العالم - تحلیل روز
ملت لبنان بیشتر از آنکه دولت واقعی در کشورشان داشته باشند دولت اداره امور داشته اند و روشن است که این موضوع نمی تواند دلیلی بر درستی روند امور در سطوح سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی در این کشور باشد.
پس از امضای توافق طائف – که سی سال پیش رخ داد – توافق های سیاسی زیادی درباره تشکیل کابینه در لبنان به امضا رسیده است. اما پس از ترور رفیق حریری، نخست وزیر وقت این کشور در سال 2005، اوضاع این کشور پیچیده تر از قبل شد به طوری که موانع و مشکلات بزرگی بر سر راه تشکیل کابینه قرار گرفت. حتی پس از استعفای سعد حریری، نخست وزیر اسبق این کشور به دنبال اعتراضات گسترده، اوضاع سیاسی لبنان، وارد بدترین و دشوارترین روزهای خود شد.
تقابل گروه های سیاسی شدت گرفته و اتهامات بسیاری بین آنها رد و بدل شد. این اوضاع به نفع هیچ کس در این کشور نبود.
با ورود امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه – که ناگهان عشق وافر به لبنان در وجودش فوران کرد - به روند اوضاع سیاسی لبنان و تلاش وی برای آغاز مرحله جدید در این کشور، سعد حریری که بیش از یک سال قبل از قدرت کناره گیری کرده بوده، دوباره به صحنه برگشت تا جای پایی برای خود در مرحله جدید پیدا کند. او با این کار تلاش می کند تا با بهره برداری از اوضاع پرنوسان و پر افت و خیز قدرت این کشور، چهره خود را به عنوان نجات بخش لحظه های دشوار در اذهان ثبت کند.
اما این بحران بسیار فراتر از شخص حریری و حتی ماکرون و انگیزه ها و نیت های واقعی او در قبال بیروت و حتی فراتر از شخص میشل عون، به عنوان رئیس جمهور است. آنهم رئیس جمهوری که مواضعی حساس و هوشیارانه در قبال کابینه هایی که حریری معرفی می کند دارد و تاکنون همه پیشنهادهای او را رد کرده است.
این بحران در واقع ناشی از این است که کابینه ای که قرار است تشکیل شود، خود آیینه بحران بزرگتری است که به نحوه اداره سیاسی و اقتصادی لبنان مربوط می شود. روشن است که نمی توان عوامل و ابعاد خارجی این بحران را نادیده گرفت. خیلی ها این سئوال را مطرح می کنند که چرا به محض انتخاب حریری، که خود بخشی از بحران است، ارزش لیره لبنان در مقابل دلار یک دفعه بالا رفت و چرا پس از استعفای او در سال 2019 و انتخاب حسان دیاب به عنوان نخست وزیر، ارزش دلار در مقابل لیره به طور جنون آمیزی بالا رفت. کابینه دیاب را در داخل و خارج لبنان به کابینه حزب الله معروف کرده بودند تا به این ترتیب راه تحریم و مجازات و اعمال فشار بر این کابینه را باز کنند؛ آنهم فقط به این دلیل که مهره های آمریکا و همپیمانانش عرب واشنگتن را به این کابینه راه نداده بودند.
اگر بگوییم که بحران کابینه در لبنان به این زودی ها حل نمی شود، سخن به گزاف نگفته ایم. زیرا ریشه های اصلی این بحران، صرف نظر از ابعاد داخلی و فساد و دسته بندیهای داخلی، ناشی از سیاست های برخی کشورهایی است که به دنبال تحقق منافع و مطامع خود دراین کشور هستند و این منافع ایجاب می کنند که فضای سیاسی این کشور دستخوش فتنه و اختلاف باشد و وظیفه لبنانی هاست که اجازه ندهند چنین اتفاقی در کشورشان بیفتد.
بر این اساس هیچ بعید نیست که این بحران تا سال آینده ادامه یابد. سال جدید شاهد تحولاتی در صحنه های منطقه و بین الملل خواهیم بود که عمده ترین آنها، روی کار آمدن دولت جدید آمریکاست. جو بایدن، رئیس جمهور منتخب معتقد است که سیاست های دونالد ترامپ، در قبال لبنان به عنوان بخشی از سیاست های وی علیه محور مقاومت، کلا سیاست هایی شکست خورده و ناکارآمد بوده و پیامدهای مطلوبی نداشته است. لذا برخی طرف ها اعم از داخلی و خارجی به تعویق افتادن حل بحران لبنان را به نفع خود می دانند. آنها می خواهند با به تأخیر انداختن حل بحران لبنان تا زمان روی کار آمدن بایدن، خود را به عنوان بخشی از راه حل، در اختیار واشنگتن قرار دهند. لذا خواهیم دید که همینها همه شروط و موقعیت هایی را که الان برای تشکیل کابینه رد می کنند، بعدها خواهند پذیرفت.
برخی طرف ها در داخل لبنان تشکیل هر گونه کابینه ای در این کشور را در گرو اراده آمریکا و متحدان عربش قرار داده اند، آنها در واقع هدفی جز حمله به مقاومت لبنان و کلا محور مقاومت ندارند. لذا باید تا دیر نشده عوامل داخلی و ملی لبنان را برای تشکیل دولت دریافت و آن را برای عوامل فتنه در منطقه و بین الملل وانگذاشت. وگرنه لبنانی ها به این زودی شاهد تشکیل کابینه نخواهند بود.