العالم - ایران
١٣ خرداد رضا پهلوی در یک کنفرانس مطبوعاتی تلاش کرد برای چندمین بار خود را به عنوان رهبر اصلی جریان معاند جمهوری اسلامی ایران معرفی کند، بازی رسانهای که توسط جریان خبری فارسیزبان معاند بازنشر گسترده شد تا به نوعی با یک پشتیبانی سنگین به عنوان یک اتفاق مهم سیاسی در اذهان مخاطبان قرار گیرد.
سالهای زیادی است که بخشی از جریانی که خود را با عنوان برانداز معرفی مینماید، میکوشد رضا پهلوی را به صرف داشتن جایگاه فرزند شاه مخلوع به عنوان رهبر براندازان معرفی کرده و از طرفی سیستم سلطنتی را به عنوان اصلیترین بدیل جمهوری اسلامی معرفی کند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، عناصر باقیمانده رژیم سابق در داخل و خارج از کشور با کمک کشورهای خارجی سعی کردند تا مانند مرداد ٣٢، مسیر حرکت مردم ایران را تغییر دهند.
در همان ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب، از اویسی تا بختیار با یاری گرفتن از کشورهای منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای و با ایجاد ایستگاههای متعدد در اطراف ایران از ترکیه گرفته تا عراق بعثی، تلاش نمودند تا انقلاب مردم ایران را ساقط کرده و در نهایت سیستم سیاسی سابق را احیا نمایند.
نکته جالب در سخنرانی اخیر رضا پهلوی، درخواست مجدد او از نیروهای خارجی برای حمایت و پشتیبانی از آنچه جنبش براندازانه مردم ایران نامید، بود.
آشنایان به تاریخ یکصدسال گذشته ایران به وضوح میدانند که خاندان پهلوی و حامیانشان کاملا لایق نامیده شدن با عنوان فرقه کودتاچی هستند.
از کودتای اسفندماه ١٢٩٩ تا مرداد ١٣٣٢ و از کودتای شکست خورده نوژه تا به امروز که عناصر باقیمانده آنان در تلاش برای تشکلیابی مجدد هستند، رژیم پهلوی قوام و دوام خود را نه بر سازماندهی مردمی که بر اساس کودتا و حمایت خارجی استوار ساخته است.
اگر حمایت و تایید لفظی نیروهای انگلیسی در قزوین نبود، اگر پشتیبانی مجدد نیروهای اشغالگر بریتانیایی در جنگ جهانی دوم همراه محمدرضا پهلوی نمیشد، اگر همراهی سرویس مخفی و اطلاعاتی انگلیس و آمریکا در کودتای ٢٨ مرداد به داد پهلوی نمیرسید و... هیچ وقت دوره حکومت فرقه کودتاچی تا بهمن سال ۵۷ ادامه نمییافت.
سخنرانی رضا پهلوی که در چند دهه فعالیت سیاسی خود نشان داده که تنها در صورت حمایت خارجی میتواند اقدامات خود را ساماندهی نماید، روخوانی از نطقی بود که خیلی قبلتر منطقش آب رفته است.
دوره جدید فعالیتهای رضا پهلوی و همراهانش همزمان بود با آغاز موج تحریمهای گسترده و جدید آمریکا موسوم به فشار حداکثری به رهبری دولت «دونالد ترامپ» علیه ملت ایران.
کارگزاران دولت ترامپ بهخصوص دومین وزیرخارجهاش «مایک پمپئو» با الهام از راهبرد مواجهه دولت ریگان با اتحاد جماهیر شوروی سابق، سعی داشتند تا با اجرای یک استراتژی چندلایه به تغییر سیستم سیاسی در ایران روی آوردند.
این بسته اقدامات از تحریمهای چندگانه و درگیریهای مرزی (حرکت تهاجمی در لبه جنگ که منجر به درگیری همهجانبه نمیشود) تا ساماندهی مخالفان دولت ایران را شامل میشد، به همین دلیل چندماه بعد از اتفاقات دیماه ٩۶، گروههای جدید سلطنتطلب در راستای توسعه شبکه براندازی اعلام موجودیت کردند.
حمایتها و همراهی دولتمردان آمریکایی با این گروه که رهبری آن برعهده رضا پهلوی بود با توجه به امکانات و گستردگی تلاشهای آنان در جهت ساماندهی سلولهای همراه در داخل ایران کاملا واضح بود و از طرفی همراهی اعضای شبکه برانداز سلطنتطلب با ایالات متحده در راستای توجیه سیاست فشار حداکثری مسألهای است که قابل چشم پوشی نیست.
اما با وجود تمام این اقدامات و لابی گسترده سلطنتطلبان در آمریکا و اروپا در جهت شناسایی آنان توسط قدرتهای غربی به عنوان اصلیترین و مهمترین جریان معاند جمهوری اسلامی، اقدامات عملی سیاستمداران غربی چون آب سردی بر تن رضا پهلوی و حامیانش نشست.
از بین کارگزاران دولت ترامپ که سخت پیگیر تغییر رژیم در ایران بودند، «جان بولتون» و مایک پمپئو با همراهی خود و دیدار با فرقه تروریستی منافقین عملا رضا پهلوی و حامیانش را آچمز کردند.
مشخصا در مورد پمپئو که شبکههای رسانهای سلطنتطلب او را با حامیان سنتی جمهوریخواه سلسله پهلوی در ایران مانند کیسینجر و نیکسون مقایسه میکردند، این تغییر جهت از نظر سیاسی برای سلطنتطلبان سنگین تمام شد.
یکی از پیشفرضهای نظری سلطنتطلبان در تحلیل مسائل پیش روی ایران بازنمایی همراهی قدرتهای غربی با آنان در جهت استقرار مجدد سیستم سلطنتی در ایران است که به دلیل عدم فهم دقیق آنان از روندهای سیاسی در جهان جدید شکل گرفته است.
بازگشت سلسله بوربون به فرانسه بعد از شکست ناپلئون در نبرد واترلو و تشکیل کنفرانس وین، نتیجه جهانی بود که در آن قدرتهای اصلی شرکتکننده در کنفرانس وین سلطنتی بوده و به همین دلیل سیاستگذاران حاضر در اجلاسیه وین مانند مترنیخ، پیگیر احیای سلسله سلطنتی در فرانسه بودند.
امروز کارگزاران سیاسی دولت آمریکا به دلیل سنتهای سیاسی در این کشور همراهی با رویکرد مدنظر سلطنتطلبان در احیای نظام پادشاهی در ایران ندارند و همکاریهای صورت گرفته تا امروز هم تنها در جهت تحقق منافع ایالات متحده بوده است.
به همین دلایل پیش گفته است که سلطنتطلبانِ حامی خاندان پهلوی به سان یکصدسال اخیر بیش از آنکه خود را یک جریان سیاسی وابسته به مردم بدانند، نیرویی تعریف میکنند که برای برآمدن مجدد به حمایت همهجانبه خارجی وابسته است، امری که قطعا محقق نخواهد شد.
نور نیوز