العالم ـ ایران ـ سیاسی
«سید حسین موسویان» در مصاحبه با شبکه تلویزیونی "دموکراسی" آمریکا ادامه داد: برجام حاصل 13 سال مذاکره ایران و قدرت های جهانی است که در نهایت بر سر آن توافق شد، شورای امنیت سازمان ملل طی قظعنامه ای آن را تصویب کرد، آژانس بین المللی انرژی اتمی که تنها سازمان مسئول برنامه هسته ای کشورها درجهان است نیز آن را تصویب کرد و از زمان اجرا در ژانویه 2016میلادی تاکنون حداقل یازده بار انجام تعهدات ایران را تایید کرده است.
وی افزود: آمریکا تنها عضو شورای امنیت سازمان ملل است که این توافق را نقض کرده و از آن خارج شده و بدین ترتیب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و مقررات جهانی را نقض کرده است.
پژوهشگر دانشگاه پرینستون با اشاره به مقاله اخیر سفیر آمریکا در لندن که از انگلیس خواست که به آمریکا بپیوندد، تصریح کرد، آمریکا کشور انگلیس، سایر کشورهای اروپایی و جهان را برای نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تحت فشار قرار داده است. این در تاریخ شورای امنیت سازمان ملل بی سابقه است که یک عضو دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا که قدرت اول جهان و شورای امنیت سازمان ملل است، هم خودش قطعنامه را نقض کرده و هم سایر کشورهای عضو را برای نقض تحت فشار قرار داده است.
این روند پدیده ای خطرناک و مخل صلح و امنیت بین الملل است که آمریکا مبتکر آن شده زیرا اعضاء دائم شورای امنیت مسئول اجرای کامل قطعنامه های سازمان ملل هستند.
دیپلمات پیشین ایرانی در مورد تاثیر تحریم های جدید بر وضعیت اقتصاد ایران تصریح کرد، شکی نیست که تحریم های جدید آمریکا تاثیر منفی بر اقتصاد ایران خواهد داشت و به اقتصاد ایران لطمه خواهد زد. درچندماه گذشته هم شواهدی از تاثیر منفی تحریم های جدید آمریکا بر اقتصاد ایران را دیده ایم. با این وجود لازم است سه حقیقت مهم دیگر را هم اشاره کنم:
نخست: ایران چهل سال تحریم های آمریکا را تجربه کرده و در برابر تحریم آبدیده شده است. درحقیقت ایران مجرب ترین و مقاوم ترین کشور جهان درمقابله با تحریم های آمریکا است.
دوم: دردور اول اوباما، آمریکا توانست اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند چون ایران هیچکدام از شش قطعنامه شورای امنیت را قبول نکرد اما این بار برجام که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است توسط ایران کاملا اجراء شده و سایر قدرت های جهانی نیز مصمم به حفظ آن و ادامه کار اقتصادی با ایران هستند. لذا برجام آمریکا را منزوی کرده و در ایجاد اجماع بین المللی علیه ایران عاجز کرده است.
سوم: مشکلات کنونی اقتصاد ایران حداقل 50 درصد به خاطر ناکارآمدی نظام اقتصادی داخلی ایران است، مانند وجود فساد، قاچاق و تورم وغیره. بنابراین چنانچه ایران بتواند مشکلات نا کارآمدی سیستم داخلی خود را حل کند، باوجودیکه از دور جدید تحریم های آمریکا خسارت خواهد دید، اما ترامپ نخواهد توانست با شیوه تحریم و فشار، ایران را به مذاکره کشانده و تسلیم کند. زیرا باوجود برجام، امکان اجماع بین المللی گذشته نیست و ایران 40 ساله تجربه مقاومت در مقابل تحریم های آمریکا را هم دارد.
موسویان در پاسخ به این پرسش که تهدیدهای متقابلی که ایران و آمریکا به یکدیگر کردند چه معنایی خواهد داشت و امکان مذاکره ترامپ و روحانی درحاشیه مجمع عمومی سازمان ملل هست یا خیر؟ گفت: تهدید هرکشور علیه کشور دیگر مغایر منشور سازمان ملل است، خواه تهدید از سوی آمریکا باشد یا از سوی ایران. اما یک واقعیت را نمی توان نادیده گرفت و آن اینکه، ترامپ و دولت آمریکا بود که ابتدا ایران را تهدید کرد.
وی افزود: اولین تهدید که ترامپ آن را هم عملی کرد، نقض برجام و قطعنامه شورای امنیت و قطعنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی مربوط به برجام بود.
دومین تهدید از سوی «جان بولتون» مشاور امنیت ملی و «مایک پمپئو» وزیرخارجه در مورد "تغییر رژیم" در ایران بود.
سومین تهدید دولت ترامپ، صادرات صفر نفت ایران بود که در تاریخ روابط دو کشور بی سابقه است. آمریکا حتی در دوران تجاوز صدام به ایران درحالی که از متجاوزحمایت می کرد، سیاست صادرات صفر نفت را دنبال نکرد.
بنابراین ترامپ آغازکننده روند تهدید علیه ایران بود. اکنون روابط ایران و آمریکا در شرایط "تهدید در مقابل تهدید" به سر می برد با این تفاوت که ترامپ از مرز تهدید نیز عبور و جنگ اقتصادی علیه ایران را آغاز کرده است.
موسویان در پاسخ به بخش دوم پرسش، ادامه داد: نکته اول من این است ایران و آمریکا و همه قدرت های جهانی در مورد برجام توافق کردند و آمریکا آن را نقض کرد. فرض کنید مذاکره و توافق مجددی هم با دولت ترامپ صورت گیرد. چه کسی می تواند ضمانت کند که آمریکا آن را نقض نخواهد کرد. ترامپ آمده و برجام را زیر پا گذاشته چون میراث اوباماست. به فرض اینکه در دوره ترامپ توافقی هم صورت گیرد، از کجا معلوم است که رئیس جمهور بعدی آمریکا، میراث ترامپ را زیر پا نگذارد.
