سلاح جاسوسی رژیم صهیونیستی قبل از دوران "پگاسوس"

سلاح جاسوسی رژیم صهیونیستی قبل از دوران
شنبه 20 شهريور 1400 - 22:55

رسوایی بدافزار ساخت اسرائیل، "پگاگوس"، برای جاسوسی از تلفن‌های کنشگران سیاسی، حقوق بشر و روزنامه‌نگاران ماهیت اصلی روابط رژیم صهیونیستی با جامعه جهانی به‌ویژه با جهان عرب را که مبتنی بر جاسوسی است، در ذهن‌ها تداعی می‌کند یعنی اینکه، این رژیم پیش از اینکه جنگ نظامی علیه منطقه عربی راه بیندازد، جنگ اطلاعاتی‌اش را کلید زده است.

العالم- فلسطین اشغالی

به گزارش العالم، قبل از آنکه فنآوری ارتباطات مدرن به سطحی برسد که به برنامه‌هایی مانند "پگاسوس" اجازه استراق سمع از اسرار سیاسیون، نظامیان و نیروهای امنیتی در سرتاسر جهان بدهد، اسرائیل به طور خاص و ویژه از عنصر زن در جنگ اطلاعاتی‌اش به‌خصوص علیه منطقه عربی بهره می‌برد.

موضوعی که در فیلم مستند درباره جاسوس "شولا کوهن"- تولید تلویزیون الجزیره- به وضوح نشان داده شده، متمرکز شدن دستگاه جاسوسی اسرائیل به عنصر زن است که از آن در جنگ جاسوسی علیه منطقه عربی استفاده می‌شود و این نقش توسط جاسوس یهودی، خانم شولا کوهن اجرا می‌شود.

"شولا کوهن"... زنِ قدسی‌تبار که به صهیونیسم در بیروت خدمت می‌کند

شولا در سال 1920 در شهر قدس متولد شد. گفته می‌شود که او زنی بسیار زیبارو بود که به دلیل مشکلات مالی خانواده‌اش، در نوجوانی یعنی در 16 سالگی تن به ازدواج داد. همسر او یک یهودی ثرتمند لبنانی بود و در بیروت زندگی می‌کردند و شولا در بیروت به فعالیت جاسوسی مشهور شد.

شولا از فرصت فعالیت تجاری شوهرش استفاده کرد؛ او ضمن استراق سمع، اخبار این شهر را جمع‌آوری می‌کرد و آنها را به صورت داوطلبانه در اختیار آژانس یهودی قرار می‌داد. همزمان با این فعالیت او، جنبش صهیونیسم شبکه جاسوسی خود را در سرتاسر منطقه عربی گسترش داد تا مقدمات اعلام تشکیل این رژیم فراهم شود. امری که اسرائیل را در بدو تاسیسش بسیار نگران می‌کرد فعالیت انقلابیون و چریک‌هایی بود که از کشورهای همسایه به فلسطین می‌آمدند. ماموریت اصلی شولا کوهن این بود: گردآوری اطلاعات درباره چریک‌ها و انقلابیون.

شولا کوهن گروهی از دختران جوان را به خدمت گرفت و فاحشه‌خانه‌هایی را مجهز کرد و از این طریق، اطلاعات و اخباری را از مسئولان، کارمندان و سیاسیون به دست می‌آورد.

این نقش که فقط به این جاسوسِ قدسی‌تبار محدود نمی‌شد همچنین نشان می‌دهد که چگونه سازمان جاسوسی اسرائیل از عنصر زن به عنوان سلاح نرم در جنگ‌های خارجی نامحدود و گسترده‌اش استفاده می‌کند.

معشوقه خلبان... قصه ربودن هواپیماهای عراقی

به همان سبک و شیوه شولا کوهن، یک دختر جوان آمریکایی‌تبار نیز در سال 1966 به عنوان مزدور سازمان جاسوسی اسرائیل در بغداد فعالیت می‌کرد. او اساسا به لطف موفقیتش در فریب دادن و شیفته کردن "منیر رافا" خلبان عراقی معروف شد.

