العالم- عربستان سعودی
کتاب "ام بی إس: به قدرت رسیدن محمد بنسلمان"، که چند هفته پیش منتشر شد، به دلیل اینکه اطلاعاتی جنجالی درباره نحوه به قدرت رسیدن محمد بنسلمان ارائه کرده، بسیار سر و صدا ایجاد کرده است.
در اینجا گزیدههایی از فصل اول کتاب را ذکر میکنیم:
فصل اول
محمد بنسلمان: ظهور شاهزاده سعودی
محمد بنسلمان، ششمین فرزندِ بیست و پنجمین پادشاه بنیانگذار ( ملک عبدالعزیز) است و داشت به فراموشی سپرده میشد ولی اوضاع به این شکل پیش نرفت.
مقدمه: شهرت
زمانیکه موعد سخنرانی شاهزاده جوانی، که ثروتمندترین کشور جهان عرب را اداره میکند، فرا رسید، تالار مجلل با جمعیت زیادی از سرمایهگذاران بینالمللی، تجار، میلیونرها و میلیادرهایی، که در زیر لوستر بزرگ کریستالی آویزانشده از سقف نشسته بودند، شلوغ شد.
پاییز 2017 بود که همگی برای حضور در کنفرانس بزرگ سرمایهگذاری وارد ریاض، پایتخت عربستان سعودی شدند. کنفرانس سرمایهگذاری در ریاض، به صورت غیر رسمی به "داووس صحرا" شهرت یافت تا این تصور ایجاد شود که این کنفرانس در ادامه گردهمایی سالیانه سرمایهگذاران بینالمللی است که در کوههای آلپ سوئیس برگزار میشود. ولی این کنفرانس هدفی متفاوت را دنبال میکرد اینکه سرمایهگذاران را متقاعد کنند تا به طور جدی روی عربستان سعودی حساب باز کنند.
عربستان سعودی طی روزهای اخیر به صورت جدی تلاش کرده تا به هزاران مهمان خود بقبولاند که هرگونه تصور منفی آنها درباره این کشور پادشاهی صحیح نبوده یا اینکه دست کم نادرست بوده است. این کشور، همانطور که گفته شد، تغییر کرده و در حال رهیده شدن از گذشته خود به عنوان یک کشور اسلامی بسیار محافظهکار و بسیار سنتی است.
عربستان سعودی از دیرباز به دو چیز مشهور بوده است: نفت و اسلام. درخصوص مورد اول، شامل دریاچهای است که زیر ماسه و شنهای پادشاهی قرار دارد و اهمیت آن در تبدیل کردن خاندان پادشاهی، آل سعود، به یکی از ثروتمندترین نژادها در جهان بوده و اهمیت ژئوپولیتیکی بخشیدن به این کشور، که به اسم این خاندان نامگذاری شده، بوده است که البته چنین امری، بدون نفت محقق نمیشد. ثروت نفت، اقتصاد عربستان را تشکیل داده و ثروت هنگفتی به طبقه اشراف از میان شاهزادهها و بازرگانان بخشیده است، در حالیکه بیشتر شهروندان داخل خانههایشان ماندهاند یا از مشاغل دولتیشان حقوق خوبی دریافت میکنند و نیاز به تلاش بیشتری ندارند.
اما در مورد اسلام رسمی در این کشور پادشاهی، هیچ اسلامی وجود ندارد بلکه وهابیت است که برگرفته از تفسیر محافظهکاران و تندروها است که بخشی از بافت تاریخ این کشور شده است. این دین به پیروان خود اینگونه آموخته که باید از غیرمسلمانان "کفار" بر حذر باشند و همچنین به بُریدن سر قاتلان و تاجران مواد مخدر در میادین عمومی حکم داده و زنان را از حقوق اولیهشان محروم کرده است. این کشور تندروتر از بسیاری از کشورهای مسلمان است و جایگاه آن، مانند ناظر به اماکن مقدس اسلامی در مکه و مدینه است که به آن نفوذ و تاثیری بینظیر میان مسلمانان جهان داده است که جمعیتشان تقریبا 1.8 میلیارد کل جهان را شامل میشود.
رهبران سعودی میدانستند که اعتبار پادشاهی آنها طبق دلخواهشان نیست، بنابراین این کنفرانس را ترتیب داده و برگزاری آن را با دقت تمام برنامهریزی کردند تا با برداشتهای منفی حاضران درباره این کشور مقابله کنند. در ضیافتهای شامی، که شاهزادهها و مسئولان برای مهمانان در خانههای مجلل و مجهز به استخر و نیز در گالریهای هنری ترتیب دادند، کباب گوشت بره و شیرینیهای شکلاتی تدارک دیدند. حضور زنان در این برنامهها قابل توجه بود و آنها آزادانه و بدون هیچ حجابی در داخل رستوران "ریتز کارلتون" با مردها مراوده میکردند؛ همانگونه که این وضعیت در اماکن دیگر مشاهده میشود.
به سرمایهگذاران پیشنهادات نرمی جهت سرمایهگذاری در طرحهای بزرگ داده و به آنها گفته شده که پادشاهی سعودی تبدیل به مرکز حمل و نقل بینالمللی خواهد شد و برای جمعیت 22 میلیونیاش امکانات تفریحی، از جمله پارک، سینما، سالنهای کنسرت، که قبلا به دلایل دینی ممنوع بود، تاسیس خواهد شد. همچنین بخش گردشگری به لطف یک پروژه توسعه اماکن تاریخی، که مدتها مورد غفلت واقع شده، رونق خواهد گرفت و تفرجگاه درجه یکی در سواحل دریای سرخ احداث خواهد شد.
