العالم - تحلیل روز
"جکی خوری" در روزنامه هاآرتص مدعی شده است که آشتی بین دو جنبش فتح و حماس به دلیل تضاد منابع حمایتی منطقه ای و بین المللی آنها غیر ممکن است و این دو هر قدر هم که اعلام کنند متحد شده اند باز دیگری نمی گذرد از همین رو دچار تفرقه می شوند. البته دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی نظر دیگری دارد. این دستگاه معتقد است این همگرایی بین دو جنبش با دفعه های قبل فرق می کند؛ چرا که این دو شخصیت، هر یک از موقعیت ممتازی چه در داخل جنبش و چه در میان توده مردم فلسطین برخوردارند؛ مثلا جبریل رجوب، امروزه از جایگاه ممتازی در داخل فتح برخوردار است؛ او رسما در مقابل طرح الحاق، قد علم کرده است و می تواند پایگاه مردمی این جنبش را در مقابل طرح الحاق متحد کند؛ همین دو ویژگی او را تبدیل به رهبری توانمند و مقتدر کرده است که می تواند بدون از دست دادن احترامی که به عنوان افسر سابق اطلاعات فلسطین داراست، پایگاه مردمی فتح را رهبری کند.
العاروری نیز شخصیتی شناخته شده است و همه اعضای حماس او را بیش از دیگران قبول دارند. او هم از پایگاه و جایگاه مردمی قاب توجهی در جنبش حماس برخوردار است؛ او مدتی اسیر رژیم صهیونیستی بود و پس از آن مدارج ترقی را در جنبش حماس به سرعت طی کرده و مرد شماره دو جنبش شد.
العاروری علاوه بر این ها به عنوان یکی از بنیانگذاران شاخه نظامی حماس در کرانه باختری مورد احترام این شاخه هم هست. بنابراین هر دو شخصیت با برخورداری از قدرت سیاسی و پایگاه مردمی، توان پایان دادن به کشمکش های سیزده ساله دو جنبش را دارند.
دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به این حقیقت واقف هستند و ترور دو تن از رهبران حماس در رام الله به نام های جمال الطویل و حسین ابو کویک پیامی بود برای هر دو جنبش تا به آنها گوشزد کنند که تل آویو در مقابل این حرکت جدید ساکت نمی نشیند. با این حال برای اینکه دچار خوشبینی افراطی نشویم باید متذکر شویم که مسیر آسانی پیش رو نداریم چرا که تل آویو با تمام وقاحت، همه امکانات خود را به کار می گیرد تا مانع این همگرایی شده و در روند اتحاد بین آنها اخلال خواهد کرد. کما اینکه برخی کشورهای عربی هم چندان دغدغه آرمان فلسطین را ندارند و پیش از این بارها به اختلافات موجود بین دو جنبش دامن زده اند و رژیم اشغال گر را برای اشغال غزه تحریک کرده اند.
همه می دانند که سرتیپ رجوب خواستار آشتی است زیرا به خوبی می داند که مقابله با رژیم صهیونیستی بدون کمک حماس، به شکست می انجامد. او تلاش می کند واسطه بین همه طرف ها و یک رهبر فلسطینی باشد نه یک شخصیت حزبی؛ روابط خوبی که با حماس دارد این امکان را برای او فراهم کرده است. در مقابل صالح العاروری هم به دنبال باز کردن راهی به کرانه باختری است و می داند که جنبش حماس بدون کمک و اتحاد با فتح در غزه و تحت تعقیب باقی می ماند. این روزها تفکر العاروری، تفکر یک سیاستمدار است او معتقد است که کاهش فشار از اعضای حماس در این مقطع زمانی، به خودی خود یک دستاورد است.
در این بین مردم هم اگر چه به شدت مشتاق اتحاد بین دو جنبش هستند اما بیم آن دارند که این همگرایی مثل دفعه های قبل، نتایج معکوسی داشته باشد بنابراین هر دو جنبش باید توانایی خود برای ادامه این همگرایی اثبات کنند همچنین باید تا جایی که ممکن است از نقشه ها و توطئه های رژیم صهیونیستی در این مسیر بر حذر باشند. این توطئه ها ممکن است گریبان بسیاری از رهبران دو جنبش را بگیرد و حتی کار به مجازات جمعی ملت فلسطین کشیده شود. نظیر این مسأله را در دولت وحدت در سال 2007 شاهد بودیم. لازمه همه اینها، اراده سیاسی نیرومندی که پیش از این بنا به دلایل داخلی و خارجی وجود نداشت. در واقع اگر این آشتی در این شرایط حساس محقق نشود، هیچگاه محقق نخواهد شد.