ایرانیان باستان ازتقویم خورشیدی- نجومی استفاده میکردند که در آن یکسال شامل ۱۲ ماه ۳۰ روزه بود. آنها متوجه شده بودند که به تدریج تغییر فصل در روزهای غیرمشابه سال انجام میشد و گویی زمان تغییر فصل در تقویم در حال حرکت میباشد. در حدود ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد تصمیم گرفتند که در پایان هر سال ۵ روز به سال اضافه کنند تا مشکل تغییر فصل را حل کنند. این ۵ روز برای آنها جز روزهای جشن و تعطیلات محسوب میشد و در این روزها کار نمیکردند. روزهای خمسه مسترقه روز عید ارواح و مردگان به شمار میآمد که شباهت تامی با همان پنجه دزدیده در گاهشماری اوستایی نو دارد.
پنجهٔ دزدیده یا خمسهٔ مسترقه
درقدیم به پنج روز آخر سال پنجهٔ دزدیده یا خمسهٔ مسترقه گفته میشد. در ایران باستان سال از ۱۲ ماه و ۳۰ روزتشکیل می شد. این پنج روز را به آخر ماه دوازدهم (اسفند) میافزودند. در واقع پنج روز آخر سال را جزو ایام سال به حساب نمی آوردند هر یک از این پنج روز به نام یکی از سرودهای گاهانی نامیده شدهاست. اگر سال کبیسه باشد این پنج روز به شش روز افزایش مییابد. در این صورت آن سال را اندرگاهی=(کبیسه) مینامند. ایرانیان در این روزها به جشن و آتشافروزی میپرداختند زیرا پس از آن سال نو آغاز میگشت.
مراسم گوناگون پیش از تحویل سال مثل میر نوروزی یا امیر بهاری ، مراسم نوروز خوانی ، فال گوش و رسم شال اندازی و غیره در این پنج روز انجا م می شده.