چرا موشک باران عین الاسد پاسخی استراتژیک است؟

چرا موشک باران عین الاسد پاسخی استراتژیک است؟
پنج‌شنبه 19 دی 1398 - 14:27

پاسخ ایران به جنایت ترور سپهبد قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس و دیگر همرزمانشان در همان ساعتی رخ داد که این شهیدان ترور شده بودند. البته این پاسخ، پایان انتقام نیست بلکه صرفا یک مقدمه است که به طور قطع و بنا به دلایل متعدد، واکنش های استراتژیک دیگری را هم در پی خواهد داشت.

العالم - تحلیل روز

قبل از هر چیز باید گفت که پایگاه نظامی عین الاسد، پایگاهی است که آمریکایی ها و شخص دونالد ترامپ خیلی به آن می بالیدند به طوری که ترامپ در ازای تخلیه آن، مبالغ هنگفتی از عراق مطالبه کرده بود. بر این اساس حمله ایران به این پایگاه آنهم با موشک هایی که دستگاه های رادار آمریکایی نتوانسته بودند آنها را رصد کنند، خود اولین بعد استراتژیک انتقام سخت ایران است.

علاوه بر این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأکید می کند که 35 نقطه را در این پایگاه هدف قرار داده است. در ساده ترین تحلیل منطقی باید پرسید که چطور ممکن است یک دو جین موشک پیشرفته به محلی برخورد کنند اما دست کم حتی یک نفر هم مجروح نشده باشد؟ از این گذشته ادعای ترامپ مبنی بر اینکه هیچ یک از اشغالگران آمریکایی در این حمله آسیب ندیده اند قابل اعتماد نیست چرا که کارنامه وی پر از دروغ است؛ تردیدی نیست که روزهای آینده پرده از حجم خسارت و تلفات وارد شده به اشغالگران آمریکایی بر می دارد.

دیگر بعد استراتژیک این پاسخ این است که در گزارش های آمریکایی و غیر آمریکایی تصریح شده است که ایرانی ها به واقع قصد نداشتند تلفات این موشکباران چندان بالا باشد؛ آنها با این کار نشان دادند که می توانند هر هدف آمریکایی را در عراق یا هر کشور دیگری بزنند که این خود به تنهایی مفاهیم و برداشت های بسیار و پیام های قدرتمندانه ای در متن خود دارد و به نظر می رسد که آمریکایی ها هم این پیام ها را به خوبی دریافته اند.

بعد مهم دیگر واکنش ایران مربوط به ادامه این واکنش در سطوح و با حجم و میزان تأثیرگذاری متفاوت است. در این راستا بد نیست به اظهارات اخیر سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان اشاره شود که گفته بودند جدای از پاسخ ایران که کشوری با حاکمیت مستقل است، محور مقاومت نیز وظیفه خود می داند که انتقام شهید سپهبد قاسم سلیمانی را بگیرد. همین پاسخ محور مقاومت به ترور سردار سلیمانی یک بعد استراتژیک دیگر از واکنش و پاسخ عمومی به این جنایت است.

در تشریح بیشتر این نکته می توان گفت که در 10 ماه آینده شاهد غافلگیری‌های فراوانی برای اشغالگران آمریکایی در منطقه به خصوص عراق خواعیم بود. زیرا در کنار انتقام جویی ایران، عراق هم می خواهد انتقام فرمانده بزرگ خود یعنی ابو مهدی المهندس را بگیرد و در این بین، حشد الشعبی متولی این انتقام خواهد بود. لذا هیچ بعید که بار دیگر مثل روزهای پس از اشغال عراق توسط آمریکایی ها در سال 2003، شاهد نصب کمین هایی بر ضد اشغالگران آمریکایی در عراق باشیم. همچنین ممکن است در ماه های آینده هم شاهد حمله های غافلگیرانه علیه اشغالگران آمریکایی باشیم به طوری که ادامه حضور اشغالگران آمریکایی یا اخراج آنها از منطقه، موضوع اصلی مناظره ها یا تبلیغات انتخاباتی بین ترامپ و رقبایش در انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود.

ترامپ خیال می کند با ترور شهید سپهبد سلیمانی، پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برایش تضمین شده است در حالی که آنچه که سرنوشت او را در این انتخابات تعیین می کند، ماهیت فاز دوم انتقام است (که پس از حمله موشکی به پایگاه عین الاسد به وقوع خواهد پیوست). به نظر می رسد که ترامپ از همین فاز دوم انتقام می ترسد. او در کنفراس مطبوعاتی دیشب به شدت پریشان و متشنج بود و تناقض گویی در کلامش به وضوح پیدا بود. او از طرفی اذعان دارد که داعش دشمن درجه یک ایران است و تهران باید برای مبارزه با داعش با آمریکا همکاری کند اما از طرف دیگر مغز متفکر و مهمترین فرمانده را که نقش اصلی را در نابودی داعش داشت به شهادت رساند. همه این تناقض ها پرده از پریشانی و ناتوانی ترامپ و دولتش در توجیه جنایات اخیر او برای آمریکایی ها برمی دارد. مضافا بر اینکه او به خوبی می داند که این جنایت، یک حرکت ماجراجویانه بود که ممکن است به شکست او در انتخابات ریاست جمهوری و خروج آمریکا از منطقه بینجامد. به همین دلیل است که با دست و پاچگی می گوید که کشورش هیچ احتیاجی به خاورمیانه ندارد و همه گزینه ها در مورد این منطقه مطرح هستند و این ادعا بدان معناست که موضوع خروج اشغالگران آمریکایی از منطقه به طور جدی در دستور کار قرار گرفته است.

و اما ادعای رسانه ها و شبکه های اجتماعی منطقه ای وابسته به اشغالگران مبنی بر اینکه انتقام ایران چندان هم سخت نبوده و اهمیت چندانی ندارد خود به تنهایی گواه این حقیقت است که این انتقام اتفاقا قدرتمندانه بود تا حدی که این کشورها مسیر حرکت هواپیماهای خود را تغییر داده اند و ملتمسانه خواستار خویشتن داری و حفظ آرامش هستند. در تاریخ منطقه و جهان ثبت شد که پس از حمله به پرل هاربور در اوایل جنگ جهانی دوم، ایران تنها کشوری بود که پایگاه نظامی آمریکا را هدف قرار داد و رسما مسئولیت آن را بر عهده گرفت.

اکنون سوال اینجاست که کدام یک از کشورهای منطقه جرأت آن را داشته اند که اشغالگران آمریکایی را بزنند یا حتی به درخواست های ترامپ هر چند ابلهانه، نه بگویند؟

  • حسين الموسوی - العالم

پربیننده ترین خبرها