العالم _ زلال قرآن
درآیه 186 سوره مبارکه بقره:
« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»
ترجمه: (و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند).
چند نکته مهم وجود دارد.
نکته اول - دراین آیه شریفه، فراز«أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَان» وقتی قابلیت تحقق پیدا می کند که دعا کننده شرایط استجابت دعا را در وجود خویش ایجاد نماید.
به بیان فلسفی، به موجب قانون علیت عمومی و خواص آن، تاءثیر دعا و استجابت آن مستلزم سِنخیت بین موثر و متاثر است، و تا این سِنخیت در اثرایجاد آمادگی های لازم دروجود دعا کننده به وجود نیاید فعل تاثیر واقع نخواهد شد، پس استجابت دعا موکول است به فراهم شدن شرایط استجابت دعا در وجود دعا کننده.
نکته دوم: یکی دیگر از شرایط استجابت دعا ایجاد هماهنگی بین قلب و زبان و عمل دعا کننده است، پس استجابت دعا وقتی محقق می شودکه انسان به هنگام دعا همان چیزی را ازخدا استمداد کند که باعمل به دنبال آن است.
نکته سوم: به هدایت آیه 11 سوره مبارکه اسراء:
« وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِوَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا»
ترجمه: (انسان با شوق و رغبتی که خیر و منفعت خود را میجوید (چه بسا به نادانی) با همان شوق و رغبت شر و زیان خود را میطلبد، و انسان بسیار بیصبرو شتابکاراست).
دعا مطلق طلب از خداوند است و تمام امور زندگی، اعم از خیر و شر می توانند موضوع دعا قرار گیرند، ولی انسان فقط مجازبه دعا درامورخیراست ولی اجازه دعا در امور شر را ندارد.