العالم _ فلسطین اشغالی
طرح های غربی و بین المللی زیادی در این روند دخالت داشته است که شاید برجسته ترین و جنجالی ترین مورد، معامله ترامپ رئیس جمهوری آمریکا بود که برای آن تبلیغ می کرد و اجرای آن را به کوشنر داماد خود واگذار کرد که دوست صمیمی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمد بن سلمان ولی عهد سعودی و شخصیت مهم در ساختار این معامله بود. در مقابل، منافع و رویکردهای منطقه ای و به ویژه عربی نیز نقشی در تعیین جهت قطب نما مساله فلسطین ایفا می کند.
بنابراین معامله ترامپ کاملا مشخص و به نفع رژیم صهیونیستی است دلیل آن نیز رشد شهرک های صهیونیستی بیشتر از هر زمان دیگر و هم چنین صدور قوانین رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن فلسطینیان با حمایت آمریکاست. عوامل منطقه ای دارای پیچیدگی هایی است که سایه اش بر مساله فلسطین سنگینی می کند.
در مساله فلسطین دو رویکرد وجود دارد و هر گروه نیز درصدد این است که از مساله فلسطین به نفع خود استفاده کند. نماینده گروه اول عربستان، امارات و مصر و گروه دوم نیز قطر است.
دیدگاه گروه اول که تحت نظارت و مدیریت عربستان است بر نزدیکی علنی با رژیم اشغالگر صهیونیستی و بیشتر از آن پذیرفتن معامله ترامپ و تلاش برای تصویب آن از طرق چندین کانال از جمله نظارت مصر برجزئیات پرونده غزه به ویژه صلح و برقراری آتش بس با رژیم اشغالگر صهیونیستی است.
گروه دوم نیز قائل به عادی سازی رابطه با رژیم صهیوینستی است اما تا حدودی در صدد ابراز همبستگی جهت حفظ حقوق مردم فلسطین است ( حتی اگر این حقوق اجازه همکاری با اشغالگران را صادر کند) که در این خصوص می توان به اقدام قطر در دادن میلیون ها دلار به نوار غزه پس از هماهنگی با اشغالگران و از طریق آنان اشاره کرد که این مساله به اتهام پراکنی هایی میان قطر و عربستان انجامید و هر دو نیز در صدد قانع کردن فلسطین هستند تا خود را حافظ حقوق فلسطین معرفی کنند به ویژه که روش به دست آوردن رضایت ملت فلسطین، بر سوءاستفاده از وضعیت فاجعه آمیز اقتصادی نوار غزه و محاصره تحمیلی ساکنان نوار غزه از سالها پیش توسط اشغالگران مبتنی است.
اما درگیری کشورهای عربی و منطقه فقط تلاش برای محو اصل مساله فلسطین است به گونه ای که کمک مالی به غزه به یک اصل و حق تبدیل شده تا جایگزین مساله اصلی شود بنابراین ورود کمک های مالی از طریق اشغالگران هنوز مشکل به شمار نمی رود ( تا زمانی که وارد نوار غزه می شود) و دیگر هیچ دلیلی برای تمرکز بر حق بازگشت و مساله قدس و دیگر موارد وجود ندارد زیرا فقط در حد کلمه و عبارت و نه بیشتر تنزل یافته ( یا بازیگران بین المللی و منطقه اینگونه می بینند ) و معنای آن نیز تعیین سرنوشت فلسطینیان توسط اشغالگران است.
بنابراین هرگونه کمک مالی باید از طریق این رژیم وارد شود و هرچه که فلسطینی ها را زنده نگاه می دارد در دست اشغالگران است و جای تعجب ندارد اگر بگویم اختیار سران و نظریه پردازان و مجریان طرح های کشورهای عربی در دست اشغالگران است اما مسئولان این کشورها هنوز درک نکرده اند که اشغالگران به انان به عنوان هم پیمان نگاه نمی کنند بلکه آنان را ابزاری برای اجرای دیدگاه های رژیم صهیونیستی می دانند و درست در یک بازه زمانی مشخصی که اهداف سیاسی امنیتی و نظامی به تضاد می افتد انگونه که در دو روز گذشته در غزه پیش آمد، نشانگر قطب نما به جهت اصلی اش باز خواهد گشت وتاریخ و جغرافیا رابطه واقعی را نشان می دهد مبنی بر اینکه اشغالگران، به روش های مختلف اقدامات تروریستی خود را انجام می دهند و مردم ستم دیده حق قانونی خود را با مقاومت دربرابر اشغالگران و روش های مختلف می گیرند.
حسين الموسوي