، کشور سوریه، حزب الله لبنان، گروه های مقاومت فلسطین و با سرنگونی صدام فی الواقع عراق هم به این محور پیوست. آنجا شاهد این بودیم که آقای ملک عبدالله اردنی بحث «هلال شیعی» را مطرح می کند پس یک محوری در منطقه شکل گرفت به نام محور مقاومت یا محور ممانعه.
«محور ممانعه» در واقع محوری بود که در مقابل «محور صهیو- امریکی» در منطقه شکل گرفت، این دو محور با همدیگر درگیری، رویارویی و مواجهه خاص خودشان را دارند.
با شکل گیری این محور شاهد این بودیم که برای اولین بار حزب الله در سال ۲۰۰۰ پیروز صحنه جنگ با رژیم صهیونیستی بود، یعنی در سال ۲۰۰۰ با حمایت های جمهوری اسلامی، حزب الله موفق شد رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان اخراج و مناطق اشغالی را آزاد کند و اسطوره شکست ناپذیری صهیونیست ها را در هم بشکند و در واقع سیر شکست های پی در پی آنها آغاز شد. در سال ۲۰۰۶ پیروزی بعدی در جنگ ۳۳ روزه رخ داد، در سال ۲۰۰۸ جنگ ۲۲ روزه بود و در همه جنگ های بعدی هم محور مقاومت پیروز صحنه بود. سید حسن نصرالله عبارت زیبایی دارند که می گویند: دوره شکست ها به پایان رسید و دوره پیروزی فرا رسیده است.
از زاویه دیگر هم باید به این موضوع نگریست، زمانی که صهیونیست ها روزانه و به طرق مختلف و به بهانه برنامه هسته ای ایران را تهدید می کردند و علائمی هم از خود بروز دادند، ما اگر به نحوی محور مقاومت را از دست می دادیم یعنی اگر جمهوری اسلامی اداره محور مقاومت را برعهده نداشت و به عبارتی اگر محور مقاومت را مورد حمایت قرار نمی داد شما شک نکنید که اسرائیل بارها به جمهوری اسلامی حمله کرده بود.
یعنی فی الواقع حمایت ما از محور مقاومت به معنی حمایت از امنیت کشورهای همسو با ایران و حمایت از «امنیت ملی» و «امنیت منطقه ای» ایران است؛ در مراحل مختلف مصادیق زیاد داریم که اسرائیلی ها وارد شدند برای حمله به ایران، آنها به آمریکایی ها نقاط حمله به ایران را اعلام کردند، جمهوری اسلامی هم بلافاصله اهرم های بازدارنده و سناریوهای مختلف برای مواجهه با این تهدیدات را مهیا کرد که در این میان هم پیمانان ما در محور مقاومت، در اضلاع استراتژی دفاعی ما قرار داشتند.
"حمایت ما از محور مقاومت به معنی حمایت از امنیت کشورهای همسو با ایران و حمایت از «امنیت ملی» و «امنیت منطقه ای» ایران است"
البته این امر در خصوص هم پیمانان ما هم مصداق دارد، زمانی که آمریکایی ها و غربی ها تصمیم داشتند با دخالت مستقیم خود، حکومت آقای بشار اسد را در سوریه ساقط کنند، در آن مقطع این موضوع به روس ها و سپس سوری ها اطلاع داده شد حتی بسیاری از مناطقی که قرار بود محور غربی حمله کند از قبل تخلیه شد، غربی ها مترصد بودند که ببینند جمهوری اسلامی و محور مقاومت چه عکس العملی در برابر آنها دارد.
بسیاری از واسطه ها با مسئولان حزب الله تماس گرفتند و رفت و آمد کردند، با جمهوری اسلامی تماس گرفتند، در آن مقطع وجود محور مقاومت و اقتدار آن در منطقه باعث نجات حکومت سوریه شد، چون پیامی که برای آنها ارسال شد این بود که اگر تهدید کشورهای غربی، عبری و عربی در خصوص کشور سوریه و سرنگونی بشار اسد عملی شود کل منطقه مثل انبار باروت منفجر می شود، در آن زمان محور مقاومت تدابیر لازم را اندیشیده بود و غربی ها با رصد دقیق خود متوجه شدند که این موضوع بلوف نیست بلکه در صحنه آمادگی عملیاتی مشاهده می شود.