نکته دوم اینکه میزان و ملاک برای مذاکره چیست؟ سه قرارداد مهم میان ایران و آمریکا داریم.
نخست، "معاهده مودت" دو کشور که در سال 1955 امضاء شد. این پیمان در مورد روابط اقتصادی و کنسولی است. ایران و آمریکا مشکلات متقابل زیادی در مورد شهروندان و امور کنسولی دارند. ترامپ هم مایل بود از برجام سهم اقتصادی داشته باشد و نان برجام را فقط اروپا و روسیه و چین نخورند. ایران به استناد این معاهده، شکایتی علیه آمریکا به دلیل تحریم ها تسلیم دادگاه بین المللی لاهه نموده است. استناد ایران به این معاهده و ارائه چنین دادخواستی براساس آن، به این معنی است که ایران این معاهده را قبول دارد. آیا ترامپ حاضر است این معاهده را بعنوان معیار بپذیرد؟
دوم قرارداد الجزایر است که درسال 1981 میان ایران و آمریکا امضاء شد. دراین قراداد دو کشور توافق کرده اند که دیپلمات های گروگان در تهران آزاد شده و روابط عادی دیپلماتیک براساس دو اصل "احترام متقابل" و "عدم مداخله در امور داخلی یگدیگر" داشته باشند. بعد از امضای قرارداد و آزادی دیپلمات های آمریکایی، آمریکا به جای اینکه روابط دیپلماتیک خود با ایران را براساس این قرارداد تنظیم کند، قطع رابطه کرد و بلافاصله نیز از تجاوز صدام به خاک ایران حمایت کرد.
سوم برجام است که آمریکا امضاء کرد و شورای امنیت سازمان ملل هم تصویب کرد.
آمریکا هرسه توافق را نقض کرده است. اکنون آقای ترامپ که خواستار مذاکره است بگوید کدام یک از این توافقات را به عنوان معیار و ملاک قبول دارد؟.
عضو پیشین گروه مذاکره کننده هسته ای تاکید کرد: مطابق با برجام همه کشورهای امضاء کننده شامل آمریکا باید همکاری اقتصادی با ایران را تسهیل کنند. آمریکا از برجام خارج شد، آن را نقض کرد و تحریم ها را دوباره اعمال کرد. این یک پدیده بی سابقه در مورد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است که یک عضو دائم هم خودش آن را نقض کند و هم دیگر اعضاء دائم و کشورها را مجبور به نقض کند. اکنون دولت ترامپ باید به ملت آمریکا بگوید که آیا آمریکا به عنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، موظف به اجرای قطعنامه های این شورا است یا مسئول نقض و بلوکه کردن آن.
موسویان تصریح کرد: ایران و آمریکا چهل سال روابط دیپلماتیک نداشته اند. لذا طبیعی است که دوطرف دچار عدم درک صحیح و سوء برداشت هایی درمورد طرف مقابل باشند. اما امروز گروه تروریستی منافقین در تعیین دستورکار سیاسی واشنگتن درمورد ایران نقش ایفاء می کند. اینها یک گروه تروریستی مشابه داعش و القاعده هستند.
دیپلمات پیشین ایرانی گفت: مهمترین سوء برداشت آمریکا، در مورد سیاست های منطقه ای ایران است. آمریکا ادعا می کند که ایران بدنبال بی ثباتی منطقه است درحالیکه ایران واقعا جویای یک منطقه باثبات است زیرا ایران بیش از همه از بی ثباتی منطقه خسارت خواهد دید. ایران برای مبارزه با داعش و تروریسم در منطقه سرمایه و هزینه زیادی داده است تا ثبات به منطقه برگرداند. ایران درسال 2001 با آمریکا درجنگ باتروریسم القاعده و طالبان در افغانستان همکاری کرد.
وی ادامه داد: پس از سقوط صدام درعراق هم گروه های مبارز متحد ایران، عملا با آمریکا برای شکل دادن ساختار جدید حکومت در عراق برمبنای حکومت اکثریت با حضور فراگیر همه قومیت ها و گروهها، حفظ حقوق اقلیت ها، انتخابات آزاد و قانون اساسی جدید، همکاری کردند. این ساختار همان ساختاری است که آمریکا و ایران درافغانستان بعد از طالبان باگفت وگو و همکاری شکل دادند.
به عقیده وی، برای رفع این سوءتفاهم مهم است که آمریکا تهدیدهای امنیتی ایران در منطقه را درک کرده و برای رفع نگرانی های مشروع ایران همکاری کند.
پژوهشگر دانشگاه پرینستون ادامه داد: دومین سوء تفاهم آمریکا در مورد ایران مربوط به سیاست مهاردوگانه تحریم وگفت وگو است. پس از انقلاب 1979 در ایران، تصور همه دولت های آمریکا اعم از دموکرات و جمهوریخواه این بوده که از طریق فشار و تحریم می توانند ایران را به پای میز مذاکره کشانده و هر خواسته ای را تحمیل و ایران را تسلیم کنند. همه دولت های آمریکا نیز در اجرای این سیاست شکست خورده اند.
موسویان افزود: در واقع ترامپ هم در مورد ایران یک تجربه شکست خورده را تجربه می کند. امروز نگرانی اصلی آمریکا بعد از چهل سال تجربه جنگ اقتصادی، سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و سایبری علیه ایران، این است که چرا ایران در منطقه پرنفوذتر و قدرتمند تر شده است. لذا بهتر است ترامپ از تکرار تجربه شکست خورده فشار و تحریم برای مذاکره دست بردارد.