العالم - ایران/ سیاسی
علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی از کسانی است که در کارنامه او همکاری با دولتهای محمود احمدی نژاد و حسن روحانی به چشم می خورد.
اصالتا قزوینی اما متولد عراق است، در سن 9 سالگی از زادگاهش در کربلای معلی به ایران میآید و پس از اخذ دیپلم متوسطه، به دانشگاه آمریکایی بیروت میرود و مدرک کارشناسی فیزیک را از آن دانشگاه دریافت میکند. یکسال بعد یعنی در سال 1351 مدرک کارشناسی ارشد خود را از همان دانشگاه دریافت میکند و نهایتاً در 1356 از موسسه فناوری «ماساچوست آمریکا» به اخذ درجه دکترا در رشته مهندسی هستهای نائل میشود.
در سن 30 سالگی قائم مقام معاون آموزشی دانشگاه صنعتی شریف میشود ودر اواسط دهه شصت همراه هیأتی به ایالات متحده آمریکا میرود تا از میان ایرانیهای مقیم آمریکا برای دانشگاههای کشور، هیئت علمی جذب کند.
مدت زمانی معاون وزیر علوم وقت (ایرج فاضل) میشود، اما بنا به دلائلی استعفا میدهد و به ریاست دانشگاه شریف باز میگردد.
صالحی در سال 1367 به عنوان اولین رئیس «دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین» انتخاب میشود، اما به دلیل بیماری رئیس وقت دانشگاه صنعتی شریف نمیتواند در این سمت بماند و مجدداً به ریاست دانشگاه صنعتی شریف منصوب میشود. او عملا تا سال 1372 ریاست دانشگاه شریف را به عهده داشت و بیشتر از هرچیز دیگر باید او را «شریفی» دانست. هماکنون، علیاکبر صالحی با مرتبهٔ علمی استاد، عضو هیئت علمی دانشکده انرژی دانشگاه صنعتی شریف است.
در سال 1377 توسط رئیسجمهور وقت به عنوان نمایندهٔ دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی منصوب میشود و به مدت پنج سال در این سمت فعالیت میکند و به دلیل داشتن دیدگاههای میانهرو، مورد توجه غربیها قرار میگیرد.
در تیرماه 1388 و پس از استعفای غلامرضا آقازاده، توسط محمود احمدی نژاد رئیس سازمان انرژی هستهای میشود، پس از برکناری منوچهر متکی که در سفر دیپلماتیک به سر میبرد در سال 1389، صالحی با حفظ سمت ریاست سازمان انرژی اتمی به جای او عنوان وزیر امور خارجه ایران منصوب میشود.
پس از روی کارآمدن حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور کشور، وی به عنوان «معاون رئیسجمهور» و «ریاست سازمان انرژی اتمی» ایران برگزیده شد و تا کنون در این سمت به ارائه خدمت مشغول است.
علی اکبر صالحی در گفتگویی با «محوریت سوریه» به بیان ناگفته هایی از زمان وزارت خود و تقارن آن با «روزهای مه آلود سوریه» پرداخت. متن کامل این گفتگو به شرح ذیل است؛
قبل از بحران سوریه بشاراسد و اردوغان با یکدیگر رفت وآمد خانوادگی داشتند
با توجه به اینکه در ابتدای بحران سوریه شما وزیر امور خارجه بودید آیا کسی چنین، پیش بینی برای سوریه میکرد و در آن زمان گمانه زنیها برای سرنوشت این کشور چه بود؟
صالحی: زمانی که بیداری اسلامی رخ داد و این حرکتها به سوریه سرایت کرد ترکیه و قطر در بحران این کشور به شدت فعال بودند و وزیر خارجه ترکیه آقای «داوود اوغلو» در آن زمان سرپرستی این وزارتخانه را در ترکیه به عهده داشت. به طور کلی روابط ترکیه و سوریه قبل از بحران سوریه به گونهای به هم نزدیک بود که بشار اسد و اردوغان رفت و آمد خانوادگی با یکدیگر داشتند و دو دولت ترکیه و سوریه هر ماه یا هر دو ماه یکبار جلسه مشترک با یکدیگر داشتند. چنین روابطی اصلا در بین مقامات دو کشور مرسوم نبود.