پس نتیجه اینکه در واقع ما به جای اینکه در داخل جمهوری اسلامی از کیان جمهوری اسلامی دفاع کنیم، مرزهای خودمان را به خارج از کشور منتقل کردیم.
از دست آوردهای حمایت ایران از مقاومت بفرمایید.
ببینید، یکی از گزارش هایی که کانال ۱۰ اسرائیل پخش کرده بود خیلی جالب بود، گزارشگر آنها به مناطق مرزی لبنان آمده بود و می گفت که باور می کنید که ما هم مرز جمهوری اسلامی ایران هستیم؟ ایرانی ها با ما هم مرز هستند و در گزارش خود مظاهر این امر را نشان می داد. یعنی خبرنگار از طرف اسرائیل به نزدیکی منطقه «بوابه فاطمه» آمده بود عکس سید حسن نصرالله، امام(ره) و مقام معظم رهبری و پرچم ایران و حزب الله که در آنجا نصب شده بود را با دوربین نشان می داد ومی گفت آیا اینجا مرز ایران نیست؟ در حقیقت آنها حضور نیروهای مقاومت وطرفداری آنها ازجمهوری اسلامی را تهدید و خطر برای خود می دانند و این باعث ایجاد موازنه شده است تا دست به حماقت نزنند.
در مرزهای سوریه هم همینطور است مثلا زمانی که وارد قنیطره سوریه می شوید می بینند که آنجا پرچم حزب الله عکس امام(ره) و حضرت آقا وجود دارد، یعنی اسرائیل در واقع در داخل سرزمین اشغالی و در مناطق مختلف دیگر محدود شده است. محور مقاومت تحرکات آن را رصد می کند و اجازه ماجراجویی به آن نمی دهد.
درنوار غزه به رغم تلاش بسیار سعودی ها، ترک ها و قطری ها برای اختلاف افکنی بین ایران و گروه های جهادی، بیلبوردهایی در این شهر نصب شده بود که نشان می داد فلسطینی ها از جمهوری اسلامی به خاطر کمک و پشتیبانی ایران، از ما تشکر و قدردانی کردند. حتی سرود و محصولات فرهنگی تولید کردند. اینها همه در محیطی است که مردم آن اهل سنت هستند و سعودی ها و سایرین پول های زیادی هزینه کردند تا این محور از هم بپاشد. بنابراین اسرائیلی ها ازحضور ما در حوزه پیرامونی خود به شدت هراسان هستند.
البته آنها از این طریق هم به یک نحوی در صدد ایران هراسی هستند و در افکار عمومی اینگونه ترویج می کنند که تهدیدات ایران فقط متوجه رژیم صهیونیستی نیست بلکه متوجه آمریکا و اروپا نیز هست، لذا به سمت سیستم دفاع ضد موشکی هم رفتند و کمک های بسیار زیادی از غربی ها دریافت کردند تا به نحوی موازنه را برقرار کنند.ولی نتیجه آن شد که ما مرزهای خودمان را به خارج از مرزهای جغرافیایی، منتقل کردیم. امروز دفاع از جمهوری اسلامی در کشور عراق صورت می گیرد، دفاع از جمهوری اسلامی درکشورهای لبنان، سوریه، فلسطین، افغانستان و در سایر مناطق انجام می شود و اگر این اتفاق نمی افتاد قطعا بدانید امروز ما وضعیت دیگری داشتیم.
به چه دلیل غرب به این نتیجه رسید که باید با ایران کنار بیاید؟ چون دید قدرت مقابله و رویارویی با جمهوری اسلامی ایران را ندارد و این نبود مگر به پشتوانه بسط جمهوری اسلامی در محور مقاومت. اینکه جمهوری اسلامی به انواع تسلیحات دفاعی قابل اعتماد مجهز بود بعنوان یکی از مظاهر قدرت ما، باعث ناکامی آمریکایی ها و غربی ها شد و در نهایت آنها مجبور شدند به سمت مذاکره با ایران تغییر مسیر دهند.
جنابعالی در سال ۲۰۰۶ و جنگ ۳۳ روزه به آنجا رفت و آمد داشتید، از مطالبی که کمتر مطرح شده از حال و هوای آن روزها و دیدارهای شخصی خودتان با سید حسن نصرالله برای ما بگویید.
