العالم- فلسطین اشغالی
المدلل در گفتگو اختصاصی با شبکه العالم در برنامه "ضیف و حوار" با عنوان "پشت صحنه تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه و لحظه آخرین خداحافظی" اظهار داشت: ما و حماس یکدیگر را کامل می کنیم و این، اصلی است که هرگز نباید از آن چشم پوشی کنیم، نشستهای مشترک ما برای تاکید بر وحدت جناحهای مقاومت و در راس آنها حماس و جهاد اسلامی است، ما همچنان در نبرد آزادسازی هستم و سرنوشت و دشمن ما یکی است. ما در جنبش جهاد اسلامی همواره فراخوان وحدت داده ایم و از ما انتظار می رود که همیشه با یکدیگر دیدار کرده و باهم هماهنگ باشیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه می توانید مشاهده کنید:
العالم: در نخستین لحظه تجاوز رژیم صهیونیستی و زمانی که از ترور تیسیر الجعبری باخبر شدید، آیا مطمئن بودید که جهاد اسلامی پاسخ خواهد داد و سپس تجاوزی آشکار صورت خواهد گرفت؟
المدلل: همه می دانند که ما پس از نبرد شمشیر قدس با مصر در ارتباط بودیم تا به عنوان واسطهای برای آرام کردن اوضاع، رسیدگی به قضیه خلیل العواوده اسیر اعتصاب غذا کرده فلسطینی و همچنین شیخ بسام السعدی از رهبران برجسته که او نیز توسط رژیم صهیونیستی اسیر شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است، عمل کند.
رسانه های رژیم صهیونیستی به اطلاع جهاد اسلامی رساندند که حال السعدی خوب است و آزاد خواهد شد و علاوه بر آن، جنایت ها و تجاوزهای پی در پی در کرانه غربی و جنین متوقف خواهد گشت، جناحهای فلسطینی پس از نبرد شمشیر قدس با مصر در ارتباط بودند تا به عنوان واسطهای برای آرام کردن اوضاع، رسیدگی به قضیه خلیل العواوده (اسیر اعتصاب غذا کرده فلسطینی) و همچنین شیخ بسام السعدی (از رهبران برجسته که او نیز توسط رژیم صهیونیستی اسیر شده) عمل کند.
با قول های محکمی که رژیم صهیونیستی به جهاد اسلامی داده بود، انتظار نمی رفت وعده هایی که به مصر داده بود را بشکند و دست به ترور بزدلانه تیسیر الجعبری فرمانده بزرگ منطقه شمالی بزند، جهاد اسلامی نیز نمیتوانست در واکنش به این ترور دست روی دست بگذارد و باید به این جنایت بزرگی که رژیم اشغالگر علیه فرمانده بزرگ سرایا القدس مرتکب شده بود پاسخ می داد، بخصوص اینکه جهاد اسلامی مدام بر آمادگی کامل سرایا القدس برای پاسخ به هرگونه تجاوز این رژیم تاکید می کند. سخنرانی اخیر زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی نیز در این خصوص روشن بود.
نبرد «شمشیر قدس» بازدارندگی اشغالگران را کاهش داد
العالم: اینکه مقاومت تصمیم به عدم بازگشت به سیاست ترور گرفت آیا سرایا القدس در نوار غزه قصد اثبات این مسئله را داشت؟ همانطور که گردان عزالدین القسام این را ثابت کرد. حال آیا دوران ترور بدون پاسخ به پایان رسیده است؟
المدلل: رژیم صهیونیستی باید بفهمد که دوران ترور به سر رسیده است، بخصوص پس از نبرد شمشیر قدس که معادلات جدیدی را بوجود آورده و آن را به صورت عملی ثابت کرد: اینکه هرگونه تجاوز بخصوص اگر ترور فرمانده فلسطینی باشد، به هیچ وجه بدون پاسخ نخواهد ماند.