اردوغان همواره از بشار اسد به عنوان یک الگو، مدیر یا شخصیت سیاسی برای سوریه نام میبرد، اما این روابط در عرض چند ساعت از این رو به آن رو شد به این معنی که یک دفعه تا قبل از غروب آفتاب سوریه یک کشور محبوب برای ترکیه بود، اما صبح بعد از آن تبدیل به یک دشمن شد. در موضوع جنگ سوریه همان طور که گفتم قطر و ترکیه به شدت فعال بودند و زمانی که سوریه درگیر جنگ بود دو بار امیر قطر به ایران آمد (امیر قبلی قطر) همواره به ایران توصیه میکرد که ما هر چه زودتر موضع خود را نسبت به دولت سوریه روشن کنیم، چون اگر همچنان بخواهیم هم پیمان سوریه بمانیم و از این کشور دفاع کنیم در آینده سوریه جایگاهی نخواهیم داشت.
امیر قطرتوصیه می کرد؛ برای داشتن سهم از آینده سوریه مواضع خود را تغییر دهیم
او معتقد بود ظرف هفتههای آینده دولت سوریه فرومی پاشد و عنوان میکرد ما خیرخواهانه به شما توصیه میکنیم که موضع سیاسی تان را روشن کنید تا در دولت آتی سوریه هم نقشی داشته باشید.
آیا ترکیه هم توصیهای مبنی بر ترک حمایتهای ایران از سوریه داشت؟
صالحی: بله ترکیه هم به طور متداوم فشار زیادی بر ایران وارد میکرد که جمهوری اسلامی حمایت خود را از سوریه بردارد و بیشترین تماسی که من در زمان تصدی وزارت خارجه با یک وزیر خارجه داشتم با وزیر خارجه ترکیه و با محوریت موضوع سوریه بود. آن زمان مطبوعات ما و نظر جمهوری اسلامی این بود که ضمن برخورد صریح و دوستانه با مقامات سوری آنها را سریعتر متوجه این موضوع کنیم که شرایط را تحت کنترل بگیرند.
در اوج بحران سوریه از داخل و خارج به ما می گفتند روی اسب بازنده شرط بندی نکنید
اما علی رغم اینکه میدانستیم موضوع سوریه مسئلهای است که از خارج مرزهای این کشور هدایت میشود، اما به این نکته هم به خوبی واقف بودیم که باید با مدیریت، صبر و درایت مسئولان سوری شرایط کنترل شود. البته خیلیها عنوان میکردند ایران باید حمایت خود از سوریه را بردارد و اصطلاحا روی اسب بازنده شرط بندی نکند. اما رویکرد سیاسی ایران این بود که از حق پیروی و دفاع کند شما ببینید آیا سوریه باطل بود که ما از آن دفاع کردیم؟ مبارزه با داعش در عراق باطل بود؟ حمایت از مردم یمن و بحرین باطل بود؟ شما یک باطل نشان دهید که جمهوری اسلامی از آن دفاع کرده باشد در رویکرد سیاست بین الملل، چون اساس رویکردمان حمایت از حق است مطمئن هستیم که نتیجه هم پیروزی است.
همان طور که امام حسین علیه السلام فرمودند: ما را از چه میترسانید چه شهید شویم و چه پیروز شویم در هر دو حالت پیروز هستیم لذا ما از این منظر در سیاست خارجی با اطمینان خاطر قدم برمی داریم و مذبذب نیستیم.
در خصوص توصیههای مصداقی مقامات ترکیه به ایران پیرامون عدم حمایت از سوریه بفرمایید.
صالحی: داوود اوغلو و اردوغان مسلمانان واقعی هستند به این معنا که عامل به احکام اسلام هستند و به طور ظاهری اسم اسلام را به دنبال نمیکشند به خاطر دارم روزی اردوغان به من گفت: مگر شما مسلمان نیستید؟ بشار اسد مسجد را خراب میکند، فلان روحانی را میکشد و این نشان میدهد که او ضد دین و ضد مسجد است. من در پاسخ گفتم اگر او ضد دین و ضد مسجد بود زمانی که در سوریه در راس قدرت بود این کارها را انجام میداد.
من گفتم شما با بشار اسد رفیق بودید و همواره او را به عنوان یک سیاستمدار سلیم النفس میشناختید، اما حالا او را دشمن تلقی میکنید؟ از طرف دیگر جو عمومی کشور حتی از جبهههای سیاسی مختلف میگفتند جمهوری اسلامی با رویکرد حمایت از سوریه خبط سیاسی میکند و به زودی بازنده خواهد شد و اعتبار سیاسی خود را از دست میدهد.
حتی به یاد دارم در ابتدای بحران سوریه سایت تابناک گزارش مبسوطی نوشته بود که این چه وزارت خارجهای است که نمیداند اتفاقات رخ داده در صحنه واقعی چیست و جهت گیری وزارت خارجه چه عواقبی را دنبال خواهد داشت.