شرایطی که منجر به جنگ ۳۳ روزه شد بسیارجالب و حاکی از اقتدار حزب الله بود، یعنی اینکه رزمندگان حزبالله وارد سرزمین های اشغالی شوند، با نیروهای زمینی ارتش اسرائیل درگیر و سه نفر را به درک واصل کنند، دو سرباز آنها را اسیر و به لبنان بیاورند کار آسانی نیست. در واقع شکست خفت باری برای آنها بود لذا در جنگ ۳۳ روزه اسرائیلی ها با تمام قوا به صحنه آمدند تا حزب الله را به زعم خود از صحنه روزگار محو کنند. جالب اینجا است که همان روز سید حسن نصر الله در گفتگویی تلویزیونی اعلام می کند که هدف از این عملیات و اسارت گرفتن نظامیان اسرائیلی، در واقع به دست آوردن ضمانتی برای آزادی اسیرانی است که در سرزمین های اشغالی در بند هستند. همانجا هم تاکید می کنند که تنها راه آزادی این دو اسیر هم فقط مذاکرات غیر مستقیم است وهیچ عملیات نظامی ای منجر به آزادی آنها نخواهد شد.
گرچه در مراحل بعد کاشف به عمل آمد که رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن و حمله به حزب الله برنامه ریزی گسترده ای ترتیب داده بود ولی در واقع حزب الله از اصل غافلگیری استفاده کرد، حتی به صورت علنی هم سران رژیم صهیونیستی به ویژه نتانیاهو اذعان می کنند که جمهوری اسلامی بزرگترین تهدید برای اسرائیل است و برای مقابله با جمهوری اسلامی، نخست باید به سمت مقابله با بازوان آن رفت و در بین محور مقاومت، آنهایی که آسیب پذیری بیشتری دارند ابتدا هدف قرار بگیرند، تا در نهایت به تضعیف جمهوری اسلامی منجر شود.
علاوه بر این باید به شکست خفت بار رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ و عقب نشینی از مناطق اشغالی جنوب لبنان اشاره کرد، سران این رژیم به دنبال آن بودند که انتقام این شکست را بگیرند و در واقع روحیه خود را بازسازی کنند، لذا در جریان جنگ ۳۳ روزه با این اهداف متعدد وارد شدند، مصری ها و سعودی ها وسایر اعراب مرتجع هم کاملا با این مطلب همگام بودند یعنی محور عربی، عبری و غربی به طور کامل به دنبال تحقق شکست حزب الله و در نهایت شکست محور مقاومت بود.
"اسرائیل بیش از یکی دو هفته نمی تواند جنگ را ادامه دهد به اکثر جنگ هایی که داشتند نگاه کنید همه جنگ ها محدود بوده است"
در آن زمان مواضع علنی و سخیفانه برخی از مسئولان کشورهای عربی مثل عربستان سعودی برای اولین باراتخاذ می شد که در تاریخ سابقه نداشته است. سعودی ها گفتند که حزب الله در قضیه اسرای رژیم صهیونیستی ماجراجویی کرده و در حقیقت به صورت علنی هم به صهیونیست ها چراغ سبز داند. حتی اتحادیه عرب، اردن و مصر هم رسما از حملات صهیونیست ها حمایت کردند. لذا اسرائیل احساس کرد که یک همگرایی بین غربی ها و سران کشورهای عربی، مانند مصر و سعودی وجود دارد.
اسرائیلی ها مدت ۳۳ روز چندین هزار موشک به مناطق مختلف مسکونی و موسسات حزب الله، تاسیسات زیر بنایی مناطق جنوب لبنان وضاحیه بیروت شلیک کردند و در واقع پایگاه های اصلی مقاومت را مورد هدف قرار دادند.
اسرائیل بیش از یکی دو هفته نمی تواند جنگ را ادامه دهد به اکثر جنگ هایی که داشتند نگاه کنید همه جنگ ها محدود بوده است شهید عماد مغنیه که فرمانده بخش جهادی حزب الله بود و نبوغ عجیبی در طراحی عملیات های حزب الله داشت، با ارائه طرح دفاعی ویژه ای در جنگ۳۳ روزه باعث شد این رژیم غاصب حتی یک لحظه هم موفق نشود موشک پراکنی حزب الله را متوقف کند و این خیلی عجیب بود. چون که محورهای عملیاتی و مورد تهاجم اسرائیل، منطقه جغرافیایی بسیار محدودی بود که با هواپیماهای بدون سرنشین لحظه به لحظه کنترل می شد.
