العالم ـ فلسطین اشغالی
غفران الزامل اسیر آزاد شده و همسر حسن سلامه از رهبران حماس در گفتگوی اختصاصی با شبکه خبری العالم گفت: تصویری که همواره از غزه به دست رسانه ها رسیده است، لحظات جنگ و ویرانی را منعکس می کند؛ اما من در جریان سفر اخیرم به غزه متوجه شدم که ملت فلسطین ملتی با اراده و چالش طلب است. در خیابان های باریکه غزه راه می رفتم ، می دیدم که همه جا ویران شده است، ولی پافشاری مردم غزه و عشق آنان به زندگی باعث می شود که آن ها بار دیگر خانه هایشان را از نو بسازند.
الزامل درباره دوران اسارت خود در زندان های رژیم صهیونیستی گفت: پیش از بازداشت، بیش از هشت بار از سوی سرویس های امنیتی فلسطینی فراخوانده شدم تا به خاطر فعالیت مطبوعاتی که داشتم مورد بازجویی قرار گیرم چون که من در روزنامه فلسطین که مقر آن در باریکه غزه است، کار می کردم. بعد از اختلافاتی که بین کرانه باختری و غزه به وجود آمد، چند بار فرا خوانده شدم و به مدت سه روز در زندان های سرویس های امنیتی بازداشت بودم و پس از آزادی ، یک ماه دیگر دوباره بازداشت شدم و به مدت دو ماه دربازداشت گاه بودم تا مورد بازجویی قرار گیرم.
وی گفت که اولین بار در سال 2009 بازداشت شدم و به مدت حدودا دو ماه تحت بازجویی بودم و این بازجویی بیشتر از آن که عذاب بدنی و فیزیکی باشد، عذاب روحی و روانی بود. گاهی وقت ها بازجویی ها چند روز به طول می انجامید. برای اولین بار بازجویی از من دو هفته تمام طول کشید و فقط در زمان نماز یا غذا خوردن زنجیرها را از دست من باز می کردند چون من در ماه رمضان بازداشت شده بودم.
وی گفت: گاهی در یک جلسه افسرهای مختلف حضور داشتند که هرکدام روش متفاوتی برای بازجویی داشتند. بعد از بازجویی ها به مدت ۲۰ روز در بازجویی بودم و آن دوران بر من بسیار سخت گذشت. مسافت سلول انفرادی یک متر در یک متر و نیم بود و درآن فقط یک میز کوچک برای غذاخوردن بود و مکان دیگری برای اجابت مزاج.
وی با بیان اینکه سلول انفرادی اش در داخل بخش متعلق به اسرای یهودی بخش جنایی بود، افزود: بعد از سلول انفرادی یک سال را در زندان زنان اسیر امنیتی فلسطینی بودم و باقی دوران محکومیتم را در زندان گذراندم.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت که هر زنی در داخل زندان های رژیم صهیونیست، داستان وحکایتی خاص داشت که در نوع خود دردناک بود.
این اسیر فلسطینی بازداشت در زندان های رژیم اسرائیل را محرومیت از زندگی به معنای واقعی کلمه خواند.
نحوه آشنایی با حسن سلامه از رهبران حماس در زندان های اسرائیلی
غفران الزامل درباره نحوه آشنایی خود با حسن سلامه و تصمیم به ازدواج با او گفت که این تصمیم ناشی از اسارت و در واکنش به بازداشت نبود و من از زمانی که در دانشگاه النجاح بودم، درامور دانشجویی و گروه های اسلامی در دانشگاه فعالیت داشتم و در نمایشگاه ها و فعالیت های مربوط به اسرا شرکت می کردم و درجریان یکی از این نمایشگاه های کتاب مربوط به اسرا به کتابی از حسن سلامه برخوردم که در آن از عملیات انتقام مقدس سخن می گفت. من قبلا عکس وی را در رسانه ها دیده بودم درحالیکه در دادگاه برایش حکم اعدام صادر شده بود و وی لبخند می زد و هیچ اهمیتی برای این حکم قائل نبود. این عکس او این مساله را به ذهن متبادر می کرد که وی انسانی است که با تبسم با مرگ روبرو می شود.
وی افزود: وقتی که کتاب وی را خواندم، احساس کردم که این انسان همان کسی است که می توانم با او ارتباط برقرار کنم و زندگیم را با او کامل کنم. در طول آن سال ها همیشه این امید در وجود من بود و با هیچ کسی درباره آن صحبت نکرده بودم. تقدیر بر این بود که من در زندان های رژیم اشغالگر اسرائیل بازداشت شوم و دروازه زندان دروازه ای برای رسیدن من به آرزویم بود. زندان دردناک بود اما برای من آغاز رسیدن به آرزویم بود که سال ها به دنبال آن بودم.
الزامل ادامه داد: بعد از وارد شدن به زندان زنان، با احلام التمیمی آشنا شدم که اکنون آزاد شده است. با وی درباره توجه به موضوع اسرا و پیگیری مسائل آنان صحبت می کردم و وی درباره ارتباطش با پسرعمویش نزار و نحوه آشنایی با وی و عقدشان با هم در داخل زندان سخن گفت . من نیز از علاقه ام به حسن با او سخن گفتم ، وی فکر می کرد که این تصمیم من در واکنش به بازداشت است ولی برایش گفتم که این مساله مربوط به سال ها پیش است. احلام در آن زمان مسئول پرونده زندان انفرادی بود لذا به عنوان عضو هیات رئیسه رهبری اسرای حماس انتخاب شد و همواره این پرونده را پیگیری می کرد.
این آزاده فلسطینی اظهار داشت: وقتی موضوع خواستگاری مطرح شد، حسن ابتدا موافق نبود زیرا اعتقاد داشت این ظلم به دختر است به این دلیل که سرنوشت اسیر مشخص نیست و امکان دارد مبادله نشود و سالهای طولانی در زندان بماند، اما من این مساله را بخشی از مبارزه می دانستم، سرانجام روز 4 / 6 / 2010 آزاد شدم و نامزدی انجام شد. نامزدی من و حسن آنهم در زندان انفرادی مشت محکمی به دهان دشمن صهیونیستی بود تا بفهمند که نمی تواند حق زندگی را از ما بگیرند یا اراده مان را در هم بشکند.
الزامل درباره تصمیمش برای سفر جهت دیدار با خانواده حسن گفت که سالها برای این سفر کوشیدم به این دلیل که دشمن صهیونیستی از ممنوعیت امنیتی به عنوان شمشیری علیه ما در کرانه باختری استفاده می کند، به مدت 13 سال فقط از طریق تلفن با آنان در ارتباط بودم و هیچکدام از اعضای این خانواده را ندیدم، پس تصمیم گرفتم برای دیدن آنها و آشنا شدن با آنها به غزه برسم، دیدارم با مادرش بسیار تاثیرگذار بود، او را برای اولین بار دیدم و بغل کردم، و امید و عزم و اراده را در این زن سالمند دیدم، این دیدار امید را در دل تمام اسرا و خانواده هایشان زنده کرد و پیامی به مردم فلسطین بود که روزی حسن و برادرانش از زندان های صهیونیستی آزاد خواهند شد و به غزه بازخواهند گشت.
غفران الزامل در پایان گفت، همانطور که حقمان را در زندگی گرفتیم و ازدواج کردیم، بقیه حقوقمان در زمینه مادر بودن و پدربودن را به رغم ظلم زندان، خواهیم گرفت.