پیام واضح بود و مفاد آن این است که تغییرات حیرتانگیزی در داخل پادشاهی سعودی اتفاق میافتد و مردی، که این کشور را به آن سمت سوق میدهد پسر پادشاه است؛ جوانی مرموز، به نام محمد بنسلمان، که از کار و تلاش دست برنمیدارد. او در آن زمان 33 سال بود و با خود عهد کرد که شکل این کشور پادشاهی و حتی سرتاسر منطقه خاورمیانه را در سریعترین زمان تغییر دهد.
شرکتکنندگان روی صندلیهای مخملی و یا فرشهای ابریشمی در کنفرانس نشسته و منتظر بودند تا به حقیقت این شاهزاده جوان پی ببرند و اینکه منظور او این است که میگوید؟ آیا او رهبری است که قصد دارد این کشور پادشاهی را از گذشته محافظهکارانه خود خارج کند یا اینکه فقط یک مبتدیِ عجولی است که به زمین خواهد خورد؟
پچپچها در سال بعد از باز شدن درب جانبی بلافاصله تمام و این شاهزاده ظاهر شد.
او مانند دیگر مردان سعودی لباس سنتی پوشیده بود. بدنش پُر بود که شاید به این دلیل است که او عاشق غذاهای فستفودی است. ریش های او نامرتب و گونههایش را پوشانده بود که گویی این چهرهاش بیانگر پرمشغله بودن او و نداشتن زمان برای پیرایش بود. توسط دستیارانش محاصره شده بود و عکاسان رسانهها و دوربینهای تلویزیون او را دنبال میکردند بالای سکو رفت و روی یک صندلی سفید و لوکس نشست.
او تا سه سال پیش نمایش داده نمیشد و یک شاهزاده از میان هزاران شاهزاده دیگر بود ولی او توانست راهش را به سرعت به سمت هرم قدرت در این پادشاهی طی کند. در سال 2015 زمانیکه پدرش، ملک سلمان بر کرسی پادشاهی نشست به پسرش اختیاراتی برای پیگیری پروندههای مهمی در کشور: دفاعی، اقتصاد، دین و نفت، اعطا کرد، و پس از آن، از مسیر راه محمد، نزدیکانش را که از نظر سِنّی بزرگتر از او هستند برداشت و بدین ترتیب، او ولیعهد شد و این سمت، مسیر او را برای تصاحب تاج و تاخت آماده کرد. پدر وی همچنان رئیس ارشد دولت است ولی مشخص بود که شاهزاده محمد بنسلمان حاکم فعلی این کشور و مغز متفکر امورات آن شده است.
سعودیها و علاقهمندان به پیگیری امور عربستان سعودی برای اینکه میان بنسلمان و گروه بزرگی از نزدیکانش در داخل دربار پادشاهی تمایز قائل بشوند این شاهزاده سعودی را "ام بی اس" مینامند. مردی عظیمالجثه، که اتاقها را با حضورش پُر میکرد. او حین سخنرانی چه برای خواص و چه برای عموم، به سرعت و با لهجه صحبت میکند. او در دیدارهایش با مسئولان خارجی، گاهی اوقات بدون وقفه یک ساعت و یا بیشتر به بیان و تشریح دیدگاههایش میپردازد. یکی از مسئولان خارجی میگوید که در دیدارش با محمد بنسلمان، پای شاهزاده از لرزیدن نمیافتاد و همین باعث شد که وی تعجب کند که آیا این لرزش به دلیل نگرانی شاهزاده است یا اینکه او یک داروی محرک مصرف کرده است.
در آن روز، محمد بن سلمان از بالای تریبون مدیر جلسه را با زبان انگلیسی خطاب قرار داد تا به مهمانان خارجی خود نشان دهد که قادر به تکلم به این زبان است سپس بقیه صحبتهایش را به زبان عربی انجام داد و از پروژههای جاهطلبانهاش سخن گفت. آن، پروژه "نئوم" بود؛ شهری که در منطقهای صحرایی در نزدیکی دریای سرخ احداث خواهد شد و قوانین آن توسط سرمایهگذاران تدوین میشود. بعد از این سخنرانی، ویدیویی تصویری از این شهر پیشنهادی به نمایش گذاشته شد، سپس مدیر جلسه، که یک خبرنگار خارجی بود، این سوال را مطرح کرد که آیا ماهیت محافظهکارانه عربستان سعودی مانع از اجرای چنین پروژهای نخواهد شد؟! محمد بنسلمان انکار کرد که عدم سازش بخشی از تاریخ عربستان سعودی است و او اصرار کرد که این کشور پادشاهی برای تعامل و همکاری با دیگر کشورهای جهان تلاش میکند به گونهای که، منافع همگان تامین میشود.
محمد بنسلمان گفت: "تصمیم قاطع دارم که علیه قرائتهای افراطی از اسلام به پا خاسته و مبارزه کنم و تلاش خود را بر اصلاحات اقتصادی مورد نیاز جامعه عربستان متمرکز کنم. 70 درصد سعودیها زیر 30 سال سن دارند. صادقانه بگویم که ما 30 سال دیگر وقت خود را هدر نخواهیم کرد که با افراطگرایی اسلامی مبارزه کنیم. ما از همین حالا علیه اسلام افراطی به پا خواهیم خواست و آن را به سرعت نابود خواهیم کرد. ما به آنچه پیشتر دنبال میکردیم، باز خواهیم گشت. ما به یک اسلام معتدل باز خواهیم گشت که درهایش به سوی جهان و دیگر مذاهب دیگر باز باشد."
پیش از این سابقه نداشت که یک رهبر سعودی در ملا عام چنین وعدهای را بدهد. حضار با شور و شوق فراوان به او دست زدند.
ولی بعد از دو هفته، واقعیتی خشنتر سایه انداخت.