نبرد شمشیر قدس تحولی ریشه ای در جنگ با رژیم اشغالگر به وجود آورد و توانست توان بازدارندگی این رژیم را به میزان چشمگیری کاهش دهد، لذا رژیم صهیونیستی همچنان تحت تاثیر ضربه بزرگی است که در نبرد سیف القدس متحمل شده و از ضعف بازدارندگی و بی اعتمادی شهرک نشینان به رهبران سیاسی و نظامی خود رنج می برد، به همین دلیل رژیم اشغالگر تصمیم گرفت که با وارد آوردن ضربه ای به جهاد اسلامی از طریق ترور شیخ الجعبری، آبروی از دست رفته خود در نبرد شمشیر قدس و بازدارندگی تضعیف شده خود را بازگرداند، آن هم با وجود تاکید جهاد اسلامی بر این مسئله که در مقابل جنایت های این رژیم سکوت نخواهد کرد.
پس از عملیات ترور الجعبری، جهاد اسلامی اطمینان یافت که با رژیم صهیونیستی وارد جنگ شده است، چرا که خون برای این جنبش بسیار ارزشمند است بخصوص اگر متعلق به فرمانده جناحی همچون سرایا القدس باشد که قدرت خود در وارد شدن به هر جنگی علیه رژیم اشغالگر را ثابت کرده است. از این رو جهاد اسلامی در پاسخ به این جنایت بزرگ، ضربه محکم خود را به عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی وارد کرد. اما رژیم صهیونیستی دست از رفتارهای زورگویانه خود برنداشته و اقدام به ترور خالد منصور فرمانده جنوبی کرده است.
فرزندم در نبردهای گذشته با سرایا القدس همراه بود
العالم: واکنش شما نسبت به شنیدن خبر شهادت فرزندتان چه بود؟ همه می خواهند بدانند که یک رهبر چگونه با خبر شهادت فرزندش روبرو می شود؟
المدلل: ما همیشه حتی در خانواده این احساس را داریم که هر لحظه ممکن است به شهادت برسیم، زیرا پیش از این هم منزل ما بمباران و ویران شده بود، اما تقدیر خداوند این بوده که خانواده در همه نبردها از خانه خارج شوند.
پیش از آن طارق فرزند بزرگ ترم از سن کم در زندانهای رژیم صهیونیستی حبس شده بود و 14 سال از عمر خود را در اسارت به سر برد، لذا پسر دیگرم «زیاد» شهادت را مسئلهای عادی میانگاشت، بخصوص اینکه از کودکی به جنبش جهاد اسلامی پیوست و انگیزه زیادی برای فعالیت نظامی داشت و در نبردهای گذشته با سرایا القدس همراه بود.
«زیاد» فرزند شهیدم در زمینه درسی بسیار توانا بود و حرفه و رشته مورد علاقهاش کامپیوتر بود، وی در این رشته استعداد زیادی داشت و جهاد اسلامی از او در این رشته استفاده کرد.
او پس از گذراندن دوره های آموزشی مختلف در خارج از فلسطین به سرایا القدس خدمت کرد، وی همیشه با خالد منصور فرمانده شهید همراه بود چرا که در ارتباط های او با دیگران و با خارج از فلسطین، دست راست و مغز متفکر او بود.
فرزندم و خالد منصور در یک ساختمان حضور داشتند
العالم: آیا او به همراه فرمانده خالد منصور به شهادت رسید؟
المدلل: فرزندم و خالد منصور در یک مکان به شهادت رسیدند، چرا که در یک آپارتمان حضور داشتند.
احساس می کردم که نباید در قبال این جنگ سکوت کنیم، لذا فورا از برخی برادرانمان در جنبش حماس خواستیم که به من کمک کنند تا اینجا را ترک کنم، زیرا به نظر میرسد که شایعات و تلاشهایی برای ترور یک رهبر بزرگ در جنبش جهاد اسلامی وجود داشت و تمام دادهها حاکی از این بود که فرد مذکور من هستم، حتی وقتی خانه محل سکونت خالد منصور را بمباران کردند گفتند که احمد المدلل ترور شده و عکس مرا با این موضوع منتشر کردند.
رژیم خبر شهادتم به همراه تصویری از من را منتشر کرد؛ آنها به دنبال ترور من بودند
العالم: درست است، حتی بسیاری از همکاران من در شبکه العالم با من تماس گرفتند و از من پرسیدند که آیا احمد المدلل به شهادت رسیده است؟ آنها بسیار نگران سلامتی شما بودند و پس از آن نیز دریافتیم که فرد مذکور فرزند شما بوده که البته جگرگوشه شماست.