نکته قابل توجه دیگر این بود که صهیونیست ها در این جنگ ازموشک های کنترل شونده که خیلی دقیق به صورت نقطه ای هدف را نشانه می گرفت استفاده کردند. موشک هایی بود که مثلا طبقه سوم ساختمان ۱۰ طبقه ای در منطقه ضاحیه که در اختیار یکی از بخش های حزب الله بود هدف قرار می داد، موشک اینقدر دقیق هدف گیری می کرد که فقط طبقه سوم را هدف قرار می داد بدون اینکه به بقیه طبقات ساختمان آسیبی وارد شود و این امر دقت بالای موشک های اسرائیلی را نشان می داد.
در بخشی از مناطق مثل ساختمان تلویزیون المنار یا شورای حزب الله و منازل سید حسن و سایر رهبران حزب الله، که قرار بود کل ساختمان را ویران کنند، با استفاده از بمب های ویرانگر، کل ساختمان فرو می ریخت و حفره های بزرگی ایجاد می کرد یعنی نه تنها کل ساختمان را با خاک یکسان می کرد بلکه حفره های چند ده متری هم ایجاد می کرد.
نکته دیگر این که حملات صهیونیست ها، همه جانبه بود یعنی شامل حملات زمینی، هوایی و دریایی می شد و از طرفی حزب الله از اصل غافلگیری بسیار استفاده کرد. اگر به خاطر داشته باشید آقای سید حسن نصرالله در یک سخنرانی مستقیم که توسط شبکه المنار پخش شد به اسرائیلی ها گفت که شما خواستار جنگ تمام عیار شده اید بسیار خوب ما هم به سراغ جنگ تمام عیار می رویم و برای آن آماده ایم.
سید حسن نصرالله می گفت: ما آمادگی داریم حتی تا حیفا و مابعد حیفا و مابعد مابعد حیفا را هم هدف قرار دهیم. بعد اعلام می کند بعنوان اولین غافلگیری از اهالی بیروت میخواهم که به سمت دریا نگاه کنند. در سطح دریا به ناوچه جنگی اسرائیلی نگاه کنید که مورد هدف قرارمی گیرد و منهدم میشود.
این امر نه فقط برای صهیونیست ها بلکه برای همگان شگفت انگیز بود و همه با ناباوری می بینند که ناوی که جزو ناوهای پیشرفته دنیا بود چگونه حزب الله آن را منهدم می کند. اینجا بود که قدرت حزب الله به رخ این ها کشیده شد. موجی از شادی و شعف سراسر بیروت را فرا گرفت چرا که سیدحسن وعده غافلگیرانهای داده بود و حالا وعده اش را عملی کرده بود.
می دانید که اسرائیلی ها از نظر استراتژیک و برخورد نظامی محدودیت هایی دارند، اول اینکه هر جنگی بین اسرائیل و کشورها رخ می دهد باید به صورت سریع این جنگ خاتمه یابد زیرا اسرائیل بیش از یکی دو هفته نمی تواند جنگ را ادامه دهد. شما به اکثر جنگ هایی که داشتند نگاه کنید؛ همه جنگ ها محدود بوده یعنی طولانی ترین آنها جنگ ۳۳ روزه بود.
دوم اینکه اسرائیل باید پیروز جنگ باشد ونباید شکست بخورد. اهدافی که در این جنگ به دنبال تحقق آن بودند مثل آزادی دو سرباز اسیر و متوقف کردن موشک پرانی حزب الله هیچ وقت محقق نشد. لذا کمیته ای که پس از جنگ تشکیل دادند در بررسی و ارزیابی نتایج جنگ به این نتیجه رسیدند که اسرائیل در رسیدن به اهداف اعلامی خودش به نتیجه نرسیده است.
دیگر ابعاد قدرت حزب الله را در جنگ ۳۳ روزه بفرمایید.
