العالم – فلسطین
رژیم صهیونیستی ادعا کرد که عملیات عصر سه شنبه «قله آتش» (حملات 18 شهریور ماه 1404 جنگنده های رژیم صهیونیستی به محل برگزاری نشست رهبران حماس به ریاست خلیل الحیه در منطقه کاتارا دوحه که برای بررسی طرح پیشنهادی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا گردهم آمده بودند) برای انتقام از آن دسته از رهبران حماس بوده که در همین مکان (دوحه قطر) عملیات ۷ اکتبر علیه رژیم صهیونیستی را جشن گرفتند، در حالی که آنان در آن زمان در ترکیه بودند.
در تحلیل نشریه الاخبار لبنان به قلم زينب الموسوي، آمده است: پس از این حمله، رژیم صهیونیستی اطلاع قبلی آمریکا از این حمله را تکذیب و کاخ سفید نیز ادعا کرد که آمریکا وقتی از حمله مطلع شد دیگر قادر به جلوگیری از آن نبوده است.
اما پایگاه اینترنتی کان صهیونیستی به نقل از یک مقام کاخ سفید تأیید کرد که تلآویو پیش از حمله به رهبران حماس در قطر، که میزبان العدید بزرگترین پایگاه نظامی هوایی آمریکا در خاورمیانه است، این حمله را به واشنگتن اطلاع داده بود که ثابت می کند واشنگتن از این حمله خبر داشته است.
هدف آمریکا و رژیم صهیونیستی از این حمله که با چراغ سبز آمریکا انجام شده نابودسازی مقاومت در سطوح فکری و رهبری وپایگاه مردمی به منظور ایجاد زمینه تسلط کامل اسراییلی بر غزه و انضمام کرانه باختری و قدس به این رژیم است.
این مساله ثابت می کند که «ریویرا»ی ترامپ در خاورمیانه تا ایده اسرائیل بزرگ، هر دو مبتنی بر دعوت به نسلکشی است.
این دعوت را می توان در درخواست های وزرای اسرائیلی نیز مشاهده کرد مانند آمیخای الیاهو وزیر میراث فرهنگی رژیم صهیونیستی که بارها خواستار بمباران اتمی غزه شده یا بتسلیل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم که خواستار نابودی، گرسنه نگه داشتن و آواره کردن مردم غزه است و یا یسرائیل کاتس وزیر جنگ این رژیم که چند بار بر نابودی رهبران حماس تاکید کرده است.
این بیماری به مقام های آمریکا نیز سرایت کرده و رندی فاین، نماینده کنگره آمریکا که در واکنش به کشته شدن کارمندان اسرائیلی در واشنگتن، خواستار بمباران اتمی غزه شده است.
هدف از این درخواست ها خالی کردن مقاومت از رهبرانش و نابودی قدرت آن برای ساماندهی غزه از طریق نسل کشی سیستماتیک است.
در این راستا می توان مثال هایی را بیان کرد که ثابت می کند آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف خود فقط می خواهند با پهن کردن دام، هر نوع مقاومتی را نابود کنند حتی اگر از طریق قتل عام باشد.
جنایتگری آمریکا در سند کریک آمریکا لاتین
مثال اول دام مذاکرهای است که منجر به قتل عام سند کریک در آمریکای لاتین شد.
در نوامبر ۱۸۶۴ همزمان با افزایش تنشها بین مهاجران سفیدپوست و قبایل دشتها، ارتش آمریکا و فرماندار کولورادو برای سران قبایل آراباهو و شایان پیام اطمینان فرستاد.
به آنها صراحتاً اطلاع داده شد که اگر در یکی از اردوگاه ها جمع شوند و پرچم سفید و آمریکا را به نشانه صلح برافرازند، تحت حمایت ارتش خواهند بود و این گام، باب مذاکره را برای برقراری امنیت و آرامش باز خواهد کرد.
پس از آن ۷۰۰ مرد و زن و کودک در اردوگاهی در ساند کریک حمع شدند و در حالی که نسبت به وعده های ارتش آمریکا خوش بین بودند اما این وعده، فقط یک دام بود چرا که روز ۲۹ اکتبر نیروهای ارتش آمریکا ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر عمدتا زنان و کودکان را به قتل رسانده و سر و دستان و پای آنان را بریدند و حتی بخش هایی از اجساد مقتولین را به عنوان یادگاری جنگ با خود بردند.
کشتار قبیله لاکوتا
در سال ۱۸۹۰ نیز ارتش آمریکا از قبیله لاکوتا خواست سلاحش را به منظور به اصطلاح پایان دادن به تنش و تضمین امنیت تحویل دهد اما پس از پایان تحویل سلاح نیروهای ارتش آمریکا ۲۵۰ نفر از اعضای این قبیله را قتل عام کردند.
این سیاست همواره مبتنی بر دعوت به مذاکره و پس از آن درخواست خلع سلاح یا اعطای ضمانت نامه و امان نامه و نهایتا نابودسازی طرف مقابل با استفاده از قدرت نظامی می باشد.
کشتار هیتلر در فرانسه
در زمان هیتلر نیز آلمان نازی از رهبران مقاومت فرانسه خواست در ازای دریافت بخشش و امان نامه عملیات پارتیزانی شان علیه نیروهای آلمانی را متوقف کنند اما پس از اینکه این رهبران موافقت کرده و به اصطلاح سلاحشان را زمین گذاشتن همگی بازداشت و اعدام شدند و به این شکل مقاومت فرانسه ضربات سنگینی متحمل شد و تا حدود زیادی در هم شکست.
از مهمترین این اشخاص که فریب خورده و توسط پلیس مخفی آلمان نازی یا همان گشتاپو دستگیر و اعدام شدند می توان به ژان مولان اشاره نمود.
ترورهای صهیونیست ها علیه فعالان انگلیسی و سوئدی
همین مساله برای فلسطینیان نیز روی داد مانند لرد موین سیاستمدار انگلیسی که در سال ۱۹۴۴ توسط صهیونیست ها ترور شد آن هم فقط به این دلیل که مهاجرت یهودیان را از انگلستان به فلسطین تشویق نکرد، یا کنت برنادوت میانجی سوئدی که در سال ۱۹۴۸ در هتل داود در قدس ترور شد فقط به این دلیل که خواستار عدم حمایت انگلستان از باندهای تروریستی صهیونیستی مانند هاگانا و آرگون و اتسل شده بود و به اصطلاح مانعی در مسیر تحقق پروژه های استعماری اسراییلی بود.
حمله به قطر برای تشدید نسل کشی و کشتار اعضای مقاومت
تمام این مثالها ثابت می کند دشمن همواره از خشونت برای تصفیه اشخاصی استفاده می کند که آن را مانعی در مسیر پروژه هایش می داند لذا عملیات قله آتش در قطر ثابت کرد که دشمن صهیونیستی از هیچ تلاشی برای ریشه کن کردن و نابودی مقاومت دریغ نمی کند حتی اگر آن طرف همان هیات مذاکره کننده باشد، لذا رژیم صهیونیستی از هر نوع مذاکره به عنوان ابزاری برای نسل کشی جدید و کشتار مقاومت استفاده می نماید.