المدلل: البته صحبت از ترور من وجود داشت، به نظر می رسید که رژیم اشغالگر می خواست به هر نحوی که شده خود را پیروز نشان دهد، لذا شایعه ترور احمد المدلل رهبر بزرگ جنبش جهاد اسلامی را بوجود آورد و عکس مرا هم برای تایید این موضوع منتشر کرد، پس از آن مشخص شد که فرد ترور شده خالد منصور فرمانده بزرگ بوده و ما می دانستیم که زیاد فرزند شهیدم مکانی را که منصور در آن باشد ترک نمی کند و حتی در شهر رفح هم این مسئله را می دانستند.
العالم: آیا شما در وداع آخر با «زیاد» شرکت داشتید؟ و آیا در مراسم تشییع جنازه او حضور داشتید؟ در حالی که بر اساس ملاحظات امنیتی شما نباید در معرض دید قرار میگرفتید چون ممکن است ترور شوید؟
المدلل: دقیقا چند ساعت بعد به من اطلاع دادند که خالد منصور و زیاد به شهادت رسیده اند، من به خاطر شهادت آنها مثل دیگران متأثر نشدم چون می دانم که شهادت سرنوشت همه ما و همه فرزندان ماست. هر آن ممکن است رژیم صهیونیستی خانه ای را بر سر همه ساکنانش خراب کند.
من مطلع شدم که خانواده و کودکان و همه زنان خانه همسایه ما در آخرین لحظه از خانه خارج شده اند.
من در آن لحظه از شهادت زیاد باخبر نشدم، اما پیش بینی می کردیم که او جزء شهدا این نبرد باشد، زیرا من همیشه و در بسیاری از دیدارهایم می گفتم که نبرد بعدی نبردی استخوان شکنی خواهد بود.
من اصرار داشتم که خانواده حتما زیاد را ببینند و زیاد را دقیقا در همان محلی که خانواده جمع شده بودند به آنها نشان دادند.
چند لحظه بعد گفتم باید هر سه شهید مخصوصا پسرم زیاد را ببینم، آنها هر سه همانجا بودند، گفتند امکانش نیست شما آنها را ببینید. اوضع دشواری بود. اما گفتم باید برم حتی اگر شهید شوم، ناچار قبول کردند، من برای چند دقیقه به مسجدی که برایشان نماز خوانده بودند رفتم و چند لحظه با آنها وداع کردم. اما به سرعت مرا از آنجا خارج کردند.
من به صراحت به شما می گویم که پس ار مراسم گریه کردم. فرزندان زیاد مدتی در آنجا نبودند. انها را به خانه پردبزرگشان برده بودند. وقتی برگشتند به شدت گریه کردم..
العالم: به عبارت دیگر همه اهل خانه ممکن بود شهید شوند..
المدلل: ممکن بود همه اعضای خانواده از کودک و زن در حمله اشغالگران در آن لحظه به شهادت برسند. اما ظاهرا در زمان حمله، خالد منصور و زیاد در آنجا نبودند.
من «زیاد» را در آغوش گرفتم که ناگهان دختر ده سالهاش پیش من آمد و گفت گریه نکنید، پدرم شهید شده.
این حرف شوکی به من وارد کرد و من دست از گریه برداشتم و فقط در لحظه های تنهاییام زیاد را به یاد میآوردم و گریه می کردم، اما در مقابل مردم خودم را کنترل میکردم.
العالم: گریستن در سوگ فرزند، نشانه قدرت است نه ضعف؟
المدلل: وقتی تنها می شدم میگریستم
العالم: رژیم صهیونیستی می داند که ما خواهان زندگی هستیم نه مرگ. اما به خاطر شرافتمان، به استقبال شهادت می رویم، اما به هر حال شما یک پدر هستید.
المدلل: لحظههای تنهایی پر از حزن و اندوه است، پسری که 35 سال برایش زحمت کشیدم و جلوی چشمم رشد کرد و بالید در روزهای آخر یادم می آید که لحظه ای از من جدا نمیشد.