در آن شرایط واکنش و برخورد مسئولین در قبال این انتقادات چه بود؟
صالحی: شرایط سختی در آن زمان برای ما حکمفرما بود هم در داخل منتقدین زیادی داشتیم که علیه ما بودند و هم در بیرون کشورهای مختلف سعی میکردند با توصیه و یا حتی فراتر از آن، به ما بقبولانند که دست از حمایت از سوریه برداریم ظاهرا هم این موضوع درست بود، چون سوریه لحظه به لحظه در حال از دست دادن خاک خود بود، اما رویکرد جمهوری اسلامی دفاع از حق و مظلوم بود. آن زمان همه جبهههای سیاسی در کشور حتی کسانی که به گونهای چهره انقلابی داشتند تصور مثبتی نسبت به حمایت از سوریه نداشتند و فضا به شدت علیه ما بود مثلا در زمان ناآرامیهای تونس که سفیر ما به تنهایی و بدون خانواده در آنجا بود در بازهای از زمان سفارت جمهوری اسلامی که استیجاری بود محل سفارت خانه را تحویل دادند و به مکان جدید نقل مکان کردند، اما بر در ورودی سفارت قبلی علامت جمهوری اسلامی وجود داشت و خبرنگار صدا و سیما به آنجا رفته بود و در طول تهیه یک گزارش نشان میداد که هر چه زنگ سفارت را میزد کسی در را باز نمیکرد و خبرنگار عنوان میکرد حتی جمهوری اسلامی نیز سفارت خانه خود در تونس را تخلیه کرده این درحالی بود که سفیر و کارشناسان ما در آنجا مستقر بودند، اما این فضاسازی علیه سیاست خارجه جمهوری اسلامی شکل گرفته بود.در بیداری اسلامی انصافا جمهوری اسلامی خوب عمل کرد.
در آن شرایط مصر انقلاب شد و آقای مرسی آماده بود که یک کمیته چهار گانه را به نام رباعی متشکل از کشورهای مصر، ایران، عربستان و ترکیه تشکیل بدهد که به کمک این کمیته بحران سوریه را حل و فصل کند البته سعودیها هیچ گاه در این جلسات شرکت نکردند و همواره میگفتند مصر به نیابت از ما حضور خواهد داشت لذا این سه وزیر خارجه دائما جلسه میگذاشتند و به واسطه این جلسات ما زیاد به مصر رفت و آمد میکردیم و سعی میکردیم کمیته رباعی را به سمتی ببریم که بحران سوریه را سامان دهی کند و بحران را تخفیف دهیم.
پیشنهاد چهار گانه را که دادیم تحت این عنوان بود که حل مسئله سوری- سوری باشد و برگزاری انتخابات از جمله پیشنهادات جمهوری اسلامی برای حل بحران سوریه بود بعد این پیشنهادات 4 گانه تبدیل به پیشنهادات شش گانه شد و در جلسه ای که در مصر داشتیم پیشنهاد جمهوری اسلامی این بود که ما در بعد سیاسی چندان نمی توانیم با هم هماهنگ باشیم (یعنی کشورهای عضو کمیته رباعی) چون هر کدام دارای آرا و نظرات خاص خود هستیم و جمع کردن وجه اشتراک کار مشکلی است. در نتیجه بیایید کار حرفه ای تری انجام دهیم یعنی سازمان های اطلاعاتی خودمان را به یکدیگر متصل کنیم و آنها مشترکا با یکدیگر کار کنند چون سوریه و مصر به لحاظ سازمان های اطلاعاتی خیلی به هم نزدیک بودند این پیشنهاد را به سرعت پذیرفتند اما ترکیه در ابتدا زیر بار نمی رفت اما بالاخره او نیز این شرایط را پذیرفت براین اساس من در سفری که به دمشق داشتم طرح و موضوع همکاری جدید را به اطلاع بشار رساندم مبنی براینکه کشورهای عضو کمیته رباعی آمادگی همکاری اطلاعاتی با یکدیگر دارند بشار اسد نیز از این خبر خوشحال شد و تشکر کرد.
