العالم - ایران
اهمیت فراوان نفت و مشتقات آن برای کشورهای بزرگ در جریان جنگ جهانی دوم به اندازهای تعیین کننده بود که سلطه بر مناطق نفت خیز جهان، از اهداف مهم و استراتژیک درآمد. ذخایر عظیم نفتی خلیجفارس، از جمله ایران، علت توجه سیاست خارجی دولتهای بزرگ غربی، به ویژه آمریکا به این منطقه بود. غرب نمیخواست حکومتهای مستقل ویا وابسته به شرق در کشورهای دارای منابع نفت به حکومت برسند.
در یک سند به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران نیز، یکی از اهداف آمریکا در ایران، تأمین دسترسی به منابع نفتی و مواد معدنی در ایران، به قیمتهای قابل تحمل برای آمریکا و همپیمانانش، عنوان شده است.
در جهت این سیاست، آمریکا برای دستیابی به هدف سلطه برخلیجفارس بهمنظور عبور نفت ارزان قیمت، حاضر به انجام هر اقدامی از جمله سرنگون کردن دولتهای مردمی و به روی کار آوردن حکومتهای دست نشانده، میباشد که نمونه بارز آن را در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاهد بودیم.
کودتا، سبب سقوط حکومت ملی ایران و استمرار رژیم استبداد سلطنتی شد. که با طراحی گسترده و امکانات مالی و نظارت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و بهره گیری از کمک شبکه های جاسوسی انگلیس عملی شد. کرمیت روزولت، از سرشناسان سیا و طراحان این کودتا چنین می نویسد: «سیا پس از تبادل نظر با انگلیسی ها، تصمیم به سرنگون کردن دولت مصدق گرفت؛ زیرا مصدق با ملی کردن یک میلیارد دلار دارایی شرکت نفت ایران و انگلیس، خشم و غضب قدرت های غرب را برانگیخته بود.» سازمان سیا کوشید موقعیت مصدق را تضعیف کند. آنها با تبلیغ برکناری مصدق و انتخاب ژنرال زاهدی از سوی شاه، گروه های آشوب گر را برای ایجاد فضای هرج و مرج در تهران سازمان دهی کردند تا شهر تهران از هر نظر آماده اجرای نقشه کودتای 28 مرداد باشد.
در سیاهه ی اقدامات ضد بشری آمریکا ، جنایات ضد ایرانی آنها از جمله حمله ناو جنگی وینسنس به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی در 12 تیرماه سال 67 هیچ تردیدی باقی نگذاشت که حاکمان کاخ سفید برای نیل به اهداف و مقاصد شیطانی خود ، بی هیچ دغدغه و توجهی به بدیهی ترین اصول انسانی و حق و حقوق بشر ، از هیچ جنایتی ـ حتی قربانی ساختن زنان و کودکان بیگناه ـ فروگذار نمی کنند چنان چه در جنگ های جهانی و جنگ ویتنام و واقعه هیروشیما و ناکازاکی از ارتکاب هیچ جنایتی ابا و اجتناب نکردند.
فاجعه هوایی سقوط هواپیمای ایرباس ایران توسط ناو آمریکایی ، موردی مشخص از رویارویی مستقیم آمریکا بر ضد ایران اسلامی به شمار می آید.
در این میان ، سکوت و سوگیری های جانب دارانه سازمان های بین المللی و مدعیان دفاع از حقوق بشر، پیوسته موجب گستاخی و جسور شدن آمریکا شده است تا آن جا که به طور آشکار در آب هایی که متعلق به آن ها نیست ، هواپیمایی غیرنظامی را که در مسیر خویش و در حریم آسمان کشورش پرواز می کرده ، هدف قرار می دهد و پس از آن ، به جای عذرخواهی و پذیرفتن مسؤولیت این جنایت ، به فرمانده جنایتکار آن مدال شجاعت می دهد.
ایالات متحده امریکا در جنگ ایران و عراق از هیچ کمکی به دولت عراق دریغ نکرد. کمکهای مستقیم تسلیحاتی و فروش تکنولوژیهای پیشرفته نظامی دولت امریکا، حتی در مواردی که از قصد عراق برای استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه نیروهای ایرانی مطلع بود نیز در اختیار صدام حسین قرار میگرفت.
آنچه امریکا در جنگ عراق با ایران از خود نشان داد، عملا حمایت تمامقد از دولت عراق در برابر ایران بود. امریکا در نوامبر ۱۹۸۳ در بیانیهای رسمی اعلام کرد که دولت امریکا هر آنچه لازم و از نظر قانون موجه است را انجام میدهد تا عراق در جنگ با ایران مغلوب نشود. به نوشته وبسایت نشریه فارین پالیسی، امریکا پس از پیشبینی پیروزیهای استراتژیک ایران در جبههها و برای جلوگیری از پیروزی ایران، سلاحهای شیمیایی در اختیار عراق گذاشت.
شکست حمله نظامی امریکا در طبس، شکست کودتای نقاب، تلاش برای به انزوا کشاندن ایران در عرصه های بین المللی و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت از جمله اقدامات خصمانه و تهاجمی امریکا علیه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
تا امروز هم سیاست های خصمانه امریکا علیه ایران لحظه ای متوقف نشد، ترامپ در یکسال گذشته بر تهدیدها و تحریم ها؛ علیه ایران اصرار ورزید و با خروج یکجانبه از برجام باعث شد سرمایه گذاران خارجی جرات ورود به عرصه اقتصادی ایران را نداشته باشند .
وی برای وادار کردن ایران به مذاکره در موضوعات غیرهستهای، استفاده ابزاری از برجام را برای تحت فشار قرار دادن دیگر طرف های برجام در دستور کار قرار داد و تلاش کرد مانع از همکاری کشورهای اروپایی با ایران شود و حالا رئیس جمهوری آمریکا عصر دوشنبه به وقت محلی پیشنهاد دیدار بدون شرط با مقامات ایران را مطرح کرد اما تحلیل ها نشان می دهد این اظهارات، پاسخی به نیاز درونی خویش و نوعی عوامفریبی است.
بدیهی است که بهترین راه برای حل وفصل مشکلات مذاکره و گفتگو ودیپلماسی می باشد.
گفتگو ومذاکره دیپلماتیک وقتی می تواند نتیجه بخش باشد که بر اساس منطق برد- برد پیش برود، اما منطق رئیس جمهوری جدید ایالات متحده منطق برد- باخت تجاری است و با این منطق قطعا هیچ مذاکره سیاسی ای نمی تواند به نتیجه برسد.
اگر هر کشور دیگری چنین کاری کرده بود جامعه جهانی قیام و قعود می کرد و این کشور را به شورای امنیت می کشاند و تحریم ها و تنبیه های فراوان بر علیه این کشور وضع می کرد اما این آمریکا است و شورای امنیت و جامعه جهانی توان انجام کاری در قبال آن ندارد.