یادم می آید که یک روز وقتی که درباره جنگ با رژیم صهیونیستی و موضوعات سیاسی و فکری حرف می زدیم به من میگفت «پدر جان اگر زمانی جنازه قطعه قطعه شده مرا برایت آوردند شوکه نشو»؛ در مراسم عزای او به اطرافیانم می گفتم می دانید چرا زیاد در همه عکسهایش می خندید چون به خدا ایمان و اعتماد داشت، به من گفته بود جنازه قطعه قطعه شده ام را برایتان می آورند و همین اتفاق افتاد و همین آگاهی از نحوه شهادت موضوع گفتگوهای ما بود.
بدون تردید از دست دادن او برای ما بسیار سنگین و دردناک است.
جهاد اسلامی شرایطی سخت تر از این نبرد را به خود دیده است
العالم: برای همه خانواده شهدا هم همینطور است؛ احتمالا پسر زیاد یعنی احمد نیز هم در همان محیط رشد خواهد کرد، بعید نیست بعد از چند سال او را در یک جایگاه و مکان بزرگ مانند یک مکان نظامی یا مبارزاتی ببینیم، چون این کودکان همه چیز را می بینند، تجاوزات رژیم اشغالگر، کشتارهای این رژیم و ظلمش را بر علیه ما، مردم بیت المقدس و کرانه باختری می بینند، بنابراین طبیعی است که «تالا» به شما بگوید «پدر شهید گریه نکن» و با این فکر بزرگ شود؛ از این موضوع که بگذریم، نظر شما درباره مقاومت پس از این نبرد چیست؟ به نظر می رسد که شما خیلی قدرتمند هستید ولی اشغالگران فکر می کردند که مقاومت را از بین برده اند، ما برگزاری رژه نظامی غافلگیر شدیم، من در این مراسم حضور داشتم، رژه نظامی برای تقویت روحیه شما به خانه شما آمد و امروز مقاومت یک قدرت نظامی است و من می دانم که آنچه به رسانه ها نشان دادند تنها نوک کوه یخ است. نظر شما در این باره چیست؟
المدلل: در پاسخ به قسمت اول پرسش شما باید به این نکته اشاره کنم آنچه از رنج ما می کاهد حضور احمد پسر زیاد است، او بسیاری از صفات زیاد - اگر نگوییم اکثر آنها - مانند تیزهوشی، تلاش مستمر و کنشگری را داراست؛ حالا مشاهده این صفات در پسرش احمد درد ما را کم می کند.
جنبش جهاد اسلامی پیشتر شرایطی سخت تر از این نبرد را پشت سر گذاشته است.
ما درباره رهبران ارشد مقاومت، شهادت و راه های آن، جهاد و نبرد با اشغالگران صهیونیست صحبت می کنیم.
ما دکتر فتحی الشقاقی و رهبران نظامی و سیاسی را تا حد زیادی دیدهام، جهاد اسلامی در دورهای رئیس سرایا القدس را از دست داد و شهیدان بزرگی مانند محمد شیخ خلیل، صلاح ابوحسنین، دانیال منصور خالد الدحدوح، جمال الدحدوح، هانی عابد و دیگر فرمانده های بزرگ را تقدیم کرد.
من در تعداد زیادی از مراسم های عزاداری شهدا شرکت کرده ام، رفتم تا از خانوادههای شهدا دلجویی کنم و دردشان را تسکین دهم، اما دقیقا با برعکس این قضیه مواجه شدم. احساس می کنم این خانواده شهدا هستند که قدرت و اراده ما را تقویت می کنند، آنها هستند که با ما از شهادت، فرزندان شهیدشان، فلسطین و دیگران صحبت می کنند، این امر باعث شد من هم با اراده شوم، یقین داشتم که نهضت جهاد اسلامی را نمی توان پایان داد و نابود کرد، هر چقدر هم که رژیم اشغالگر قدرتمند باشد.
جنبش جهاد اسلامی ثابت کرد که اگر اشغالگران صهیونیست، این جنبش را از سایرین جدا کند، برعکس تصور آنها ما در نبرد «وحدت میدانها» ثابت کردیم که قویتر می شویم.
