تحلیل روز/

آمریکا و حمله به ایران؛ حزب چای یا ناتوی عربی (بخش دوم)

آمریکا و حمله به ایران؛ حزب چای یا ناتوی عربی (بخش دوم)
سه شنبه 2 بهمن 1397 - 12:09

تردیدی نیست که طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از اهداف مسلم سیاست خارجی آمریکا در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به خصوص پس از پیوستن مایک پامپئو و جان بولتون به دولت وی است اما دیدگاه بولتون که مبتنی بر خصومت و برخورد هر چه شدیدتر با ایران و مبانی سنتی سیاست توسعه طلبانه آمریکا است ظاهرا طرفداری در میان دیگر افراطیون دولت آمریکا ندارد.

العالم - آمریکا

اکنون شاهد تلاش آمریکا برای ایجاد استراتژی جایگزین به منظور دنبال کردن همان هدف تعریف شده خود یعنی براندازی نظام جمهوری اسلامی هستیم منتها این بار با روش و ابزارهای مختلف و به طور غیر مستقیم، این کار صورت می پذیرد.

اینجاست که صحبت از تشکیل گروه موسوم به "ناتوی عربی" یا "ناتوی مدیترانه ای" به میان می آید. ایده اصلی طرح تشکیل "ناتوی عربی" با سفر ترامپ به عربستان و افتتاح مرکز موسوم به "مرکز مبارزه با کمک مالی به تروریسم" در مه 2017 شکل گرفت. بدیهی است که در اینجا منظور از تروریسم، گروه های تروریستی واقعی مانند داعش و النصره نیستند بلکه منظور ایران و متحدانش است.

از آن زمان به بعد آمریکا منتظر شکست ایران در یکی از عرصه های درگیری در منطقه به خصوص در سوریه یا یمن است. طبعا حوادث جاری در طول این مدت ثابت کرده است که مواضع ایران در این عرصه ها، بیش از پیش تقویت شده است و همین امر ضرورت اجرای جایگزین یا "plan B" را یادآوری می کند.

در مرحله نخست پامپئو از تشکیل اتاق عملیات ویژه برای مقابله با ایران خبر داده و با طرح 12 شرط از ایران خواست آنها را تأمین کند.

در مرحله دوم تحریم های آمریکا علیه ایران از سر گرفته شد. درست است که این تحریم ها بر ایران و اقتصاد آن تأثیر گذاشته است اما اهداف مورد نظر را از جمله واداشتن ایران به مذاکره بر سر توافق هسته ای جدید، محقق نکرده است و تهران بارها اعلام کرده است که این موضوع را نمی پذیرد.

واشنگتن قصد داشت این مرحله با اقدامات و تحرکات محوری تر و اساسی تری همراه باشد؛ اجرای تئوری "ناتوی عربی" یا "ناتوی مدیترانه ای" بخشی از این اقدامات بود؛ آمریکایی ها معتقدند که طرح "ناتوی عربی" به خصوص با همگرایی بی سابقه بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی و نزدیک شدن موعد عادی سازی علنی روابط بین این رژیم و کشورهای عرب متحد آمریکا در منطقه با موفقیت همراه شده است.

برگزاری کنفرانس ضد ایرانی در لهستان توسط آمریکا با شرکت کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی هم بخش دیگری از اقدامات یاد شده است. مایک پامپئو بر این باور است که این کنفرانس نقش مهمی در پیشبرد اهداف ائتلاف بین المللی علیه ایران و به طور مشخص ناتوی مدیترانه ای دارد.

اولین و مهمترین وظیفه ناتوی عربی مقابله با ایران با استفاده از همه ابزارها حتی نظامی است؛ اما این بار کار، به طور وکالتی و توسط متحدان آمریکا اجرا خواهد شد و آمریکا، خود، به دلایل خارجی و داخلی از میدان کارزار دور خواهد بود. آمریکا با اعلام خروج از سوریه و اعلام این که قصد دارد نیروهای خود را از افغانستان نیز خارج کند، در عمل تلاش می کند مقدمات این رویارویی را فراهم کند. (آمریکا با خارج کردن نیروهای خود از افغانستان و انتقال باقیمانده های گروه تروریستی داعش از سوریه و عراق به مرزهای شرقی ایران،سعی می کند عرصه را برای فعالیت این گروه تروریستی در این منطقه باز کند).

هدف آمریکا از اجرای سیاست بستن پرونده منطقه حساس، احترام به منافع این کشورها نیست بلکه این کشور تلاش می کند منطقه را برای شرایط جنگ و درگیری که به زعم آمریکایی ها قرار است به براندازی نظام ایران بی انجامد، آماده کند؛ اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یکی از محتمل ترین تبعات آن، ویرانی منطقه است چرا که مادامی که منافع آمریکا از رهگذر این هرج و مرج تأمین شود، این کشور اهمیتی نمی دهد که سیاست هایش باعث تخریب و نابودی منطقه شود.

اما نکته ای که در اینجا باید مد نظر قرار گیرد این است که آیا امید بستن آمریکا به کشورهای عرب منطقه که از عهده ساده ترین امتحانات برنیامده اند، برای براندازی نظام ایران به ثمر خواهد رسید.

حسین الموسوی

بخش نخست این تحلیل را اینجا بخوانید.

پربیننده ترین خبرها