او بعد از فعالیت طولانی تحت نظارت مسئولان سازمان جاسوسی اسرائیل، توانست یک خلبان عراقی را متقاعد کند تا با هواپیمای "MIG" خود به سرزمین‌های اشغالی فرار کند.

جنگنده "MIG" در آن زمان تازه به خدمت نیروی هوایی عراق درآمده بود و اختراع زمان در زمینه نیروی هوایی محسوب می‌شد.

لذا اسرائیل از رویارویی احتمالی نیروی هوایی خود با این پرنده ناشناخته که اطلاعات زیادی از آن در اختیار نداشت و از طرفی شوروی در مورد چالاکی و کارایی بالای آن تبلیغات زیادی انجام می‌داد، باعث شد این رژیم برای ربودن آن نقشه طراحی کند.

این خلبان عراقی هواپیما را پس از پروازی طولانی، به سرزمین‌های اشغالی منتقل کرد که بلافاصله با 3 میراژ اسرائیلی اسکورت شد و در حالی در فلسطین اشغالی فرود آمد که آخرین قطرات سوختش را مصرف می‌کرد.

بعد از اینکه عملیات ربودن جنگنده مدرن ارتش عراق به یکی از پرموفقیت‌ترین عملیات سازمان جاسوسی موساد تبدیل شد، این سازمان تمام اعضای خانواده خلبان "منیر روفا" را از عراق خارج و در اسرائیل مستقر کرد.

"اریکا چمبرز".. طرح جایگزین برای قتل شاهزاده الاحمر

در سال 1979 زمانی که "علی حسن سلامه" در بیروت به قتل رسید، مزدور دیگر موساد یعنی "ایریکا چمبرز" معروف شد.

اسرائیل حسن سلامه را متهم کرده بود که مسئول اصلی قتل ورزشکاران اسرائیلی طی "عملیات مونیخ" در سال 1972 است. بعد از آنکه مزدور اصلی- که توسط موساد مکلف شده بود در بیروت مستقر شود و مقدمات ترور این رهبر فلسطینی را فراهم کند- به رغم دستورات داده شده، با او روابط دوستانه و گرمی برقرار کرد، این زن جاسوس وارد عمل شد و عملیات ترور را انجام داد.

بازی‌های المپیک سال 1972، طی عملیاتی 11 ورزشکار اسرائیلی در مونیخ به قتل رسیدند و همین امر باعث شد که به فکر انتقام کورکورانه بیفتد که یکی از اهداف آن، ترور علی حسن سلامه معروف به "شاهزاده الاحمر" بود.

مزدور ایریکا چمبرز وارد بیروت، پایتخت لبنان شد و او با بهره‌گیری از ویزانی دوم خود، اصالت اصلی‌اش را پنهان، و وانمود کند که تابعیت انگلیسی دارد و به دین مسیحیت گرویده است.

او یک ماه کامل در بیروت ماند و موفق شد تمام فعالیت‌ها و رفت‌وآمدهای هدفش را رصد کند، سپس دستور قتل حسن سلامه صادر شد و این مزدور موساد مکان قتل را زمانی ترک کرد که مطمئن شد او نفس‌های آخرش را می‌کشد.

"سیندی بلوند" بازگرداندن خائن به تاسیسات اتمی به اسرائیل

در سال 1989، مزدور موساد به اسم "سیندی بلوند" معروف شد. او توانست با "مردخای وانونو" رابطه صمیمی برقرار کند. وانونو در سال 1986 در مصاحبه با هفته‌نامه بریتانیایی ساندی‌تایمز اطلاعات و تصاویری محرمانه از این نیروگاه و کلاهک‌های اتمی اسرائیل را در اختیار این نشریه انگلیسی قرار داد

