العالم-فلسطین اشغالی
این عملیات بیشتر از دیگر عملیاتها به آنها ضربه زد و آنها را تحقیر و شرمنده کرد، و ناتوانی امنیتی آنها و شکنندگی تدابیر آنها را افشا کرد و تأثیرات روحی سختی بر شهرک نشینان وارد آورد و ترس و وحشت در میان انان به وجود آورد چرا که در مقابله با شرایط اضطراری و خطرات ناگهانی ناتوان هستند
و ناتوانی ذلت بار آنان را در صورت تکرار این گونه عملیات ها نشان داد که ،امنیت آنها را تحت تأثیر قرار می دهد و جبهه داخلی آنها را تهدید می کند و در صورت نفوذ نفوذی ها و گروگان گرفتن افراد ، ارتش فلج شده و قدرت آنها محدود می شود و مجبور به دادن امتیازات دردناک یا قربانی می شوند.
عملیات رعد حازم نکات و ویژگی های زیادی داشت زیرا او از اهالی شهر و اردوگاه جنین است که دشمن اسرائیلی هر روز با تدابیر سخت و عملیات های خونین دردناک خود آن را هدف قرار می دهد و آخرین مورد نیز ترور سه تن از اهالی آن بود و وی با اینکه می دانست شهادت درانتظارش است و شاید حین اجرای عملیات کشته شود، اما مطمئن بود و با خیال راحت به سراغ آن رفت و آن را با جسارت و بدون ترس انجام داد. و از هفت تیر کوچک خود به خوبی استفاده کرد و دوازده گلوله شلیک کرد که 9 گلوله آن به هدف اصابت کرد و کشت و زخمی کرد و وحشتی فراتر از کشتار و جراحت ایجاد کرد که تا مدتها طول می کشد .
او از نیروهای جنبش «فتح» و شاخه نظامی آن، «گردانهای شهدای الاقصی» بود ، گردانهای خفتهای که اگر قیام کنند، معادله را تغییر میدهند. گردان های صلحطلبی که اسلحه را زمین گذاشته و نمیجنگند و به صفوف مقاومتی که روزی رهبرش بود بازنمی گردد، اما امروز به حمایت از مردمش، خشمگین برای مردمش و برای انتقام از دشمنش برمی خیزد و با قدرت قیام می کند و با قاطعیت مقاومت . در حالی که نیروهایش در زندان ها و بازداشتگاهها بوده و احکام طولانی و حبس های ابد در انتظارشان است..
پدرش یکی از نیروهای سازمان امنیت فلسطین بود که شهادت پسرش را با صلابت و استواری ، بدون لکنت زبان و لرزش قلب اعلام کرد و هیچ محدودیت و توافق نامه ای نتوانست وی را درتنگنا قرار دهد و از حقيقت فلسطيني ها ، صاحبان اصلی سرزمين فلسطین و صاحب آرمان سخن گفت .
شهید رعد نشان داد که به استفاده از سلاح گرم ، هدف گیری و تیراندازی مسلط است و هنگام غافلگیری دستپاچه نمی شود و هنگام رویارویی اضطراب ندارد و گلوله هایش به هدف اصابت می کند و می دانست چگونه به راحتی به جایی که مشخص کرده برسد و موانع امنیتی را با هوشندی پشت سر بگذارد ، گویی در منطقه زندگی می کند وبه راه ها و مسیرهایش وارد است ، گرچه ظاهرش کاملا عربی و فلسطینی بود و زبانش نیز بیانگر ان بود با این حال به خود مطمئن بود، آرام و قوی، چشم به شهادت داشت و از مرگ و دشمن هیچ هراسی نداشت.
از آنجایی که تنها بود و کسی او را همراهی نمیکرد و کسی نبود که راه را به وی نشان دهد هیچ مانعی در برابر خود نمی دید چابک و سبک پا به مسیر خود ادامه دارد و امیدوار بود بتواند از دشمن سلاح به غنیمت بگیرد و از شهرک نشینی تفنگی برباید تا عملیات خود را ادامه بدهد و نفرات بیشتری را بکشد اگرچه با کشتن دو نفر و زخمی کردن چند نفر عطش خود را برطرف کرد.
اما توانست برای چندین ساعت از صحنه درگیری خود را نجات دهد و بیش از پنج کیلومتر را پیموده و به قلب شهر یافا وارد شد و نماز صبح خود را در مسجد ادا کرد گویی بعد از نماز در صدد از سرگیری و پی گیری جهاد و مبارزه داشت گویی احساس کرد از شهادت دور شده ، پس خواست آن را بگیرد و از آن محروم نشود. و دشمن دید وی پیش از شهادت با انان مبارزه کرد و به آنان تیراندازی کرد و آنها را غافلگیر کرد و بر جای خود ثابت قدم باقی ماند و سعی نکرد از آنها بگریزد.
مصطفى يوسف اللداوي