العالم- درگوشی
پاسخ سوال این گونه مطرح می شود که اگر ساختار داخلی افغانستان و گروه طالبان را بررسی کنیم میفهمیم که هیچ سر و محرمانهای درباره این گروه وجود ندارد و آن نیز از قدرتهای ماوراء طبیعی نیز برخوردار نیست.
افغانستان یک جامعه بسیار قبیلهای و متشکل از اقوام قبیلهای ذیل است:
پشتونها 42 درصد جمعیت را تشکیل میدهند
تاجیکها 27 درصد جمعیت را تشکیل میدهند
ازبکها 9 درصد جمعیت را تشکیل میدهند
هزارهها نیز 9 درصد جمعیت را شامل میشوند
74 درصد از جمعیت افغانستان در مناطق کوهستانی از جمله در روستاها و در مناطق دوردست زندگی میکنند در حالیکه 26 درصد جمعیت را شهرنشینان شامل میشوند.
ازبکها در شمال کشور زندگی میکنند و همیشه از دولتهای تحت حمایت شوروی و آمریکا حمایت میکردند.
پشتونها که اکثریت جمعیت را شامل میشوند عشایر و یا قبایل ساکن در کوهها و مناطق دورافتاده هستند. آنها از روحیه مبارزطلبی برخوردارند و از نظر فیزیکی قوی هستند. "حزب اسلامی" به رهبری حکمتیار از این قوم است که گروه طالبان نیز از دل آن بیرون آمده است.
تاجیکها دومین قوم بزرگ هستند که بیشتر آنها شهرنشین هستند که حزب "جمعیت اسلامی" به رهبری برهانالدین ربانی از این قوم است. احمد شاه مسعود، رهبر برجسته که توسط القاعده ترور شد نیز از قوم تاجیک بود.
در مورد هزارهها باید گفت که آنها قوم اقلیت و از پیروان اهل بیت علیهم السلام هستند.
آمریکا در دهههای هفتاد و هشتاد قرن گذشته از تاجیکها و پشتونهای برای مبارزه با دولت افغانستان و اتحادیه شورویِ تحت حمایت ازبکها پشتیبانی کرد و تامین بودجه مالی این قبایل نیز بر عهده عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس بود.
قبایل پشتون دامداری و کشاورزی را رها کرده و وارد میدان جنگ شدند؛ زیرا از نظر مالی برای آنها بسیار سودمند بود.
بعد از پایان ماموریت و خروج شوروی و توقف حمایت مالی و مادی شیخنشینها و آمریکا، منابع مالی این قبایل خشک شد و حزب اسلامی وارد جنگی ویرانگر با تاجیکها، ازبکها و هزارهها شد تا کنترل شهرها، گذرگاهها و تجارت را در دست بگیرد.
جنگ داخلی افغانستان را ویران و تهدیدی امنیتی برای دو همسایه آن، ایران و پاکستان، ایجاد کرد؛ زیرا افغانستان به بزرگترین منبع تولید هروئین در جهان و مرکز قاچاق، باندها و سلاح بدل شده است.
در سایه این تحولات، جنبشی جدید و قعال توسط قبایل پشتون آغاز شد تا امنیت را برقرار سازد؛ جنبشی مسلحانه به رهبری دانشجویان علوم اسلامی که از پاکستان آمده بودند برای تثبیت نظم و امنیت و مبارزه با غارت و بیرون راندن باندها.
این جنبش بعدها به اسم جنبش طالبان معرفی شد که مورد استقبال گسترده پشتونهایِ خسته از جنگها و درگیریهای داخلی قرار گرفت.
تلاشهای طالبان نتیجه داد و با کنار زدن حزب جمعیت اسلامی، کنترلشان را در روستاه و کوهها که 74 درصد مناطق کشور را تشکیل میداد، تثبیت کرد و بعد از آن به درگیری با تاجیها و ازبکها منتقل شد که با تشکیل ائتلاف شمال به رهبری ژنرال رستم( ازبک) و ربانی( تاجیک)، علیه آن متحد شده بودند.
پس از آن، افغانستان به دو قسمت تقسیم شد که بزرگترین بخش آن تحت کنترل طالبان، و بخش دیگر نیز تحت کنترل ائتلاف شمال قرار گرفت.
در ابتدای قرن گذشته زمانیکه نیروهای آمریکایی به افغانستان حمله کردند طالبان به سرعت دچار فروپاشی شد؛ زیرا آمریکا با هماهنگی سازمان اطلاعات پاکستان و با استفاده از روابط و پول توانست قبایل پشتون را تحریک کند که از طالبان جدا شوند و لذا طالبان در این جنگ تنها ماند.
اینک بعد از خروج آمریکا، قبایل پشتون نمیتوانند قدرت را به تاجیکها یا ازبکها که اقلیت شهرنشین هستند، واگذار کنند، بنابراین قبایل برای کنترل دوباره کشور به طالبان بازگشتند.