وصال یار، فراق یاران
اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مىكرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود. سرودههاى عارفانهاش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش، فـرا مـىرسید. او خـود در وصیتنامهاش نـوشـته است: با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مىكنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مىخـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهىها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.
شگفت آن كه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است اینگونه میگوید:
شگفت آن كه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است اينگونه ميگويد:
انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها می گذرد حادثهها می آید.
ساعت 20 / 22 بعد از ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود. بــه وسیله دوربین مخفـىاى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشههایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها برافكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى در سن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالی كه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مىخـواند و قـرآن تلاوت مـىكرد. در ساعات آخر، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـىكـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد، گـویـى زلزلهاى عظیـم رخ داده است، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد. هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى، حق داشتـند این چنیـن ضجه كـنند و صحنههایى پدید آورند كه در تاریخ نمونهاى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود، دست شاهان ستمگر و دستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود، اسلام را احیاء كـرده بــود، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه میشـد. مردم، رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند.
شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مىشـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند.
امـا آنـان كه عشـق را مـىشنـاسنـد و تجـربـه كـردهانـد، مشكلـى نـخواهند داشت. حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه:
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست.
روز چهاردهم 1368، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـة الله خامنهاى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـة الله خامنهاى (رئیـس جمهور وقت) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهرههاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد. سالها بـود كه غـربیها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام مایـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مىدادند.
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنهاى وسیعتر از گـذشـته آغاز شده بـود. مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مىمیرد؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود، وداع كنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـىروح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چیز، بسیجى و مردمى و عاشقانه بـود. پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مىدرخشید. هر كس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مىكرد و اشك مـىریخت. سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود.
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـىرسیـد. شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع به یاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است، در بیابـان مصلـى و تپههـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـوادههـاى داغدار گرداگرد شمعها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـىكـردنـد و بــر سـر و سینه مـىزدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود. بـاور این كـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید، طاقتها را بـرده بـود. مـردم شـب را در كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند. در نخستین ساعت بامداد شانزده خــرداد، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار بر پیكر امام نماز گذاردند.
انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـردهتـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت. خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى به واسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـىبـایـست بـه تدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز این چنیـن نشـد. نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه: در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها و محرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آن كه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت، طـى اطلاعیههاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانههایشان بازگردند، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد. براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شدهاند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد، ناگزیر در بعد از ظهر همان روز مراسم تـدفین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـههـایـى از این مـراسـم بـه وسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر.
- زندگینامه حضرت امام خمینی (ره)
- امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام
- ویژگی های فردی و رفتاری امام خمینی (ره)
- اخلاق و خصوصیات امام خمینی (رض) در منزل
- متن وصیت نامه حضرت امام خمینی (ره)