العالم- ایران
دکتر بهزاد صابری انصاری، پژوهشگر مسائل حقوقی و بین المللی نوشت : آب رفته به جوی برنخواهد گشت. قطعنامه ای شورای امنیت در محکومیت رژیم صهیونیستی اتفاق مهمی بود که حتی اگر به جای ترامپ، قرار بود خود نتانیاهو نیز رییس جمهور آمریکا شود، به عقب برگرداندن این وضعیت جدید برای وی امکان نمی داشت. آشنایان به فرآیندهای مذاکراتی در سازمان های بین المللی می دانند که در این فرآیندها وقتی در خصوص یک موضوع، عبارات و جملاتی مورد توافق قرار گرفت و به تصویب یک نهاد رسید، خاصه اینکه این تصویب بدون رای مخالف بوده باشد و به ویژه اگر برای آن موضوع یک مکانیسم و یک چارچوب نیز ایجاد شده باشد، ایجاد هرگونه تغییر در آن عبارات و جملات اگرچه غیرممکن نیست، اما بسیار دشوار است و نیازمند ایجاد دوباره اجماع بر سر آن تغییرات است و معمولا جلب موافقت بازیگران مربوطه برای چنین تغییراتی آسان نیست. قطعنامه اخیر نیز چنین حالتی دارد. اولا بحث شهرک سازی ها را که از نظر رژیم صهیونیستی به منزله یک امر تمام شده و مختومه تبلیغ می شد، نه تنها باز و تازه کرد، بلکه از زبان سیاسی ترین، امنیتی ترین و قدرتمند ترین نهاد در مجموعه نظام بین المللی یعنی شورای امنیت، رسما و علنا این اقدامات محکوم شدند. و شوربختانه تر برای صهیونیستها اینکه شورای امنیت یک مکانیزم گزارش دهی برای اجرای این قطعنامه نیز در نظر گرفته و دبیرکل را ملزم کرده است که هر سه ماه یکبار، گزارشی از اجرای مفاد قطعنامه تهیه کرده و به شورا ارائه دهد. بنابر این شورای امنیت نه تنها با این قطعنامه تمام تلاشهای چندین سال اخیر اسراییل برای تاثیرگذاری بر رژیم حقوقی سرزمینهای اشغالی از طریق تحمیل «واقعیات میدانی» به جامعه بین المللی را نقش بر آب کرده، بلکه مکانیزمی ایجاد کرده که هر سه ماه یکبار این زخم دوباره سر باز کند و با هر گزارشی، فضا برای فشارهای بیشتر بر این رژیم مهیا شود.
از این گذشته، با تصویب این قطعنامه و بندهای مختلف آن، از این به بعد چه در خود شورای امنیت و چه در هر مجمع و نهاد بین المللی دیگر که قرار باشد در خصوص این موضوع، قطعنامه ای یا سندی تدوین شود، در فرآیندهای مذاکراتی آنها هم احتمال اینکه همین عبارات و بندهای قطعنامه فعلی، که اصطلاحا در ادبیات بین المللی با عنوان «agreed language» یا متن توافق شده قبلی از آنها یاد می شود، تکرار شوند بسیار بیشتر می شود. معمولا در هر فرآیند مذاکراتی بر روی متون مختلف، وقتی برخی از طرفهای مذاکره پیشنهاد می دهند که عباراتی از متن قطعنامه ها یا اسناد تصویب شده قبلی در متن جدید مورد استفاده قرار گیرد، با توجه به اینکه این عبارات «از قبل توافق شده» فرض می شوند، مخالفت با آنها برای طرفهای دیگر مذاکره بسیار سخت است و لذا شانس تکرار این عبارات در اسناد متعدد بین المللی بالاتر می رود.
البته این یک واقعیت است که قطعنامه بحث انگیز اخیر شورای امنیت در محکومیت شهرک سازی های رژیم صهیونیستی همچنان فاصله زیادی از عدالت دارد. اصولا ماهیت وجودی اسراییل بر مبنای غصب و اشغالگری بنا شده و اینکه ساخت و ساز برای اسکان اشغالگران در کدام قسمت سرزمین اشغالی فلسطین صورت گیرد، تفاوتی در اصل مساله ایجاد نمی کند. و نباید فراموش کرد که شالوده این قطعنامه، بر همان مبنای سناریوی «دو دولت» است که ناکارآمدی خود را در عمل اثبات کرده و حق و حقوق فلسطینیان را آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نداده است. اما، در این دنیای سرشار از بیعدالتی، هر قدمی در جهت مقابله با ظالم، هرچقدر هم قدم کوچکی باشد، ممدوح است.
لذا قطعنامه فعلی، فارغ از اینکه ریشه های مساله اشغال در فلسطین را مغفول گذاشته، به خودی خود اقدام مثبتی است. شاید برای مردم کشورمان که از زمان انقلاب اسلامی همواره طعم تلخ سیاسی کاری و بی مهری شورای امنیت را چشیده اند، و خصوصا در سالهای گذشته هدف چند قطعنامه شداد و غلاظ فصل هفتمی از سوی همین شورا، آن هم فقط به خاطر پافشاری بر حق هسته ای خود، قرار داشته اند، اینکه این شورا یک قطعنامه غیر فصل هفتمی علیه تنها بخشی از اقدامات سبعانه و غیرقانونی اسراییل صادر کرده است، چندان مهم به نظر نرسد. اما باید توجه داشت که برای اسراییل، این دردانه ی نازپرورده نظام سلطه، یک سیلی کوچک در انظار همگان می تواند دردی داشته باشد به مراتب جانسوزتر از درد واقعی سیلی؛ با تبعاتی به مراتب عمیق تر. رژیم صهیونیستی آن قدر به پشتیبانی دولتهای غربی و امپراتوری رسانه ای آنها در بستر عافیت و مصونیت لمیده بود که خود را صاحب دسته چک سفید امضا می دید و از این محل، بدون اینکه نگران عاقبت اعمالش باشد، هزینه می کرد. اما این رویه، خصوصا از زمان روی کار آمدن تندروهایی مانند نتانیاهو، آن قدر با افراط دنبال شد که عاقبت کاسه صبر حامیان همیشگی را هم لبریز کرد و منجر به قطعنامه شورای امنیت شد. تداوم و استمرار قانون شکنی صهیونیستها علیه حقوق ملت مظلوم فلسطین و دهن کجی به مطالبات جامعه بین المللی، قطعا موجب انزوای هرچه بیشتر این رژیم حتی در میان همان حامیان قسم خورده خود خواهد بود.