العالم - گوناگون
امید مسّاح؛ درمانگر و پژوهشگر اعتیاد، مرکز تحقیقات سوء مصرف و وابستگی به مواد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با تشریح ۳ عامل اصلی بروز اعتیاد در جامعه گفت: درباره چرایی اعتیاد زیاد سخن گفته شده و شاید پرداختن مجدد به این شرح که اعتیاد یک بیماری زیستیروانیاجتماعی است، تکراری بر گفتههای پیشین باشد. معضلی که بروز آن معمولا ناشی از تجمیع عوامل زمینهای بسیاری در هریک از سه محور اصلی ذکرشده است. درواقع تلفیقی از ۱. عوامل زیستی مثل خصوصیات ژنتیک، عوامل روانی مثل وقایع پرنقش زندگی، افسردگی، اضطراب، ۲. خصوصیات شخصیتی و رفتاری (ازجمله: عزت نفس اندک، خویشتنداری ضعیف، خلقوخو، ضعف مهارتهای مقابلهای و…) و ۳. عوامل اجتماعی (مثل خانواده، مدرسه، ارتباط با همسالان، تاثیرات محیطی و اجتماعی برآمده از سرمایههای اجتماعی جامعه و…) بسترساز بروز اعتیاد است.
وی با اشاره به تشریح عوامل اجتماعی اعتیاد گفت : فقر، بیکاری، مهاجرت، حاشیهنشینی، زندگیهای قومی و قبیلهای، نبود و کمبود سرمایههای اجتماعیِ مثبت و زایا، نبود و کمبود زمینههای مناسب در جهت افزایش نشاط اجتماعی، خانوادهٔ پرتنش، در دسترسبودن مواد و … ازجمله مشکلات اجتماعی هستند که میتوانند سببساز آسیبهای اجتماعی و البته اعتیاد شوند. رفع برخی از این معضلات مستلزم برنامههای کلان اقتصادی و برخی دیگر برنامههای ارتقاء فرهنگی است. متاسفانه دنیای امروز علیرغم حرکت بهسوی دهکده جهانی و امحای مجازی مرزها، انزوا و تنهایی بیشتری را برای نسل جدید و نوباوگان فراهم کرده و حضور در شبکههای اجتماعی در فضای مجازی موجب تضعیف جمعیبودن و جمعپذیری شده است.
به گفته این پژوهشگر مسایل اجتماعی افرادی که انزواطلب بوده، ارتباطات و مشارکتهای اجتماعی ضعیفی دارند و تعلق خاطر زیادی به خانواده و… ندارند، در معرض آسیب بیشتر خواهند بود. قوانین سنتها و رسوم از طریق خانواده، همسایه، اطرافیان و بخشهای مختلف جامعه فرد را کنترل میکند و هرچه تعلق به این واحدها بیشتر باشد، کنترلپذیری بیشتر است. کنترل و نظارت اجتماعی ابزار مهمی در مصون داشتن افراد از آسیبهای اجتماعی است.
وی ادامه داد: دلبستگی، تعهد، خودکنترلی و قانونپذیری در جامعه از عوامل محافظتکننده اجتماعی مهم است و هرچه فرد نقش و مسئولیت و ارتباطات بیشتر اجتماعی مییابد، تابآوری او نیز بیشتر میشود. برعکس هرچه این خصوصیات کمتر باشد، اعتیادپذیری شخص بیشتر میشود. بودن در جمع و در معرض دید و قضاوت دیگران، از طریق تقویت قانونمداری و قانونپذیری، عامل محافظتکننده قدرتمندی برای فرد در برابر بحرانهاست و این شرایط منجر به افزایش حس همکاری و هنرِ کمکخواستن در افراد میشود که از ملزومات حل مسائل و مشکلات زندگی است. هر قدر شبکه ارتباطات واقعی افراد گستردهتر باشد، بیشتر از آسیبهای اجتماعی مصون خواهند بود. وجود اشکالات اساسی در ارکان اقتصادی و معیشتی جامعه (همچون شغل و درآمد مناسب و مسکن) و نقصان در سرمایههای اجتماعی و نشاط اجتماعی از یکسو و مجاورت با ۱. بزرگترین تولیدکننده تریاک جهان و ۲. مواجهه با موج وسیعی از مواد محرک صناعی در دههٔ اخیر از دو سوی دیگر، جوانان را در مرکز برمودایِ خطر و آماج حملاتِ سوقدهنده به تجربه و اقدام به انواع رفتارهای پرخطر و بزه قرار داده است.
بودمساح ادامه داد: سرمایه اجتماعیِ مثبت، ظرفیت و گوهری اجتماعی است که ضمن تقویت همکاری و مسئولیتپذیری بین افراد و ارکان یک جامعه، پویش و میل به آرمانهای واحد و متعالی را قدرت و سرعت میبخشد. چنانچه در جامعهای میزان سرمایه اجتماعی پایین باشد، آن جامعه به تله اجتماعی گرفتار خواهدشد. تله اجتماعی یعنی نبود هریک از مصادیق سرمایهٔ اجتماعی. یعنی نبود اعتماد و اطمینان، رواج فساد اداریاقتصادی، قانونگریزی، احساس ترس و عدم امنیت و عدالت و…. و اینها همه، موجب احساس یأس و ناامیدی و سرخوردگی در گروه کثیری از جامعه و متعاقبا خروج از مسیر صحیح و التجاء به انواع میانبُرها و ارتکاب انواع جرائم و ناهنجاریها میشود. منافع جمع ایجاب میکند که همه با هم همکاری و قانون را رعایت کنند و این میسر نمیشود، مگر این باور که «دیگران هم همکاری و رعایت میکنند» وجود داشته باشد.
