العالم - گوناگون
آیا برگزاری جام جهانی فوتبال باصرفه است؟
از نگاه اقتصادی، سرمایهگذاری برای برگزاری جامجهانی، سودآور نیست و بازده ندارد.
نخستین دلیل، هزینه فرصت از دست رفته -Opportunity cost - است . چه هزینهای که برای ساختن و نوسازی ورزشگاهها بهکار میرود، میتوانست صرف سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی شود که در بلندمدت، بازدهی بیشتری دارند. سرمایهگذاری در ساختمان زیربنایی بازیها، تنها در کوتاهمدت بازدهی دارد. چنانچه ساختن یک ورزشگاه نو، چندان تأثیری بر قدرت خرید کارگر دستمزدبگیر در بلندمدت ندارد.
البته بدون ساختن ورزشگاههای جدید، امکان سوددهی برگزاری بازیها بیشتر میشود. از همین رو، برگزاری بازیها در کشورهای پیشرفته سوددهتر است؛ چراکه این کشورها معمولاً زیربنا و ورزشگاه دارند و نیازی به تحمل هزینههای سنگین برای ساختن ورزشگاههای جدید ندارند. همانطور که بازیهای المپیک ۱۹۸۴ و ۲۰۱۲ در لسآنجلس و لندن، هر دو سودآور بودند.
دومین دلیلی که برای سودناآوری ورزشگاههای نوساخته این بازیها میتوان برشمرد، عارضه «فیل سفید» است. سالها پیش، پادشاه تایلند به مهمانهایی که گرامی میداشت، فیلی سفید پیشکش میکرد که بسیار کمیاب بود. مهمان در آغاز، از هدیه شاد بود؛ اما پساز بازگشت به سرزمین خود، میماند که چگونه به فیل سفید برسد و در کجا از آن نگهداری کند. حالا این واژه در اقتصاد، برای اشاره به طرحهایی بهکار میرود که بزرگ و کمیاباند، اما به کار درخوری نمیآیند. برزیل شاهد یکی از این فیلهای سفید است. گرانترین ورزشگاهی که برای جامجهانی فوتبال ۲۰۱۴ در این کشور ساخته شد، امروز بهعنوان پارکینگ بهکار میرود.
سومین دلیل، مربوط به رفتار گردشگران است؛ چون ممکن است آنها به بازدید دیگر بناهای تاریخی توریستی کشور میزبان نروند و تنها به دیدن بازیها بسنده کنند. از آن گذشته، حتی ممکن است که گردشگران عادی در دوره بازیها به کشور میزبان نروند، تا از شلوغی در امان باشند. در پکن و لندن که در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ میزبان بازیهای المپیک بودند، شمار گردشگران عادی در روزهای برگزاری بازیها کاهش یافت و مثلاً در لندن، ۲۲ درصد کمتر به دیدار موزه انگلستانBritish museum- - رفتند.
چهارمین دلیل بازدهی کم سرمایهگذاری در برگزاری بازیها، الگوی توزیع درآمدهاست. عمدهترین درآمد کشورهای برگزارکننده بازی، از این قرار است: فروش بلیط، فروش کالاهای مربوط به بازیها، قرارداد با اسپانسرها، قرارداد اجازه (لیسانس) بهرهبرداری از تصویر و نام بازیها و بهويژه و بیش از همه، حق پخش تلویزیونی بازیها؛ اما همه این درآمدها از آن کشور میزبان نیست و فدراسیونهای ورزشی و المپیک هم نهتنها از آن سهم میبرند، بلکه هربار خواهان سهم بیشتری هستند. هماکنون سهم کمیته بینالمللی المپیک از درآمد پخش تلویزیونی بازیها، ۷۰درصد است. این سهم بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰، ۴ درصد بود. از جامجهانی فوتبال ۲۰۱۴، درآمد فیفا، فدراسیون بینالمللی فوتبال، ۵میلیارد دلار بود که نیمی از آن، از حق پخش تلویزیونی بازیها میآمد. با وجود این درآمد، فیفا هیچ هزینهای برای برگزاری بازیها نکرده بود.
از شور ورزشی گذشته، چرا باید کشوری برای میزبانی جامجهانی این همه خرج کند، درحالی که بیشتر بازیها سودآور نیستند و در آخر، هزینهای هم بر دوش کشور میزبان میگذارند؟
یک دهه پس از برگزاری بازی های المپیک 2008 در پکن، نشانه های نابودی این رویداد بیشتر دراطراف این پایتخت دیده شود.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هر اندازه فوتبال بخواهد این تصور را ایجاد کند که فاصلهاش را با اقتصاد و سیاست حفظ کرده است، در القای این تصور ناکام میماند. آخرین مصداق بارز گره خوردن جذاب ترین ورزش قرن با اقتصاد را می توان در دیدار افتتاحیه جامجهانی ۲۰۱۸ ، زمانی که بنسلمان یکی از میهمانان ویژه پوتین بود، دانست. دیداری که به زعم بسیاری در ارتباط با نشست های اپک بوده است.
از نظر کارشناسان بازار سرمایه، دیدار ولادیمیر پوتین و محمد بنسلمان صرفا به منظور تماشای فوتبال نبوده است، بلکه در این دیدار به ظاهر دوستانه مسائل مهمتری از قبیل یافتن متحدان و شرکای جدید نفتی در منطقه مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است. شاهد این مسئله کاهش ۳۳ درصدی معاملات جهانی در طول بازیهای جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی است.
مارکتواچ نوشته است؛ مهمترین تاثیر جام جهانی در بازی روسیه و عربستان سعودی مشاهده شد. با توجه به اینکه زمان شروع این رقابت همراه با آغاز ساعت کاری بورسهای آمریکا است، نوعی رکود از همان روز اول رقابتها بر بازار جهانی سرمایه حاکم شده است.
بر اساس آمار نشریه والاستریت ژورنال، معاملات مالی کشورهای حاضر در رقابتهای جام جهانی، مخصوصا در روز رقابت فوتبالی هر کشور به طور میانگین ۵۵ درصد کاهش مییابد. از زاویهای این مسئله رابطه فوتبال و جام جهانی را با اقتصاد جهانی، مشهود می سازد.
از این تحلیل اقتصادی نمیبایستی نتیجه گرفت که برگزاری بازیهای ورزشی بیفایده است؛ چون کشورهای میزبان فقط به فکر حساب سود و زیان اقتصادی نیستند و درپی دستآوردهای دیگری نیز هستند؛ همچون نزدیکی دیپلماتیک، برانگیختن احساس خوب، برانگیختن همبستگی ملی و حتی پروپاگاندا.
این بازیها ملتهای جهان را به هم نزدیک میکند؛ چنانچه در بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۱۸، ورزشکاران کرهجنوبی و شمالی، زیر یک پرچم رفتند. ژاپن نیز با برگزاری بازیهای المپیک ۱۹۶۴، بیش از هر چیز، درپی اعلام بازگشت خود به جامعه جهانی و نشاندادن دوستی، قدرت سازماندهی و کیفیت فناوری نوین مردم ژاپن به جهانیان بود. کشورهای میزبان از راه هزینه سنگین برگزاری بازیها، درپی برکشیدن اعتبار جایگاه خود در جهاناند.
از حسابرسی سود و زیان گذشته، میتوان تفاوت درآمد و در رفت برگزاری بازیها را بهای برانگیختن احساس شور دانست. بهایی که کشورها میپردازند تا مردم خود و جهان، رویکرد مثبتتری به حکومت برگزارکننده بازیها داشته باشند. اینکه در این کار موفق میشوند یا نه، بحث دیگری است.