در بعد اتصالات و ارتباطات، حزب الله دارای شبکه ارتباطی خاص خودش هست، شبکه ارتباطی حزب الله یک شبکه ایزوله و انحصاری است. ما شاهد این بودیم که شبکه ارتباطی حزب الله کاملا از امنیت فوق العاده برخور دار بود و به همین دلیل اسرائیلی ها قادر به نفوذ در این سیستم ارتباطی نشدند ولی حزب الله وارد شبکه ارتباطی رژیم صهیونیستی شد و پیام هایی برای برخی از فرماندهان رژیم صهیونیستی و مردم یهودی در داخل اسرائیل ارسال کردند، یعنی حزب الله به داخل این سیستم نفوذ کرد و وارد جنگ روانی با اسرائیلی ها شد و یهودیان موجود در سرزمینهای اشغالی پیامک های حزب الله را دریافت می کردند. این از جمله مظاهر قدرت و اقتدار حزب الله بود جزو مواردی بود که شاید خیلی روی این قضیه کار نشده است.
حزب الله در آن مقطع مقتدرانه به سیستم ارتباطی دشمن که با چند لایه امنیتی بشدت مراقبت می شد با موفقیت نفوذ پیدا کرد. اخیرا گزارشی را صهیونیست ها منتشر کردند که بر حسب آن برخی از روزنامه نگاران غربی هم در دام حزب الله افتادند، به گونه ای که با این گزارش ها رژیم صهیونیستی گمراه شده بود و این را خود صهیونیست ها اذعان کرده اند.
ببینید حزب الله از نظر اطلاع رسانی و به خدمت گیری ارتباطات رسانه ای چگونه عمل کرد که رژیم صهیونیستی پس از مدت ده سال، امروز آمده و اعلام می کند که برخی از روزنامه نگاران، از جمله اسم روزنامه نگاری ایتالیایی را اعلام کردند که این روزنامه نگار فی الواقع جاسوس حزب الله در میان اسراییل بوده و اطلاعات و گراهای غلط به رژیم صهیونیستی و فرماندهان آنها داده است.
"سربازان اسرائیلی فکر می کردند که دارند با ملائکه می جنگند چون به صورت ناگهانی با رزمندگان حزب الله مواجه می شدند"
در مورد تجهیزات پیشرفته نظامی هم شاید اشاره به این نکته جالب باشد که رژیم صهیونیستی تانک های نسل مرکاوا را به لبنان وارد کرد. این تانک جزء پیشرفته ترین تانک های دنیا به حساب می آید و از آن به عنوان دژهای نفوذ ناپذیر یاد می کردند با این وجود رزمندگان مقاومت موفق می شوند بسیاری ار آنها را منهدم کنند و البته مقامات رژیم صهیونیستی هم اقرار کردند که تعداد از این تانک ها مورد هدف قرار گرفته است.
سربازان اسرائیلی فکر می کردند که دارند با ملائکه می جنگند چون به صورت ناگهانی با رزمندگان حزب الله مواجه می شدند البته کارخانجات اسلحه سازی در جنگ های مختلف به دنبال آزمایش سلاح های خود هستند مثلا درحملات سعودی به یمن، چند سلاح جدید مورد آزمایش قرار گرفت. یکی از آنها بمب هایی بود که رژیم صهیونیستی به زعم خودش بنا داشت علیه تاسیسات هسته ای فردو به کار گیرد و این بمب در منطقه «فج عطان» در صنعا مورد آزمایش قرار گرفت. این بمب توسط صهیونیست ها در اختیار عربستان سعودی قرار داده شد. سعودی ها آن را در این منطقه استفاده کردند. این بمب در قطعه زمینی به مساحت ۳ کیلومتر مربع حدود هزار کشته و زخمی برجای میگذارد و ۷۰۰ خانه و ساختمان را تخریب می کند.
نکته دیگر اینکه حزب الله از نظر عملیات روانی بسیار موفق عمل کرد شاید در خبرها شنیدید که بسیاری از سربازان اسرائیلی فکر می کردند که دارند با ملائکه می جنگند چون به صورت ناگهانی با رزمندگان حزب الله مواجه می شدند. نیروهای حزب الله با استفاده ازتونل هایی که ایجاد کرده بودند بلافاصله در مناطق مختلف از پشت سر سربازان اسراییلی به صورت نامرئی حاضر می شدند بدون اینکه طرف مقابل توقع و انتظار حضور آنها را داشته باشد.
