سیاحت آوارگی مردم فقط با پرداخت 135 هزار تومان!

سیاحت آوارگی مردم فقط با پرداخت 135 هزار تومان!
يکشنبه 28 آبان 1396 - 17:21

در حالی که عموم ایران در غم هم‌وطنان کرمانشاهی شریک شده‌اند و هر کسی با هر توانی به میدان آمده، عده‌ای آن هم در شرایطی که به طور مداوم ممنوعیت تردد در مسیر کرمانشاه اعلام می‌شود، از این آب گل آلود ماهی گرفته‌اند و به فکر پر کردن جیب خود افتاده‌اند.

العالم - گوناگون

 شامگاه 21 آبان ماه غرب کشور آنقدر ناگهانی لرزید که همه را غافلگیر کرد، حتی ستاد حوادث غیرمترقبه!

 آنقدر قوی که پیر و جوان را بلعید و با خود به زیر آوار کشاند، آنقدر بی‌رحم که بچه‌های زیادی را یتیم کرد و چشمان مردان غیور وطن را تر اما در میان این همه تلخی و حال بد و آوار و خاک، باز هم عده‌ای پاهایشان را محکم روی وجدانشان گذاشتند و چشمانشان را روی این همه سیاهی بستند.

درست در همین ایام نرخ چادرهای مسافرتی و کیسه خواب دو برابر شد اما در این بین وحشتناک‌ترین و در عین حال دردآورترین موضوع، دیدن تبلیغ یک آژانس مسافرتی بود که از برگزاری تور دو روزه بازدید از مناطق زلزله زده غرب کشور خبر داده بود.

تبلیغی که از آن با عنوان گردشگری سیاه یاد کرده و در توجیه برگزاری این تور چنین نوشته بود:

«در چند سال اخیر، نوعی از گردشگری در دنیا رواج یافته است که هدف گردشگران از پرداختن به آن، تفریح و خوش‌گذرانی نیست، بلکه آن‌ها مکان‌هایی را برای گردش انتخاب می‌کنند که چندان خوشایند نیستند و حتی گاهی گردشگران را به غم فرو می‌برد!

این نوع از گردشگری، «گردشگری سیاه»، تلخ یا غم‌بار نامیده می‌شود. در این نوع سفر، گردشگران به دیدن آثار وقایع تلخی مانند شهرهای زلزله‌زده، مناطق سیل‌زده، بازماندگان جنگ‌ها و حملات شیمیایی می‌روند.هدف از این سفر نیز تجسم بحران‌های طبیعی و انسانی در مناطقی است که دچار آسیب و بلا شده و افرادی را به کام مرگ فرو برده‌اند.

«گردشگری مصیبت» یکی از شاخه‌های گردشگری تلخ است، در این نوع گردشگری، گردشگران به دیدن افراد و مناطق بازمانده از زلزله، سیل، سونامی و جنگ می‌روند.

از جمله‌ مناطق مصیبت‌زده‌ای که توانست گردشگران زیادی را جذب کند، ویرانه‌های «پمپی» (ایتالیا) و بازمانده‌ها‌ی سونامی سال 2004 میلادی در سواحل اندونزی بود. در این نوع گردشگری، جهانگردان علاوه بر این‌که اثرات تخریب یک منطقه‌ مصیبت‌زده را می‌بینند، با زندگی مردم آنجا نیز آشنا می‌شوند و شاید کاربرد آن، این‌ باشد که مهارت‌های کنار آمدن با شرایط سخت و مقابله با بحران را می‌آموزند و شاید با حضور در منطقه بتوانند شرایط بهتری برای کمک مهیا کنند.

در ایران، گردشگری سیاه به معنای عام وجود ندارد اما بسترهای شکل‌گیری برخی شاخه‌های آن مانند گردشگری مصیبت به‌دلیل وجود مناطق زلزله‌خیز وجود دارد. البته همواره افرادی هستند که مثلا برای دیدن مناطق زلزله‌زده سفر می‌کنند، ولی این اتفاق در سطح وسیعی که بتوان از آن به‌عنوان گردشگری سیاه در ایران نام برد، رخ نمی‌دهد.»

ا آژانس مربوطه تماس می‌گیرم و از شرایط حضور در این سفر سوال می‌کنم.

پسر جوانی پشت خط با آرامش کامل از شرایط تور صحبت می‌کند و می‌گوید: حرکت ما شنبه شب است و دوشنبه هم برمی‌گردیم، هزینه تور 135 هزار تومان است که صرفاً هزینه اتوبوس می‌شود.

