العالم ـ کشکول
فرزندان سعود بن عبدالعزیز همگی می کوشیدند تا با اجرای این سیاست دو مساله را پنهان نگه دارند، نخست نقش اصلی و غیرشرافتمندانه آنها در خدمت به طرح های غربی و بویژه آمریکایی است که تعهد کرده بودند تا به استعمارگر انگلیسی خدمت کنند؛ بدین ترتیب که سعودی ها در مقابل جنبش های آزادیخواهانه جهان عرب بایستند و غربی ها نیز در مقابل از سلطه گری سعودی ها بر حرمین شریفین حمایت کنند. مساله دوم تعهد آنها به آمریکایی ها برای ارائه نفت ارزان قیمت در مقابل حمایت آمریکایی ها از آنهاست.
فرزندان سعود تلاش کردند این دو ماموریت مهم را عملی کنند؛ بدین ترتیب آنها از پشت پرده با تمام جنبش های آزادیخواهانه در جهان عرب دشمنی کردند و تلاش کردند تا حد امکان از درگیری علنی و آشکارا با قدرتهای بزرگ و تاثیر گذار در جهان عرب مانند مصر و عراق و سوریه خودداری کنند؛ در حالی که همواره در حال درگیری بودند؛ اما این درگیری ها هیچ گاه به یک درگیری نظامی و یا دخالت آشکار و مستقیم و علنی در امور این کشورها تبدیل نمی شد.
تاریخ و گذشته سعودی ها و فرهنگ و نظام سیاسی و ماهیت قبیله ای این کشور مانع از ایفای نقش اساسی در حیات سیاسی و فرهنگی جهان عرب می شد؛ این کشور فقط دارای ثروت و مذهب ویرانگر وهابی بود؛ مساله ای که سبب شد تا در مقابل کشورهای دارای تمدن و گذشته درخشان و ملتهای بیدار و فرهیخته و نظام های حکومتی که پرچم مبارزه با استعمار و تحجر و کهنه گرایی به دست گرفته اند، عقب نشینی کند.
اما پس از معاهده کمپ دیوید میان رژیم اشغالگر و مصر و پیامدهای فاجعه بار آن برای مساله فلسطین، و معاهده وادی عربه میان اردن و صهیونیستها و اشغال عراق که همگی با حمایت کامل سعودی ها از پشت پرده همراه بود و نیز پس از آن آنچه که به انقلاب های بهارعربی شناخته شد، و پیامدهای فاجعه بار شکل گیری پدیده های عجیبی مانند داعش و دیگر گروههای تروریستی که ایده وهابیت سعودی را در دستور کار قرار داده بودند، پس از تمام این رویدادها، نقش مصر و عراق و سوریه تضعیف گشت، در همین حال ستاره بن سلمان نیز درخشیدن گرفت؛ و اگر ولایتعهدی کوتاه مدت محمد بن نایف را نادیده بگیریم، وی نخستین نوه ملک عبدالعزیز بود که به ولایتعهدی رسید و قدرت را به دست گرفت؛ در این زمان بود که عربستان از فعالیت در خفا به اقدامات علنی و آشکار و حتی خونین روی آورد.
بن سلمان هنوز به ولیعهدی نرسیده بود که جنگی خونین و جنون آمیز علیه یمن به راه انداخت جنگی که از سال 2015 تاکنون ادامه دارد. بن سلمان در لیبی نیز دخالت نظامی کرد و آن را به کشوری شکست خورده تبدیل کرد و به سیاست ارسال هزاران تکفیری به سوریه ادامه داد و با گروههای تکفیری و باندهای بعثی در عراق زندگی را به کام عراقی ها تلخ کرد و همچنان در سودان و الجزائر و لبنان دخالت می کند و به صورت علنی در راستای خدمت به طرحهای امریکایی و صهیونیستی فعالیت می کند.
عربستان گمان کرد که ثروت و حمایت غربی ها می تواند سرقت نقش مصر و عراق و سوریه را برایش تضمین کند، از این رو اتحادیه عرب را تحت سلطه خود در آورد و از زبان ملتها و کشورهای عرب سخن گفت همانطور که صدام دیکتاتور عراق نیز دست به همین اقدامات مشابه زد و به نظر می رسد که بن سلمان از دیکتاتور عراق تاثیر پذیرفته است؛ وی حتی از صدام نیز پیشی گرفت و آشکارا به صهیونیستها نزدیک شد و پرچم عادی سازی روابط با صهیونیستها را به دست گرفت و نظر ملت های عرب و احساسات آنها را نادیده گرفت و گمان کرد که ملتهای عرب درگیر مسائل و مشکلات خود هستند و از این حوادث غافلند.
بحران های امروز در یمن و در تمام جهان عرب و نیز قطع تولید نفت عربستان به میزان 6 میلیون بشکه در روز و وادار شدن این کشور برای خرید نفت از عراق همزمان با باج گیری دونالد ترامپ از عربستان، همگی پیامدهای سرقت نقش مصر و عراق و سوریه توسط بن سلمان به شمار می آید؛ وی گمان می کرد که با پول و ثروت خود و نیز با حمایتهای امریکا می تواند رهبر جهان عرب باشد؛ حال آنکه این ناکامی ها سبب شد تا برای فرار از این واقعیت های خفت بار، فقط بر تعداد قرصهایی که روزانه استفاده می کرد، افزوده شود همانگونه که مجتهد وبلاگ نویس معروف سعودی توئیت کرده است!