ماجرای تعطیلی سفارتخانه ها در سوریه و وساطت ایران
در خصوص تعطیلی سفارت خانه ها به ویژه سفارت خانه های کشورهای عربی و شرایط آن زمان در سوریه بگویید
صالحی: به خاطر دارم در آن زمان یک روز وحید معلم وزیر خارجه سوریه با من تماس گرفت و گفت در سازمان کنفرانس اسلامی که مقر آن در جده عربستان است می خواهند عضویت سوریه را لغو کنند و بهانه کشورهای عربی نیز این بود که به سفارت خانه آنها در دمشق حمله می شود و این حملات کار دولت سوریه است براین اساس وحید معلم از ما خواست که به جده برویم و از این فرافکنی علیه سوریه دفاع کنیم. ما نیز برای حل و فصل موضوع به جده رفتیم تا در نشست برگزار شده در جده به دفاع از سوریه بپردازیم و عنوان کنیم، حملات صورت گرفته به سفارت خانه ها کار سوریه نیست. جالب اینجاست که همان لحظه به ما خبر دادند که به سفارت انگلیس در دمشق حمله شده است به هر حال این موضوع با تعطیلی سفارت خانه های بسیاری از کشورها در دمشق به پایان رسید.
بشاراسد شخصیت سلیم النفسی دارد/ اگر دولت سوریه منسجم نبود نمی توانست اوضاع را مهارکند
در خصوص شخصیت بشار اسد و شیوه مهار بحران در سوریه توضیح دهید
صالحی: شخصیت بشار اسد برای من خیلی جالب بود او انسانی بسیار سلیم نفس باهوش و با بصیرت بود. به طور کلی دولت سوریه دولت منسجمی بود اگر این دولت از انسجام داخلی برخوردار نبود قطعا نمی توانست خود را فورا پیدا کند از سوی دیگر مسائل اقتصادی در آن شرایط در سوریه از اهمیت بسزایی برخوردار شد ما تجربیات خود را در شرایط بحرانی در اختیار سوری ها قرار دادیم که اگر پولی به عنوان پس انداز در بانک های جهان دارند آن پول را قبل از آنکه بلوکه شود خارج کنند در این زمینه بانک مرکزی سوریه و تشکیلات حکومتی این کشور بسیار خوب و هوشمندانه عمل کرد.
ماجرای آزادی 48 نفر ایرانی دستگیرشده توسط داعش و تعیین ضرب الاجل اعدام 24 ساعته آنها
با توجه به شرایط بحرانی سوریه و نزدیکی جمهوری اسلامی به این کشور در شرایط سخت آیا خاطره ای از آن سال ها به یاد دارید ؟
صالحی: اتفاقی که در سوریه و در سال هایی که من در پست وزارت خارجه قرار داشتم رخ داد و همواره در ذهن من خواهد ماند دستگیری 48 نفر از فرزندان ما دراین کشور بود این دستگیری یکی دو سالی به طول انجامید و به خاطر دارم شبی سردار سلیمانی با بنده تماس گرفت و گفت بناست صبح فردا تروریست ها این 48 نفر را اعدام کنند و از ما خواست تا در این خصوص اقدامی انجام دهیم تنها کاری که در آن زمان به ذهن من رسید این بود که با نخست وزیر قطر که وزیر خارجه این کشور هم بود تماس بگیرم و موضوع را برایش تعریف کنم به او گفتم که 48 نفر از بچه های ما دستگیر شده اند و فردا قرار است که اعدام شوند و از آنجا که ما شما را دارای ید طولایی در سوریه می دانیم شما را مسئول این اتفاق می دانیم و در صورتی که این موضوع فرجام خوشی نداشته باشد قطعا روابط ایران و قطر به بدترین شرایط خود خواهد رسید. او در پاسخ به من گفت من در فاصله چندی ساعتی که تا صبح باقی است چه کاری می توانم انجام دهم؟ گفتم من نمی دانم شما همواره از این معارضین (تروریست ها) حمایت می کنید پس حل این مشکل هم به عهده خودتان است نخست وزیر قطر اسم و مشخصات افراد دستگیر شده را از من خواست من در تماسی با سردار سلیمانی مشخصات این افراد را خواستم که سردار گفت هیچ نام و نشانی از آنها نداریم فقط تعداد آنها مشخص است براین اساس نخست وزیر قطر هوشمندانه این تصمیم را گرفت که از طریق مصاحبه زنده با شبکه الجزیره پیامی برای معارضین که قطعا آن شبکه را کنترل می کردند ارسال کند و براین اساس پیامی تهدید آمیز ارسال کرد که اگر این اتفاق بیفتد و این 48 نفر اعدام شوند قطعا خلاف انسانیت مروت و اسلام خواهد بود بعد از انتشار این پیام معارضین اعلام کردند که بر سراین 48 نفر حاضر به مذاکره هستند و بعد بحث مذاکره شروع شد و معاون وزیر خارجه قطر به تهران آمد و با امیرعبداللهیان که در آن زمان معاون عربی افریقایی وزیر خارجه بود قرار ملاقاتی منعقد شد و به لطف خدا آن 48 نفر آزاد شدند.