وی با بیان این که طبق ردهبندی سازمان جهانی بهداشت، ایران در رتبه ۱۱۴ در زمینه شادی قرار داشته و آمار بالای افسردگی و مصرف مواد محرک و شادیآفرین و مشروبات الکلی و حتی مواد مخدر، هشدار و نشانهای است از این موضوع گفت: صاحبنظران معتقدند در نشاط و شادیهای اجتماعی ما در ارتباطات کلامی متوقف شدهایم و از ارتباطات رفتاری و احساسیِ واقعی و مناسبتهای گروهی و جمعی نشاطآور کمتر بهره میبریم. تفریحات غیرکلامی، عمدتا منفعلانه و شامل رفتن به رستوران، پاساژگردی، تماشای تلویزیون، بازیهای کامپیوتری و پرسه و جولان در فضای مجازی و مشابه آنهاست. نشاط و شادی واقعی و جمعی از عوامل محافظتکننده قوی در برابر اعتیاد است. در حضور تعقل و منطق، چنانچه خواستهها از داشتهها بالاتر باشد (خواستهٔ معقول و بهحق)، در حالیکه شایستگی و استعداد خواستههای بیشتر وجود داشته باشد، احساس محرومیت ایجاد خواهد شد که موجب کاهش نشاط و شادی است. در کشوری مثل ایران با این همه پتانسیل و خواستههای بهحق مردم، اگر داشتهها از خواستهها کمتر باشد، با موقعیت ژئوپلتیک کشور، بروز و شیوع روزافزون معضلی بنام اعتیاد دور از ذهن نیست.
عوامل کاهش نشاط اجتماعی
این پژوهشگر اجتماعی با برشمردن عوامل کاهش نشاط اجتماعی گفت:مشکلات بافت شهری و ترافیک و آلودگیهای مختلف، سرانه پایین فضاهای فرهنگی، سبز و ورزشی، مشکلات اقتصادی و پیامدهای صنعتی شدن و… از دیگر دلایل کاهش نشاط و شادی در شهرهاست. پدیدههای دیگر حاصل از مدرنیته و زندگی صنعتی و شهری مثل بینظمی و هنجارشکنیهای اجتماعی، تعارضات فرهنگی و باورها و تغییرات رفتارهای اجتماعی، عادی شدن بعضی ضدارزشها مثل کمشدن روحیه تعاون و همدلی و نوعدوستی که از مضامین سرمایه اجتماعی هستند و… نیز از عوامل کاهش نشاط اجتماعی است.
به گفته وی نشاط فقط خنده و طنز نیست؛ احساس نشاط حسی درونی و درعین حال اصیل، مثبت و بادوام تصور میشود. اگر نشاط بادوام و اصیل و شادی واقعی ایجاد نشود، جامعه به شادیهای کاذب، کوتاه و گذرایی چون مصرف مواد، الکل و غیره رو کرده و مصرف همین مواد چون سیکلی معیوب، متعاقبا اندوه و افسردگی (یعنی کاهش بیشتر نشاط) را به دنبال خواهد داشت.امید به آینده، ارضای نیازهای عاطفی و مقبولیت اجتماعی سه عامل اصلی تاثیرگذار در نشاط اجتماعی در مطالعهای در تهران دانسته شده است و تحقق اینها در گرو عزم جزم تمامی آحاد جامعه است تا بتوان این پیامد شوم را ریشهکن کرد.
پیامدی که بخش فعال و زاینده جامعه را در تیررس دارد.
فاصله زمانیِ اولین مصرف تا بیخانمانی به شدت کاهش یافته است
مساح با تاکید بر این که براساس پژوهشهای اخیر کاهش بطئی و نامحسوسی در سن شروع اولین مصرف در افراد مصرفکننده وجود دارد گفت: البته این رقم در مورد مواد مختلف و مصرفکنندهٔ دائمی بودن،نبودن، متغیر است؛ ولی آنچه مسلم است بین ۱۷تا۲۲ سالگی، بیشترین سن شروع و ۲۵تا۳۵ سالگی بیشترین شیوع وابستگان به سوء مصرف مواد در کشور است. از طرفی فاصله زمانیِ اولین مصرف تا بیخانمانی یا اصطلاحا کارتنخوابی (گروهی که نیازمند بیشترین توجه و رسیدگی هستند، نه دستگیری و جمعآوری؛ خواه متجاهر نامیده شوند یا نه) به شدت کاهش یافته و این بهمعنای لزوم تقویت و گسترش برنامههای کاهش آسیب است.
وی افزود: کنترل، کاهش و ریشهکنی چنین پدیدهٔ شومی که ریشههای گسترانیدهٔ جمیعالجهاتی در ابعاد مختلف جامعه و مسائل اجتماعی دارد، نیازمند مشارکت کلی جامعه است و اجتماعیسازی مقابله با اعتیاد باید در برنامهریزیهای آتی بیش از پیش لحاظ شود. امید که با اجتماعی کردنِ پیشگیری و درمان و کاهش آسیب اعتیاد و مشارکت همهجانبه و نقشآفرینی مردم و مسئولین، بتوان گامهای موثری در مهار و تدریجا ریشهکنی این معضل ناگوار برداشت.
منبع: مهر