خبر:
رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ایران از خنثی سازی طرح ترور فرمانده نیروی قدس سپاه سردار قاسم سلیمانی خبر داد.
تحلیل:
- اگرچه نام فرمانده سپاه قدس سرلشگر قاسم سلیمانی نامی کاملا آشنا و شناخته شده در داخل و خارج ایران است اما پیوند این نام با تشکیل "محور مقاومت" از یکسو و پیروزیهای پی در پی این محور در خارج از مرزهای ایران اعتباری ویژه هم به این محور و هم جمهوری اسلامی ایران داده است. در اهمیت فعالیتهای این چهره محترم که همواره خود را سرباز رهبری معرفی میکند همین بس که در مصاحبه تلوزیونی پخش شده از ایشان در دو روز پیش روشن شد فقط در یک فقره از عملیاتی که ایشان بخش معظمی از فرماندهی آن را برعهده داشته است (یعنی جنگ 33روزه حزب الله لبنان بر ضد رژیم صهیونیستی درسال 2006) برای اولین بار و بعد ازنزدیک به 60 سال رویاروی اعراب و مسلمین با این رژیم و عدم توفیق آنها اولین، اساسی ترین، غیر قابل باور ترین و بالاخره موثرترین پیروزی به اردوگاه مسلمانان آمد و خفت بارترین و فرامش ناشدنی ترین شکست درتاریخ رژیم صهیونیستی بر پیشانی این رژیم حک شد.
- توفیقات در جبهه های سوریه و بسرانجام رساندن جنگ 7ساله در این کشور با وجود صف آرایی تقریبا تمام دنیا در مقابل مردم سوریه، شکست و اخراج داعش از عراق، تقویت روحیه رزمندگان فلسطینی و احیای روحیه مقاومت و تعمیق باور به پیروزی در میان گروههای مختلف جهادی فلسطینی و بالاخره تلاش جهت ارتقاء تاسیسی بنام حزب الله لبنان از یک حزب به یک دولت تنها بخشی از خدماتی است که این سردار با نیروهای تحت امرش و در سایه همکاری ویژه و همافزایی با رهبران، فرماندهان و بالاخره رزمندگان محور مقاومت در کشورهای عضو این کشورها صورت داده است. حاصل این همراهی و همکاری و توحید صفوف آنکه امروزه اسرائیل از هر سو در محاصره کامل نیروهای محور مقاومت و موشکهای نقطه زن آن قرار گرفته است و تهدید تاریخی چندین دهه ای اسراییل برای منطقه بسیار کم رنگ و یا بی رنگ شده است.
- یمن به عنوان دیگر بازوی محور مقاومت بهمیزانی از قابلیت دست یافته است که سعودی و امارات را به التماس برای صلح انداخته و آموزه جدیدی بنام توفیق در "جنگ اراده ها" را در ادبیات سیاسی جهانیان وارد کرده است و بر این مبنا دو حوزه استراتژیک و به تعبیری "گلوگاه حساس" جهانی یعنی تنگه هرمز و باب المندب در شرایط جدید محل مانور و مایه اعتبار و افتخار محور مقاومت شده است.
- تلاشهای محور مقاومت و سپاه قدس ایران در واقع باعث شده است تا در مواجهه با امریکا، یا پیروزی نصیب محور مقاومت شود و یا حداقل از پیروزی و کامیابی آمریکا در میدان ممانعت بعمل آید.
- نظر به همه این گفته ها و البته ناگفته هایی که آینده روشن خواهد کرد بدیهی است که رییس سپاه قدس ایران درشمار دشمن درجه یک امریکا ،رزیم صهیونیستی والبته کشورهای وابسته به امریکا درمنطقه تبدیل شود وتلاشها یی هرچند ناکام برای حذف ایشان بشکلی مستمر طراحی وعملیاتی شود.
- کلام رییس اطلاعات سپاه در خصوص خنثی سازی عملیات ترور حاج قاسم سلیمانی در واقع اگر چه تنها معطوف به پرده برداری از یکی از این تلاشها و توطئه هاست اما ازجهاتی چند قابل تامل است.
اول: این کلام حکایت از حجم تهدیدی دارد که فرماندهی سپاه قدس ایران برای امریکا، اسرائیل و وابستگان و متحدان آنان درمنطقه دارد.
دوم: طراحی این ترور در داخل ایران نشان میدهد که دشمن علی رغم حضور مستمر حاج قاسم سلیمانی در خارج ازمرزها از دستیابی به او کاملا عاجز است و سیستمهای پیچیده اطلاعاتی و امنیتی دشمن در مقایسه با قدرت اطلاعاتی امنیتی محور مقاومت از ضعفی جدی رنج میبرند.
سوم: دشمن در رصد و تعقیب ایشان از هیچ فرصتی چشم پوشی نمیکند و حتی ظرفیتهای موسوم به "ستون پنجم" خود در کشور را از نظر دور نمیدارد و بالاخره اینکه درمقابله بامحور مقاومت و فرماندهان آن میکوشد تا عجز در میدان را با توسل به شیوه ناجوانمردانه ترور جبران کند.
-هر چند رییس اطلاعات سپاه پاسدارن بدلایل خاص امنیتی در معرفی دستگاه ترور مامور به حذف فرمانده سپاه قدس به عبارت "دستگاههای امنیتی عبری-عربی" بسنده کرد و تنها به اطمینان صددرصدی مقامات رژیم صهیونیستی از نقشهشان در ترور حاج قاسم اشاره کرد اما باکمی دقت میتوان مرجع عربی امر و برنامه ریز و عامل ترور را براحتی متصور شد. بنظر میرسد در میان کشورهای عربی، دست داشتن آنانی که از محور مقاومت بیشترین آسیبها را در یمن، سوریه، عراق و لبنان دریافت داشته اند و آنانی که روزگاری بصراحت تهدید میکردند جنگ و ناامنی را بداخل مرزهای ایران خواهند کشاند درصدر لیست طراحان و آمرین به ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسدارن ایران قرار میگیرند.
-نکته پایانی در این باب توجه به همکاری وهم افزایی دو جناح عبری و عربی در این ماجراست اگرچه مشخصا همکاریهای فیمابین اسرائیل و برخی از روسای کشورهای عربی دیر زمانی است که از پرده برون افتاده است اما همکاری اطلاعاتی امنیتی فی مابین نشان میدهد این مساله تاریخچه ای مفصل دارد و بوس و کنار عربی-عبری تنها در فقراتی که بشکل جسته گریخته رسانه ای میشود محدود نمیشود.