العالم _ عربستان سعودی
شاید در نگاه اول باور این مساله قدری عجیب به نظر برسد که همه اعضای تحالف ضد یمنی این روزها دست به دامن گریفیتس شده اند تا به شیوه ای آبرومندانه آنان را از باتلاق یمن خارج کنند اما واقعیت میدان جنگ در یمن چیزی جز این است.
بن سلمان که سه سال و نیم پیش با رویای فتح سه هفته ای یمن وعده می کرد منصور هادی را به یمن و به مسند حکومت باز می گرداند، دست ایران را از یمن کوتاه می کند و بلاخره امنیت از دست رفته در مرزهای مشترک کشورش با یمن را باز خواهد گرداند خیلی زود پی برد که این رویا ناشی از خام اندیشی روزگار جوانی است در همین حال همراهی او با محمد بن زاید او را بعدها به این جمع بندی رساند که همتای اماراتی اش پیش از آنکه همراه و گوش به فرمان او باشد رقیبی است جدی که منافع کشورش را بر هر چیز مقدم می دارد و هم تراز با محمد ام بی اس در فکر تحمیل اقتدار خود بر منطقه است.
اگر بن سلمان اندکی از تجربه و دانش سیاسی بهره مند بود یقینا می توانست حدس بزند که بن زاید در سایه همراهی با او درجنگ علیه یمن ازسویی به دنبال تکمیل کردن شبکه جزایر خود و تسلط بر دریا و منطقه فوق العاده استراتژیک باب المندب است و در عین حال سودای منضم کردن حدیده به سرزمین خود به عنوان استان هشتم یا امارت هشتم کشورش را دارد.
بن سلمان با پوشیدن ردای ولیعهدی مهم ترین مساله فراروی خود را در دو مقوله تعریف کرد اول کنار زدن رقبا و مدعیان جدی تاج و تخت که البته به مدد و یاری پدر سریعا نه تنها انجام شد که به بهانه مبارزه با فساد (به زعم ولیعهد جوان) به زهر چشم گرفتن از همه مخالفان انجامید. دومین دغدعه بن سلمان تحمیل اقتدار و رهبری خود بر منطقه و البته جهان اسلام بود و اولین قدم در این راه به سرانجام رساندن پروژه ناکام اشغال یمن. در این راستا سفرهای غربی شاهزاده به منظور جلب حمایت غرب به اروپا و امریکا آغاز شد، دلارهای عاید از نفت و حج در قالب هایی میلیاردی هزینه شد و اطاعت از آمریکا و اروپا در همه زمینه ها به ویژه در قبول صریح مشروعیت رژیم صهیونیستی و استقبال از معامله قرن در صدر توجهات او و رژیمش قرار گرفت.
اینک در ظاهر همه چیز برای بن سلمان خود را آماده نشان می داد و به اصطلاح مقتضی موجود و موانع مفقود بود. اجازه حمله به حدیده به منظور محاصره کامل زمینی هوایی و دریایی انصارالله اخذ شد و با پیش شرط امریکایی لزوم برخورداری عملیات از سرعت و قاطعیت ساعت صفر عملیات آغاز شد.
امارات در مساعدت بن سلمان دوازده تیپ نظامی از نیروهای تحالف و نیروهای موسوم به عمالقه را جهت جنگی موثر بسیج کرد و درسایه فرماندهی طارق عفاش برادرزاده علی عبدالله صالح روانه الحدیده کرد.
بنا بود اشغال حدیده حداکثر یک ماه به طول انجامد اما مقاومت یمنی ها حرکت سریع در ساحل بی مانع مهاجمین را ناکام گذاشت. در اواسط جنگ امریکا که خود را بازی خورده فریب سعودی _اماراتی یافته بود و علت ناکامی های سعودی_ اماراتی در جنگ را به اطلاعات غلطی که آنها در اختیار او قرار داده بودند مرتبط می دانست از اجابت دعوت در افزایش کمک ها سرباز زد تا مبادا شکست در جنگ به پای او نیز نوشته شود و این در حالی بود که خواه ناخواه نام ترامپ و کشورش در شمار مهاجمین به حدیده نوشته شده بود و آمریکا به ناچار حجم کمک ها را در کمک اطلاعاتی محدود تر از پیش کرد و مجددا بر خواسته قبلی خود مبنی بر نهایی کردن سریع جنگ تاکید کرد.
حاصل این جنگ البته نه تنها چنانکه انتظار می رفت و وعده داده می شد سقوط فرودگاه و شهر الحدیده نشد، بلکه از سه ناحیه ارتباط نیروهای مهاجم با عقبه جبهه ها قطع شد و مجددا آمریکا مجبور شد با استفاده از هلی کوپترهای شنوک خود امدادرسانی به نیروهای محاصره شده را عهده دارشود، مساله ای که طی چند روز گذشته گویی به وظیفه اصلی آمریکای ها تبدیل شده است.
اینک و در حالی که اعتبار نظامی و رسانه ای امریکا، اروپا و وابستگان تحالف به شدت زیر سوال رفته است همگی دست به دامان گریفیتس نماینده سازمان ملل دریمن شده اند تا در سایه پادرمیانی او آب رفته از جوی را مجددا باز گردانند و این در حالی است که یمنی ها پیروزمندانه هر معامله و مذاکره ای بر سر حاکمیت الحدیده را به شدت رد می کنند.
ابورضا صالح