جهاد اسلامی توانایی و تجربه بسیار بالایی دارد، این را در جنگ شمشیر قدس نیز نشان دادیم، با نبرد وحدت میدانها هم بار دیگر بر توانایی خود تاکید کردیم.
جنبش جهاد اسلامی تاکنون قدرت خود را ثابت کرده است که به تنهایی در نبرد وحدت میادین با نیروهای اشغالگر صهیونیستی، که مورد حمایت استکبار است و زرادخانههای نظامی برخوردار است روبرو شده است.
جنبش جهاد اسلامی توانست با موشکهای خود از آمد و شد نیمی از جمعیت رژیم اشغالگر صهیونیستی جلوگیری کند و اضطراب، نگرانی امنیتی و دلهره برای اشغالگران صهیونیست ایجاد کند.
رژیم اشغالگر صهیونیستی نمی تواند در این شرایط با جنبش جهاد اسلامی روبر شود، این مطلب را سرايا القدس در رژه نظامی که در شهر رفح برگزار کرد نیز تأیید کرد، این گردان ها آمده اند تا توانایی های ما را افزایش دهد و تأکید کند که سرايا القدس هنوز دارای آنچنان قدرت و توانایی هایی هستند که می توانند به نبردهای خود با رژیم اشغالگر صهیونیستی ادامه دهند.
العالم: حتی در رژه نظامی آنچه توجه من را جلب کرد این بود که بچه ها برای دیدن این رزمندگان مقاومت به خیابان آمدند، چون رزمندگان آشکارا روی زمین راه رفتند و برای مردم روشن و مشخص شدند، سعی می کردند به آنها سلام کنند، خیلی با صراحت از دنیایی که در آن زندگیشان را می گذراندند بیرون آمدند، سعی می کردند به هنرمندان یا خواننده ها سلام کنند، من این عشق به رزمندگان مقاومت را در نوار غزه به خوبی مشاهده کردم، انگار ستاره هایی هستند که این بچه مشتاق بودند به آنها سلام کنند و با موشک ها عکس بگیرند.
المدلل: مردم ما به ایثار و فداکاری عادت کرده اند، حتی کودکانشان عاشق این هستند که در کنار رزمندگان قرار بگیرند، ما این حقیقت را در مراسم رژه نظامی دیدیم، به نظر من حتی پس از عملیات وحدت میادین، جنبش جهاد اسلامی جایگاه ویژه ای در میان فلسطینی ها پیدا کرده است و پایگاه مردمی اش به طور چشمگیری توسعه پیدا کرده است، به طوری که کوچک و بزرگ درباره جهاد اسلامی حرف می زنند.
به صراحت می گویم که الان دیگر با شهادت زیاد و فرماندهان جهاد نمی توانیم به راحتی از خانه خارج شویم.. چون مردم به گرمی و محبت دور ما حلقه می زنند و از ما استقبال می کنند، من از این همه محبت خجالت می کشم.. این محبتها نشان می دهند که عملیات وحدت میادین باعث افزایش محبوبیت جهاد اسلامی شده است .. و اسمش بر زبان همه فلسطینی ها افتاده است.. مخصوصا در مناطقی که فرماندهان جهاد به شهادت رسیده اند مردم به شهدایی مثل خالد منصور و زیاد المدلل و رافت الزاملی افتخار می کنند.
برنامه جهاد تنها آزادی فلسطین است
العالم: به نظر شما دلیل این مسئله چیست؟ مثلا من از مردم شنیدم که به جهاد اسلامی خیانت شده و این مسئله مردم را به این باور سوق می دهد که جهاد جنگ را شروع نکرده است، بلکه به آن تجاوز شده و در نتیجه جهاد نیز ناچار به پاسخ بود، به همین دلیل من اشتیاق مردم به ایستادن در کنار جهاد اسلامی را دیدم، زیرا در این نبرد تنها بود و تنها ایستادگی کرد، همین مسئله مردم را به همبستگی با جهاد و همچنین شهدایی سوق داد که متاسفانه رژیم صهیونیستی آنها را برای ترور انتخاب کرد، رژیم صهیونیستی نخبگان جهاد اسلامی را برگزید که مورد علاقه مردم بودند: تیسیر الجعبری، زیاد المدلل، خالد المنصور و... که مردم خالد المنصور را میهمان جهاد اسلامی می دانستند.
