به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، "رابرت فیسک" تحلیلگر معروف انگلیسی و کارشناس مسائل خاورمیانه در روزنامه ایندیپندنت، طی یادداشتی در این روزنامه نوشت: در حالی که بیش از هفت هزار زندانی سوری به مناسبت آزادی این کشور از یوغ استعمارگران فرانسوی آزاد شده اند، رسانه های خارجی به دروغ ادعا می کنند که "بشار اسد فردی جاهطلب است و مردم سوریه را که خواهان کنار رفتن وی از قدرت هستند، به قتل می رساند".
وی در ادامه می نویسد: واقعیت این است که کشورهای غربی، تنها آن دسته از حکام عرب را "فرمانبردار" هستند، می پذیرند و به قول بشار اسد " نتیجه دخالت انسانی این کشورها را در عراق و لیبی دیده ایم و اینک شاهد این دخالت در امور سوریه هستیم".
این نویسنده انگلیسی می گوید: به عقیده بشار اسد، لندن، پاریس و واشنگتن، طرفدار "تبعیدیهای مخالف" هستند و "احمد چلبی" ( تبعیدی ثروتمند و چهره مخوف عراقی) و "معاذ الخطیب" سوری، از جمله این تبعیدی ها هستند.
فیسک در بخش دیگری از یادداشت خود مینویسد: به نظر اسد، در خصوص "مخالفان سوری" اگر تمام جار و جنجال های کودکانه و اختلافات احماقانه آنها را مد نظر قرار دهیم، حق داریم از آقای معاذ الخطیب رهبر معارضان سوری بپرسیم به راستی چه کار می کند؟ آیا از منصب خود استعفا کرده است یا خیر؟ ائتلاف معارضان با گروه های وابسته به سازمان القاعده که تشکیل دهنده مرکز جهاد در مالی است، به کجا رسیده است؟
نویسنده انگلیسی می افزاید: به راستی مالی را به یاد دارید؟ این کشور تا ژانویه گذشته کانون تروریسم جهانی بود و اینک شمال سوریه به کانون تروریسم جهانی تبدیل شده است، آنها (مخالفان سوری) در کنار ما غربی ها علیه بشار اسد مبارزه می کنند، ولی ما غربی ها با وجود این از دستیابی گروه های مسلح به سلاح های شیمیایی بشار اسد نگران هستیم.
با وجود تمام این مسائل ما از درک حقیقت روند امور در خاورمیانه عاجزیم؛ ما طرف هایی چون قطر، عربستان و دیگر مدعیان طرفداری از آزادی و آمریکا را نمی شناسیم.
فیسک میافزاید: ما هنوز طرف هایی را که از آنها بیزاریم، خوب نشناخته ایم و درک نمی کنیم؛ کشورهایی نظیر ایران، سوریه و - احتمالا – عراق (درصورتی که تابع غرب نباشد) و چه بسا مصر (مگر در صورتی که ارتش مجددا قدرت را به دست گیرد و بار دیگر امثال مبارک به قدرت برسند)، مورد تنفر ما هستند، بی آن که آنها را شناخته باشیم.
ما اینک به تماشای کشورهای عربی نشسته ایم که به صراحت با نظام بشار اسد خصومت می ورزند و با تمام توان تسلیحات به این کشور می فرستند و من - بر خلاف بشار اسد- این جنگ را یک جنگ فرقهای و مذهبی تمام عیار میدانم.
ما در حالی تماشاگر و مشوق دخالت و دشمنی آشکار کشورهای عربی علیه سوریه هستیم که همواره فریاد مخالفت با دخالت ایران و حزب الله لبنان در امور سوریه را سر می دهیم.
اما با وجودی که بشار اسد در مصاحبه تلویزیونی خود به مناسبت عید استقلال سوریه، به اصل مسئله اشاره نکرد، من به صراحت می گویم که واقعیت امر آن است که هدف از حمله و جنگ عیله سوریه، ایران است؛ زیرا سرنگونی بشار اسد تنها بخشی از برنامه ما برای در هم کوبیدن ایران، - متحد سوریه- است و این همان هدف اسرائیل از حمله به حزب الله لبنان در سال 2006، بود؛ هدفی که عبارت است از تضعیف و ازهمگسیختگی ایران. هرچند بر خلاف انتظار، اسرائیل بازنده آن جنگ بود و اینک نیز این سوال مطرح است که آیا دشمنان اسد هم شکست خواهند خورد؟
ما در لندن، پاریس و واشنگتن طبق عادت دیرینه خود، عقیده داریم که رؤسای جمهور "دیکتاتور" که ما آنها را دوست نداریم، به زودی یا کنار خواهند رفت یا کنار گذاشته خواهند شد و یا این که جنگ را خواهند باخت و در نهایت از میان برداشته خواهند شد.
اما بشار اسد در دیدار خود با نیروهای ارتش سوریه گفت: امروز ارتش بر اغلب مناطق داریا سیطره دارد و سربازان ارتش به سوی حرستا در حوالی دمشق در حال پیشروی هستند، این درست است اما نباید فراموش کنیم که گروه های مسلح تحت حمایت اعضای ناتو در جبهه دمشق شکست می خورند اما در جبهه دیگری به تلاش خود ادامه می دهند. بنابراین جنگ سوریه ممکن است دو تا سه سال دیگر ادامه داشته باشد، ولی همه باید بدانند که کسی در این جنگ پیروز نخواهد شد.
تحلیلگر انگلیسی در پایان آورده است: قدرت مورد توجه در این میان، ارتش بشار اسد است و کسی نمی داند که این ارتش چه وقت بر اثر ضربات دشمنان تضعیف می شود و از مقابله با شورشیان مسلح دست بر می دارد. با توجه به این حقیقت، دولتمردان غرب و دیلپلمات ها، تحلیلگران، اندیشمندان و نظریه پردازان سبکمغز آنها، باید در جستجوی یک "گوی شیشهای" باشند که آینده را برای آنها پیش بینی کند.