پشتوانه رهبری و همت سردارسلیمانی دوعامل اصلی پیروزی سوریه بود
آیا زمانی بود که در بین مسئولین ایرانی اختلاف نظری برای حمایت از بحران سوریه باشد؟
صالحی: در آن زمان شرایط خیلی سخت بود و وقتی بین مسئولین صحبت میشد اکثریت آنها نظرشان بر این بود که ما بازنده این جهت گیری خواهیم بود جا دارد اینجا از نقش سازنده مقام معظم رهبری یاد کنم که اگر نبود پشتوانه رهبری و همت سردار سلیمانی و نیروی قدس قطعا ممکن بود ما تصمیات دیگری اتخاذ کنیم، اما رهبری با قدرت و قوت فرمودند: حمایت از سوریه هم حمایت از مظلوم است و هم صیانت از جمهوری اسلامی و امروز شاهد پیروزی دولت بشار ارسد در سوریه هستیم و شرایط امروز سوریه برای خیلیها مصداق ضرب المثل معما چو حل گشت آسان شود خواهد بود شما خودتان را در شرایط آن زمان تصور کنید فشارهای بسیاری بر تصمیم گیران وجود داشت عدهای میگفتند آقا شما دارید میبازید، هفته دیگر بشار رفته چرا این را درک نمیکنید، اما الان به لطف خدا مشخص شد که تصمیم جمهوری اسلامی درست بوده و نتیجه آن حزب اللهی شد که امروز بسیار مقتدر است.
در بازهای از بحران سوریه وقتی امریکاییها احساس کردند که نمیتوانند عامل اخراج بشار از سوریه باشند به او پیشنهاد دادند دست از ایران بکش و در قبال آن ایالات متحده تمام قد از تو حمایت خواهد کرد و تو را در راس امور نگه خواهد داشت چرا بشار اسد به سمت امریکاییها نرفت و اصطلاحا تطمیع نشد؟
صالحی: همان طور که گفتم بشار سیاست مدار بسیار باهوش و زیرک است ومی داند وعدههای امریکا قابل اتکا و استناد نیست مثلا حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تمام مقدرات خود و کشورش را در اختیار امریکاییها قرار داد دست آخر امریکا با او چه کرد؟
یا زین العابدین در تونس از غلامان حلقه به گوش منحصر به فرد امریکا بود، آمریکا با او چه کرد؟ او را هم رها کرد به هر حال بشار اسد این را به خوبی میدانست که وعده امریکاقابل اعتماد نیست گذشته از آن اصلا جنس بشار اسد از جنس این مسئولین که نام بردم نبود و بشار اسد به قول عربها سیاست مدار محنکی است انسان سلیم النفسی است و این سلامت نفس بود که بشار را نگه داشت خیلی سریع فهمید حق و باطل کجاست البته هزینه زیادی هم داد، اما به هر حال نام بشار تا ابد در تاریخ به نیکی خواهد ماند و او به عنوان یک قهرمان ملی توانست اسوه و نماد مقاومت را تبیین کند.
کل هزینه انجام شده در حوزه هسته ای معادل یک پروژه ساده بود
خیلی حرف و حدیثها در مورد هزینههایی که برای انرژی هستهای میشود وجود دارد آیا آن را تایید میکنید؟
صالحی: بله من هم شنیده ام آقای زیبا کلام نیز اخیرا در این خصوص مصاحبهای کرده بود گویی ما در سال میلیاردها دلار خرج صنعت هستهای میکنیم؛ خیر اصلا چنین چیزی نیست ما در این سی سال یعنی بعد از جنگ تحمیلی که فعالیتهای هستهای در کشور شروع شد به طور متوسط سالی دویست تا سیصد میلیون دلار خرج صنعت هستهای کردیم این مبلغ یعنی جمعا در طی این 30 سال چیزی معادل 6، 7 میلیارد که پول یک پروژه ساده در کشور است آیا چنین هزینه کردی در قبال چنین اقتداری که یکی از آنها هم ساخت همین نیروگاه بوشهر است رقم بزرگی برای یک کشور است؟
این را باید در نظر گرفت که مردم نمیخواهند انقلاب خود را از دست بدهند، اما ما نیز نباید به عنوان مدیر یا مسئول ناکارامدی خود را به عهده انقلاب بگذاریم البته مردم به خوبی تفکیک میکنند و میدانند که بستر، جهت و اهداف انقلاب درست است، اما بعضا موانعی بر سر راه آن وجود دارد.
تسنیم