پس از آنکه موساد اطلاع یافت وانونو، اطلاعات محرمانه مربوط به کلاهک‌های اتمی اسرائیل را به هفته‌نامه ساندی‌تایمز تحویل داده‌است، تصمیم به دستگیری وی گرفت، اما از آن‌جا که مردخای وانونو از اسرائیل خارج و در خاک انگلیس اقامت گزیده‌ بود و موساد بنابر قراردادهای امنیتی که با سازمان اطلاعات و امنیت خارجی انگلیس داشت، نمی‌خواست در خاک انگلیس دست به آدم‌ربایی بزند. از این روی، مقامات موساد تصمیم گرفتند تا با کمک عوامل انسانی وی را ترغیب کنند تا انگلیس را به خواسته خود ترک و به کشور ایتالیا سفر کند. از این روی، یک مأمور اطلاعاتی زن عضو موساد با نام عملیاتی "سیندی" مأموریت یافت تا به عنوان یک "توریست آمریکایی" و به صورت ظاهرا اتفاقی با وی آشنا شود و پس از طرح دوستی، وانونو را متقاعد کرد تا یا یکدیگر، برای تعطیلات آخر هفته به شهر رم در کشور ایتالیا سفر کنند. ساعاتی پس از ورود به رم، کماندوهای موساد وی را دستگیر و طی عملیاتی به اسرائیل منتقل کردند. پس از بازگردانیدن به اسرائیل، وی در دادگاهی به اتهام جاسوسی و خیانت به این رژیم و به علت "افشای اسرار هسته‌ای اسرائیل، به مدت 18 سال زندانی شد.

"امینه داود المفتی" مشهورترین خائن عرب در عصر حاضر

تاریخ معاصر داستان یک شخصیت بسیار جنجالی در دنیای جاسوسی را ثبت کرده است؛ و آن داستان یک شهروند عربِ مسلمان است که به دین یهودیت گروید و با یک خلبان یهودی در وین ازدواج کرد و سپس به اسرائیل مهاجرت کرد و مزدور موساد شد.

امینه داود متولد سال 1939 در اردن بود و در یک خانواده‌ای که از موقعیت سیاسی و اجتماعی بالایی در اردن برخوردار بود، بزرگ شد. پدرش جواهرسازی ثروتمند بود و عمویش ژنرال ارشد دربار سلطنتی. مادرش نیز یک زن تحصیلکرده بود و برای تحصیلات عالیه به وین، پایتخت اتریش مهاجرت کرد. امینه داود در وین جاسوسی برای موساد را آغاز کرد که علیه فلسطینیان اقدام می‌کرد.

او بعد از ازدواج با یک خلبان نظامی یهودی به اسم "موشه بیراد"، به یهودیت تغییر دین داد و سپس از ترس انتقام خانواده‌اش، به همراه همسرش به فلسطین اشغالی مهاجرت کرد و در آنجا به "آنی" تغییر نام داد.

امینه داود بعد از آنکه همسرش را در جریان حملات توپخانه‌ای ارتش سوریه از دست داد، اقدامات جاسوسی علیه گروه‌های فلسطینی را آغاز کرد. او سپس در بیروت مستقر شد و با هوشی که داشت، توانست به دفتر "یاسر عرفات" رهبر فقید فلسطینی رخنه کند ولی بلافاصله لو رفت و توسط فلسطینیان به مدت 5 سال بازداشت شد ولی بعدا در جریان عملیات تبادل اسرا، به اسرائیل برگردانده شد.

"آژانس یهود" با ماهیت جاسوسی

جاسوسان اسرائیلی مدت‌ها پیش از تشکیل این رژیم، در سراسر جهان عرب پراکنده شده بودند. جنبش صهیونیسم از همان ابتدا اهمیت فعالیت تجسسی را به عنوان یکی از کارآمدترین ابرازها به خصوص در جهان عرب دریافته بود. فعالیت تجسسی این رژیم با تشکیل شاخه سیاسی آژانس یهود یعنی مدت‌ها پیش از تأسیس موساد کار خود را شروع کرده بود. تا اینکه پس از تشکیل رژیم، موساد تشکیل شد و اولین رئیس آن یکی عرب سوری به نام "الیاهو ساسون" بود؛ او آمار ساکنان روستاهای فلسطینی و تعداد خانه‌ها و حتی آمار چهارپایان و احشام آنها را به دست آورده بود.

