العالم - تحلیل روز
هر سال در اواسط مارس، برگ دیگری از تاریخ جنگ ورق می خورد و جغرافیای جنگ سال به سال محدودتر و کوچک تر می شود. اما جوهر زندگی در سوریه، روزشمار جنگ در رقه، دیر الزور، حسکه، حومه لاذقیه و بخشی از حومه حلب و ادلب است و وجه تفاوت هر استانی از استان دیگر، ماهیت حامی گروه های تروریستی و ماهیت هدف آنها در هر منطقه است و وجه اشتراک آنها – در سطوح مختلفی از درد – میزان قساوت و خشونتی است که همچنان در هر منطقه رخنه کرده است.
این درد و خشونت با اینکه حاصل فشارهای اقتصادی و محاصره کشور است – که این هم خود موج جدیدی از حمله به سوریه به منظور ادامه جنگ در این کشور است - اما هیچ یک نتوانستند خللی در عزم سوری ها برای ایجاد مکانیسم منظمی برای پایان دادن به جنگ ایجاد کنند. این حقیقت را می توان در سطح انتظارات کشورهای حامی تروریسم از سال 2011 تا 2020 و اختلال در موازنه قوا به وضوح مشاهده کرد؛ خواسته و انتظارات ترکیه در مقایسه با سال های نخستین جنگ به شدت پایین آمده است تا حدی که این کشور امروز دیگر بهانه ای جز "تأمین امنیت" در مقابل "خطر کردها" – البته آن طور که رجب طیب اردوغان مدعی شده است - یا حتی جلوگیری از بازگشت تروریست ها به این کشور ندارد و همین ثابت می کند که ارتش و رهبران سوریه از همان ابتدای جنگ دریافته بودند که جنگی که بر این کشور تحمیل شده است، بخشی از تلاش برای تغییر جغرافیای سیاسی منطقه است و جانفشانی و استقامت ارتش سوریه و همپیمانانش باعث شد که این کشور امروز بخش اعظم جغرافیای ملی را باز پس بگیرد و همه می دانند که چگونه درگیری های اخیر در ادلب و پیروزی های نظامی و پایمردی در این منطقه، ترکیه را مجبور کرد برای امضای توافقنامه در این منطقه دست به دامن روسیه شود.
با آغاز دهمین سال از جنگ، هدف اصلی از آن، روشنتر و واضح تر از همیشه خود را نشان می دهد و چنین حجمی از مداخله کشورهای منطقه و طرف های بین المللی ثابت می کند که بهانه های آغاز این جنگ در واقع صرفا سرپوشی بر هدف اصلی آن، یعنی خارج کردن سوریه به عنوان عنصر اصلی مقابله با آمریکا و رژیم صهیونیستی از حلقه مبارزه است و این هدفی است که هرگز محقق نخواهد شد. نوسان و افت و خیز در انتظارات و اهداف حامیان تروریسم نشان می دهد که معضل ادلب – که ترکیه سعی می کند آن را تبدیل به چیزی شبیه قبرس شمالی کند – به تازگی در متن محاسبات سیاسی و نظامی جدید قرار گرفته است.
اظهارات اخیر رئیس جمهور ترکیه درباره تقسیم چاه های نفت سوریه، خود دلیلی گویا بر این حقیقت است که ترکیه در حال حاضر فقط به دنبال منافع اقتصادی و کسب جایگاهی مهم و اثرگذار در راه حل های سیاسی است و برای این منظور ترفندهای متعددی را به کار گرفته است از جمله بر هم زدن محاسبات نظامی در ادلب از طریق جذب و سازماندهی دوباره گروه های مسلح تحت عناوین و اسامی مختلف؛ تا از این رهگذر ساختاری را تشکیل دهد و به کمک آن در آینده سوریه اثرگذار باشد و همچنان نقشی تخریبی خود را در مناطقی چون جزیره، و حومه های حسکه و رقه و دیر الزور سوریه دنبال کند و تلاش های دولت سوریه را در ادلب و شرق فرات خنثی کرده و آن را تبدیل به یک پرونده پیچیده منطقه ای کند و همین امر باعث می شود که این کشور با نادیده گرفتن مناقشات جاری در داخل آمریکا درباره ضرورت خروج از سوریه، تمام تلاش خود را برای ادامه حضور آن در منطقه به کار گیرد و سعی کند هر یک از نظامیان آمریکایی را به افسران تجسس تبدیل کند که هر یک، یک گروه مسلح را فرماندهی کرده و در نهایت به ادامه تنش و تشنج در منطقه و جلوگیری از ایجاد ثبات کمک کند.
با تأملی دقیق در اوضاع پیچیده ادلب، به وضوح می توان دریافت که دولت ترکیه که سعی کرد گروه های پراکنده تروریستی را به قدرتی نهادی و منظم با اسامی مختلف تبدیل کرده و در دانشکده های نظامی خود را به روی آنها باز کند و با پلیس ونیروهای امنیتی خود از آنها حمایت کرد، امروز نمی تواند مانع حمله آنها به مجریان توافق این کشور با روسیه یعنی گشتی های مشترک دو کشور در بزرگراه بین المللی حلب – لاذقیه باشد و این بزرگراه تبدیل به صحنه ای از تاخت و خودنمایی عناصر دست پرورده ترکیه شده است. به طوری که این تروریست ها از زنان و کودکان و غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده می کند و مانع حرکت گشتی های مشترک ترکیه و روسیه و باز نگه داشتن جاده ها و تخلیه منطقه ای برابر با 6 کیلومتر در شمال و جنوب جاده می شوند و این بدان معناست که شهرهای بزرگ حومه ادلب مثل جسر الشغور و اریحا دوباره از تروریسم خالی خواهند شد.
چه کسی باور می کند که ترکیه نمی تواند گروه های تروریستی را مجبور به پایبندی به توافق کند و کیست که نداند این مرحله از جنگ بخشی از نقشه مشترک ترکیه و آمریکا برای خنثی کردن توافق هایی است که سلامت و امنیت مردم سوریه تأمین می کنند و باعث بازگشت دولت سوریه به مناطقی که - سالها رنج تروریسم را تحمل کرده اند – و بازسازی آنها و مشارکت در اداره امور اقتصادی و اجتماعی کشور می شود.