العالم - آمریکا
وبسایت «ویکلی استاندارد» در مطلبی نوشت: متحدان آمریکا و سایر ناظران سیاست خارجی از زمان انتخاب دونالد ترامپ کنجکاو بودهاند بدانند کاخ سفیدِ جدید چگونه میخواهد یک تناقض ظاهری را حل و فصل کند. چگونه امکان دارد ترامپ ظاهراً به حصول نوعی توافق با ولادیمیر پوتین علاقمند باشد، در حالی که با ادبیاتی تحقیرآمیز و خصمانه درباره متحد کلیدی روسیه در خاورمیانه، ایران صحبت میکند؟
ممکن است پاسخی برای این پرسش وجود داشته باشد: گزارشهای جدید نشان میدهد تیم ترامپ خواهد کوشید روسیه را با تطمیع از ایران دور کند. اما احتمال موفقیت این طرح اندک است.
اتحاد مسکو و تهران در سوریه شکل گرفت؛ جایی که هر دوی آنها به طور تاریخی از رژیم اسد حمایت کرده اند: ابتدا از حافظ اسد و سپس از پسر وی، بشار. آنها از بشار اسد و از زمان آغاز منازعه سوریه در تابستان 2011، در برابر مجموعهای از نیروهای مخالف حمایت کرده اند.
به ادعای نگارنده این مطلب، 4 سال بعد و در حالی که نیروهای سوریه خطر شکست در جنگ را احساس میکردند، سردار قاسم سلیمانی – فرمانده سپاه قدس – به مسکو سفر کرد تا روسیه را به ارائه کمکهای بیشتر ترغیب کند. پوتین هم با این پیشنهاد موافقت کرد. او حضور روسیه را در سوریه با نیروی نظامی و سلاحهایش تقویت کرد و با ایجاد زیرساختهای دریایی و هوایی، بر حضور روسیه در این کشور مهر تأیید زد.
از آن زمان، هواپیماهای روسیه در حمایت از نیروهای ایران، حزبالله و سایر نیروهای زمینی که از جانب ایران حمایت میشوند، در پرواز بوده اند. شایعاتی در خصوص اختلافات روسیه و ایران همچنان شنیده میشود؛ اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این وضع یک «ازدواج برای آسایش» نیست، بلکه اتحادی استراتژیک است که در آن هر بازیگر به طرف مقابل نیاز دارد.
در ادامه این مطلب آمده است: این عقیده که میتوان مسکو و تهران را از یکدیگر جدا کرد، ظاهراً بر مبنای دو پیشینه تاریخی استوار است. مایکل فلین، مشاور اسبق امنیت ملی ترامپ در زمان افزایش نیروهای آمریکایی در عراق، مشاور بخش اطلاعات و امنیت ستاد مشترک ارتش بود. در آن زمان و با حمله قبایل سنی به جنگجویان خارجی که پیشتر مورد حمایت آنها بودند، نیروهای ائتلاف توانستند آرامشی نسبی را در عراق حاکم کنند.
دومین پیشینه تاریخی هم تصمیم انور سادات، رئیسجمهور اسبق مصر است. وی پس از جنگ اکتبر سال 1973 با اسرائیل تصمیم گرفت از ائتلاف با اتحاد جماهیر شوروی خارج شود و به حلقه متحدان آمریکا بپیوندد. اقدام سادات به اندازهای برای فعالیتهای آمریکا در دوران جنگ سرد علیه مسکو مفید بود که سیاستگذاران کوشیدند سایر متحدان شوروی را به انجام اقدامی مشابه تشویق کنند. یکی از آنها حافظ اسد، رئیسجمهور وقت سوریه بود که البته در کنار مسکو باقی ماند.
حتی پس از جنگ سرد هم دیپلماتهای آمریکایی حاضر در منطقه کوشیدند با وعدههایی بشار اسد را از حامیانش در تهران دور کنند. اما بشار اسد هرگز قصد نداشت به چنین اقدامی دست بزند و همانند پدرش از مذاکره با آمریکاییها برای افزایش پرستیژ خود بهره برد.
در ادامه این مطلب آمده است: آنچه دو نسل از سیاستگذاران آمریکایی که با خانواده اسد در تعامل بوده اند ظاهراً از درکاش عاجز مانده اند این است که سادات خودش به نتیجه مطلوب آمریکاییها رسید. سادات معتقد بود شوروی برای مصر مناسب نیست، و آینده مصر به وسیله آمریکاییها و پول آنها ساخته میشود. همین قضیه 3 دهه بعد برای قبایل سنی عراق رخ داد؛ وقتی آنها به این نتیجه رسیدند که القاعده و پیکارجویان خارجی که برای نبرد با آمریکا عراق را اشغال کرده بودند، به یک بنبست شباهت دارند. آنها معتقد بودند همکاری با نیروهای آمریکایی برای خلاصی از شر القاعده و تروریستها گزینه بهتری است. در حقیقت سادات و قبایل سنی عراق به طور داوطلبانه موضع خود را تغییر دادند.
حالا این امکان به طور قطع و یقین وجود دارد که روسها به طور خصوصی پیامهایی درباره احتمال بررسی توافقی در جهت کنار گذاشتن ایرانیها، برای دولت ترامپ ارسال کنند. اما این وضع بسیار غیر محتمل است. ائتلاف روسیه و ایران، رابطهای استراتژیک در بنیادیترین نوع خود است.