از او در مورد وضعیت اسکان در آن منطقه می‌پرسم که می‌گوید: ما کاری به کسی نداریم و در چادر برای خودمان هستیم.

می‌پرسم که آیا امکان همراه آوردن وسایل کمک برای زلزله زدگان وجود دارد که می‌گوید: بله در این زمینه هم امکانات لازم را تدارک دیده‌ایم و اگر وسیله‌ها زیاد باشد یک خاور کمکی برای حمل وسایل به همراه خواهیم داشت.

در خصوص ممنوعیت تردد سوال می‌کنم که در پاسخ، از همکاری هلال احمر منطقه صحبت می‌کند و می‌گوید: قرار است به ما مجوز حضور بدهند  ضمن اینکه با مسئول راهنمای منطقه هم صحبت کرده‌ایم، شاید هم رفتیم و راهمان ندادند اما با توجه به شرایط چند روز گذشته مشکلی وجود ندارد.

این پسر جوان در ادامه تبلیغات داغ خود چنین ادامه می‌دهد: این اولین تور ماست و قطعاً باز هم تکرار خواهیم کرد، گردشگری سیاه می‌تواند برای آن منطقه مفید باشد، شما می‌توانید از نزدیک نیازسنجی کنید ضمن اینکه همدردی با زلزله زدگان از نزدیک بسیار تأثیرگذار است.

می‌گویم که یک مهمان خارجی هم دارم که تمایل به حضور در منطقه جهت عکاسی دارد، در واکنش به این صحبتم می‌گوید: آنجا خیلی منطقه جالبی نیست و بهتر است که گردشگر خارجی نیاید، البته از نظر ما ممنوعیتی ندارد اما اجازه بدهید که در این خصوص با میراث فرهنگی صحبت و نتیجه را به شما اعلام کنم.

وی در ادامه می‌گوید: میراث فرهنگی از لحاظ برگزاری تور مشکلی ندارد مگر اینکه نیروهای انتظامی و امدادی مانع از حضور ما شوند.

تلفن را که قطع می‌کنم افکار زیادی به مغزم  هجوم می‌آورد، هر چقدر فکر می‌کنم توازنی میان گردشگری با زلزله را نمی‌بینم آن هم در این شرایط وخیم!

اینکه گردشگری سیاه در تمام دنیا وجود دارد قبول اما مگر نه اینکه در این نوع از گردشگری آثار و بقایای یک حادثه ناگوار باید پس از مدتی به نمایش گذاشته شود؟ آیا واقعاً دیدن زجر و ناراحتی و چشمان گریان مردم کرمانشاه آن هم الان دیدن دارد؟ آیا این حجم از آوارگی و مصیبت یک مادر در غم از از دست دادن فرزندش یا چشمان پر از بغض و ترس یک کودک در فراق پدر و مادرش دیدنی است که برایش تور به راه انداخته‌اند؟

اگر دیدنی است و سبکی از گردشگری پس چرا حضور مهمان خارجی ممنوع است و پای توریست که به میان می‌آید آن منطقه نامناسب می‌شود و دیدنی نیست؟

حضور یک عده که می‌خواهند مهارت‌های کنار آمدن با شرایط سخت و مقابله با بحران را یاد بگیرند چه دردی از یک مرد دوا می‌کند که داغدار همسر و فرزندان از دست رفته‌اش شده است؟ 

همه این‌ها را که کنار هم بگذاریم آیا نتیجه‌ای جز سوء استفاده از احساسات مردم و وضعیت موجود می‌گیریم؟

چیزی جز اینکه بیخ گوش مسئولان هرکسی از کنار این سفر ماتم و غمی که پهن شده دارد پول خود را به جیب می‌زند؟ آن هم وقتی که ازدیاد جمعیت و ترافیک مسیر، امدادرسانی مناسب را مختل کرده و امکان تردد راحت آمبولانس‌ها و خودروهای امدادی وجود ندارد.

این در حالی است که صبح امروز سرهنگ نادر رحمانی، رئیس مرکز اطلاعات‌ و کنترل ترافیک پلیس راهور کشور از ممنوعیت تردد تمامی وسایل نقلیه سبک و سنگین به غیر از خودروهای امدادی دارای مجوز در محورهای اسلام آباد - دالاهو - سرپل ذهاب و قصرشیرین خبر داده است.

ای کاش مسئولان ذی‌ربط به خصوص سازمان تعزیرات حکومتی در این زمینه ورود کنند و با یک برخورد قاطع مانع از ادامه این اتفاقات شوند.

فارس

دسته بندی ها :

پربیننده ترین خبرها