تاکتیک هایی که حزب الله استفاده کرد بسیار قوی بود و منجر به این شد که اسرائیل تا این لحظه (امروز) در حال برگزاری انواع مانور ها است تا به نحوی خود را برای مقابله یا حمله بعدی به حزب الله آماده کند و تا این لحظه هم هنوز به جمع بندی در این خصوص نرسیده است.
در خصوص تونل های حزب الله، اسراییلی ها آنها را کشف کردند؟
بله، سرانجام اسراییل موفق شد تا به برخی از تونل ها دسترسی پیدا کند و حزب الله تاکتیکش را در خصوص تونل سازی تغییر داد و قاعدتا اگر جنگ جدیدی شکل بگیرد با اقدامات غیرقابل پیش بینی جدیدی مواجه می شوند.
جالب است بدانید که الان بین غزه و مصر ما بیش از ده هزار تونل داریم! یعنی یک شهرهای زیرزمینی ایجاد کردند که از طریق آنها انواع سلاح ها و تجهیزات تا آذوقه و مواد غذایی و خودرو به داخل غزه منتقل می کنند، البته ما برای اولین بار از داخل برخی از این تونل ها تصاویر ویدیویی تهیه کردیم و در برنامه ای مستند با عنوان «انفاق غزه» از شبکه العالم پخش کردیم. این تونل ها نقش عمده ای در پیروزی مردم غزه ایفا کردند.
شخصیت سید حسن نصرالله را چه طور دیدید؟
سید حسن نصرالله خصوصیات منحصر به فردی دارد که در دیگران کمتر یافت می شود. اولا ولایت مداری و ولایت پذیری سید بسیار زیاد است، یک بار ماجرای جالبی اتفاق افتاد؛ بر سر یک قضیه مرتبط با کار رسانه، با حزب الله به تفاهم نرسیدیم و قضیه به تهران احاله شد و من دیگر پیگیر ماجرا به آن صورت نبودم تا اینکه در دیدار بعدی (من با سید)، ایشان گفتند در مورد موضوع مذکور من قانع شدم، گفتم چه شد سید؟ گفت متوجه شدم که حضرت آقا در این خصوص نظر مثبت دارند و من نه فقط در این قضیه کمک شما و در کنار شما خواهم بود بلکه دیگر قانع شدم.
کاریزمایی که سید دارد بسیار بالاست، وی از یک متانت و طمأنینه و آرامش خاصی برخوردار است. این نشان می دهد که سید نسبت به وعده های الهی، اطمینان کامل دارد. ایشان در سخنانشان این کلام را همواره تکرار می کنند که «کما وعدتکم بالنصر دائماً أعدکم بالنصر مجدداً» یعنی همچنان که من درگذشته همواره به شما وعده پیروزی می دادم باز هم به شما وعده پیروزی می دهم.
"بسیاری از اروپایی ها یا آمریکایی در خصوص تعامل با حزب الله در پشت صحنه دچار مشکل هستند"
بسیاری از اروپایی ها یا آمریکایی در خصوص تعامل با حزب الله در پشت صحنه دچار مشکل هستندخیلی جالب است که حتی اسرائیلی ها و رسانه ها و افکار عمومی در رژیم صهیونیستی به صحبت های سید حسن ایمان دارند یعنی زمانی که می خواهند مطلبی را نقل کنند می گویند سید حسن نصرالله این را گفته، خیلی عجیب است یعنی سید حسن به عنوان یک ثقه و فرد مورد اعتماد و اینکه در گفته هایش صداقت دارد به حساب می آید حتی برای اسرائیلی ها.
آخرین باری که سید درباره حلب صحبت کرد گفت جنگ ما در حلب جنگ سرنوشت ساز است. در حلب ما شما را زمین گیر می کنیم و از آنجاست که باید تکفیری ها را متوقف کنیم و در واقع فضا را جوری ترسیم کردند که رویارویی با تکفیری ها در راستای رویارویی با صهیونیست ها است. بلافاصله بعد از آن قضیه آتش بس خان طومان اتفاق داد و در آنجا گفتند سید یک وعده داده بود و این ها به عنوان خلف وعده سید می خواستند آن را مطرح کنند و الان با گذشت سه ماه از آن ماجرا، مجددا قضیه محاصره تروریست ها در حلب رخ داد و اما شاهد محقق شدن سخن سید حسن نصرالله در شهر حلب سوریه هستیم حتی اگر به صورت مقطعی موانعی بر سر تحقق وعده پیروزی به وجود آید ولی طرفداران حزب الله به وعده های ایشان ایمان دارند. لذا اعتماد به وعده ها و نصرت الهی کاملا در ایشان مجسم است.