اگر تمام کشورهای جهان دستگاه‌های اطلاعاتی ویژه خود را تاسیس می‌کردند ولی وضعیت در اسرائیل متفاوت بود. این رژیم دستگاه جاسوسی خود را در سال 1948 در سرزمین فلسطین ایجاد کرد. با تاسیس رژیم اسرائیل در سال 1948، "دیوید بن گوریون" سه دستگاه اطلاعاتی را همزمان تشکیل داد یک دستگاه اطلاعاتی نظامی، دستگاه اطلاعاتی داخلی موسوم به "شین بت"، و سپس بخش سیاسی آژانس یهود را به وزارت خارجه با اختیارات انجام فعالیت‌های اطلاعاتی خارجی تبدیل کرد.

فعالیت اطلاعاتی برای اسرائیل یک امر وجودی است و صرف وظیفه یک دستگاه اجرایی نیست. حتی نام رسمی موساد در زبان عبری به معنی "نهاد اطلاعاتی و ماموریت‌های ویژه" است که نقش عملی سرویس اطلاعاتی اسرائیل را آشکار می‌کند که فراتر از گردآوری اطلاعات برای انجام ماموریت به صورت نامحدود و علنی.

"حفظ بیشتر اسرار"... جاسوسانی که سنگ بنای امپراتوری ناپلئون را گذاشتند

در سال 2008 ششمین کنفرانس سالانه کارشناسان جاسوسی در ایالت کارولینای شمالی آمریکا برگزار شد و اکثرا جاسوسان سابق در آن حضور داشتند و موضوع این کنفرانس جاسوسی با استفاده از عنصر جنبس (Sex Espionage) بود. در این کنفرانس "هنری گوانیدو" استاد بازنشسته حضور داشت که طی سخنرانی‌ای نکات برتری زمان بر مردان در جاسوسی را برشمرد. از جمله:

- حفظ بهتر اسرار و اطلاعات
- دوم: شایعه‌سازی بیشتر
- سوم: محتاط‌تر شدن نسبت به مردان.
- چهارم: مانند یک مرد به دستاوردهای خود نمی‌بالد و این ویژگی مهمی در جاسوسی است.

همچنین در این کنفرانس مطرح شد که چگونه "ناپلئون بناپارت" در اوج قدرت خود در سال 1809 مانع از صدور کتابی درباره جاسوسانش شد با این حال بخش‌های از آن به‌ویژه در خصوص "مادمازل دی" منتشر شد. به نوشته این کتاب، ناپلئون در ابتدای حکمرانی‌اش از این شیوه در جاسوسی از آلمانی‌‎‎ها بهره می‌برد و او از تسلط "مادمازل دی" به زبان آلمانی بهره جست و به او گذرنامه‌ای به اسم "بریزیت سولنیر" اعطا کرد که در آن درج شده بود "مادمازا بیوه یک افسر سابق در ارتش ناپلئون است".

"حوا با آتش بازی می‌کند" .. جاسوسی زنان از زمان نوح

"محمود عبدالله" مولف کتاب "مشهورترین و خطرناک‌ترین جاسوسان در طول عصرها، حوا با آتش بازی می‌کند"، تأکید می‌کند که به خدمت گرفتن زنان برای جاسوسی ایده‌ای فوق‌العاده در تاریخ بشریت نیست بلکه به دوران باستان برمی‌گردد و شاید به عصر نوح؛ زمانی‌که همسرش ترجیح داد در نبرد میان کفر و ایمان از قوم خود جانبداری کند.

محمود عبدالله در کتاب خود داستان‌های جوامع دوران باستان را روایت می‌کند که درباره جاسوسی زنان است که مشابه مردان در این ماموریت موفق عمل می‌کردند و هر از گاهی نیز شکست می‌خوردند.

کلید واژه ها :

پربیننده ترین خبرها