المدلل: همینطور است، این فرماندهان بخصوص خالد منصور فرمانده بزرگ میهمان ما از طرف حماس بود و برادران حماس نیز این را می دانند، مردم نیز این مسئله را درک کرده اند که جنبش جهاد اسلامی خالی از هر گونه ملاحظات سیاسی، حزبی و دنیایی است، آن هم با شکافی که اکنون دچار آن هستیم.
عشق مردم به جنبش جهاد اسلامی بخاطر خالصانه بودن فعالیت این جنبش است و (همانطور که خودمان در جنبش جهاد اسلامی این را می دانیم) جهاد، مبارزه و فداکاری ما اول برای رضا خدا و سپس بخاطر فلسطین است. برنامه ما فقط آزاد کردن فلسطین و پایان دادن به این جنایت ها است، مردم فلسطین اکنون این را درک می کنند و می دانند که چهره واقعی جنبش جهاد اسلامی همین است که فرماندهان خود را در این راه فدا می کند.
جنبش جهاد اسلامی که در بسیاری از نبردهای پیشین در کنار جناح های مقاومت بود، در این نبرد قابلیت خود را ثابت کرد و نشان داد که به تنهایی وارد نبردی ویرانگر با رژیم اشغالگر شده و برخی فرماندهان خود را از دست داد، در این نبرد بود که سرایا القدس قدرت خود را دوباره ثابت کرد و من فکر می کنم به همین دلایل، علاقه مردم به جنبش جهاد اسلامی، مقبولیت آن، حضور آن و ایده هایش دوچندان شد.
میدان نبرد، مردم فلسطین را با یکدیگر متحد می کند/
العالم: آخرین سوال من از شما که باید به آن اشاره کنیم در خصوص رویدادی است که توجه مطبوعات را برانگیخت، حتی اگر عکسی از آن گرفته نشده باشد و آن عبارت است از جلسه مهم سران جنبش های حماس و جهاد اسلامی در سطوح مختلف امنیتی، نظامی و سیاسی که برگزار شد و در پایان بیانیه خود را صادر کرد؛ آیا این جلسه بدین معنا است که از این پس هرگونه اقدام دشمن با وحدت سلاح های مقاومت روبرو خواهد شد؟ آیا هر تجاوزی در آینده با تسویه حساب از سوی حماس مواجه خواهد شد؟
احمد المدلل: همیشه بر این مسئله تاکید می کنیم که مقاومت باید در فلسطین یکپارچه باشد، هیچ چیزی جز میدان نبرد ما مردم فلسطین را با یکدیگر متحد نمی کند، لذا ما و حماس این مسئله را درک می کنیم و خود را مسافران یک کشتی می دانیم، این نشست برای تایید همین مسئله صورت گرفت، البته که این مسئله کمی انرژی بر است و حتی جوانان زیادی در میان آنها هستند که در این خصوص سوال می کردند، اما اگر قدرت مقاومت در نوار غزه نبود، جنبش جهاد اسلامی نمی توانست این ارتش بزرگ به نام سرایا القدس را بوجود بیاورد و این حجم از سلاح و آموزش را برای آنها فراهم کند.
لذا می بینیم که نوک پیکان مقاومت فلسطین در نوار غزه است و این غزه است که امروز حافظ پروژه ملی آزادی فلسطین است. ما هیچ سوگیری و فاصله ای با حماس نداریم و اصلا احساس نمی کنیم که باید هیچ گونه تفاوتی میان ما و برادرانمان در حماس وجود داشته باشد.
ما و حماس یکدیگر را کامل می کنیم و این، اصلی است که هرگز نباید از آن چشم پوشی کنیم، لذا این نشست ها برای تاکید بر وحدت جناح های مقاومت و در راس آنها حماس و جهاد اسلامی است، ما همچنان در نبرد آزادسازی هستم و سرنوشت و دشمن ما یکی است. ما در جنبش جهاد اسلامی همواره فراخوان وحدت داده ایم و از ما انتظار می رود که همیشه با یکدیگر دیدار کرده و باهم هماهنگ باشیم.