سید در بینش سیاسی خود از حکمت و درایت بالایی برخوردار است؛ شما همین موضوع هم زیستی مسالمت آمیز بین اقوام، ادیان و طوائف لبنان را ببینید. در حال حاضر حزب الله با همه طوائف مهم از جمله اهل سنت، مسیحیان و دروزی ها هم پیمان است یعنی ازطرفی شخصیت هایی همچون شیخ ماهر حمود و آقای عمر کرامی سنی هم پیمان حزب الله هستند تا شخصیتی همچون آقای میشل عون مسیحی یا آقای وئام وهاب دروزی. در واقع حزب الله با این بینش سید حسن درفضای ملتهب لبنان و طوائف متنوع آن کاملا محبوب و متوازن عمل کرده است.
بنابراین می بینیم حتی بسیاری از اروپایی ها یا آمریکایی در خصوص تعامل با حزب الله در پشت صحنه دچار مشکل هستند، ایتالیایی ها، فرانسوی ها، آلمانها، انگلیسی ها وحتی برخی از نواب کنگره آمریکا بارها با حزب الله تماس گرفتند و اذعان کردند که ما شما را به عنوان گروه تروریستی به رسمیت نمی شناسیم بلکه ما شما را به عنوان یک حزب مقاوم و میانه رو به رسمیت می شناسیم، حزبی که از سرزمین هایش دفاع می کند، پس شما مواضع رسمی ما را به پای ما ننویسید.
در بحثی که شما درباره حال و هوای سال ۲۰۰۶ فرمودید، اسراییلی ها با آن هواپیمای جاسوسی که در هوا و مامورانی که در زمین داشتند و با آن همه اشراف اطلاعاتی کامل، زنده ماندن سید حسن در آن حملات چیزی شبیه معجزه است، نظر شما چیست؟
حزب الله در همه امورش از نظر تشکیلاتی بسیار قوی عمل می کند، به طور مثال در تظاهرات و راهپیمایی های لبنان بعضا بیش از یک میلیون نفر در مراسم ها حضور دارند بدون اینکه مشکلی به وجود آید یا آسیبی به کسی برسد، در مقاطعی بود که تکفیری ها شدیدا تهدید می کردند که ما هر گونه تجمعات حزب الله را هدف قرار می دهیم، ولی حزب الله با برنامه ریزی دقیق خود تجمعات را برقرار می کرد بدون اینکه اتفاقی بیافتاد.
امروزه علاوه بر رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی و سرویس های اطلاعاتی عربستان سعودی و قطر علیه حزب الله و شخص سید حسن نصرالله توطئه می کنند و به دنبال ترور ایشان هستند.امروزه تکفیری های سنی و لائیک های آنها درجناح المستقبل، در مقابل حزب الله قرار دارند، شبه نظامیان قوات در جناح ۱۴ مارس در مقابل حزب الله قرار دارند. این گروه های مسلح دارای شبکه های امنیتی و اطلاعاتی هستند که با رژیم صهیونیستی و سرویس های اطلاعاتی عربی و غربی ارتباط دارند و البته این امر ریسک حفاظت از رهبران حزب الله را افزایش داده است.
در جنگ ۳۳ روزه تا این حد، همگرایی بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی علنی نشده بود، ولی امروزه همکاری اطلاعاتی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی علنی شده است.
در جنگ ۳۳ روزه تمام مراکز و ساختمان های مربوط به تشکیلات حزب الله مثل شورای سیاسی، قضایی، اجرایی و منازل رهبران از جمله منزل سید حسن و اطراف منزل او به طور کامل با خاک یکسان شده بود و صهیونیست ها شدیدا به دنبال هدف قرار دادن سید حسن بودند. ولی ما شاهد بودیم که سید حسن تا روز آخر، نه تنها در امنیت کامل قرار داشت، بلکه سید حسن ظاهر می شد و سخنرانی می کرد و دیدارهای او قطع نمی شد و تماس های تلفنی و ارتباطات تصویری و زنده از طریق پخش ماهواره ای و غیره بطور طبیعی انجام می شد.