تحلیل سفیر لیبی در باره آغاز روابط ایران و عربستان و تشکیل بلوک منطقه‌ای

تحلیل سفیر لیبی در باره آغاز روابط ایران و عربستان و تشکیل بلوک منطقه‌ای
دوشنبه 21 فروردين 1402 - 10:48

عربستان سعودی و ایران به امضای بیانیه مشترک تحت نظارت چین، در ۱۰ مارس بسنده نکرده‌اند و دیدارهایی میان طرفین در سطح وزرا و سفرا در حال انجام است که بیان منافع واقعی هر دو کشور و باعث افزایش فرصت همکاری‌های منطقه‌ای و کاهش نفوذ خارجی می‌شود. آنچه این روزها شاهد آنها هستیم نیازمند بررسی فرصت‌ها در حوزه‌های امنیتی، دفاعی و سیاست خارجی است.

العالم- تحلیل روز

سفیر لیبی در تهران با انتشار یادداشتی خاطرنشان کرد، نمی‌توان توافق ایران و عربستان سعودی را از تحولات جاری در روابط کشورهای منطقه‌ای جدا کرد؛ زیرا این توافق در بستر تحولات سیاسی شکل گرفته است. از زمان اجلاس العلا در اوایل سال ۲۰۲۰، عربستان سعودی به صورت محتاطانه و شتابزده وارد بیت خلیج‌فارس شده و سپس، در روابط خود با ترکیه تجدیدنظر کرد که این تحول، با تقویت احتمال جنگ در اوکراین همزمان شد.

بنابراین، عربستان سعودی با پیش‌بینی و درنظر گرفتن پیامدهای این جنگ بر منطقه و کاستن از هزینه‌های احتمالی آن، به موضع‌گیری بی‌طرفانه متمایل شد. در مورد ایران نیز می‌توان گفت که این کشور دهه‌هاست در معرض تحریم‌ها و محاصره و هجمه‌های غربی قرار دارد و لذا، هیچ گزینه‌ای جز همسو شدن با بلوک شرق، به‌ویژه فدراسیون روسیه و چین نداشت و همزمان طرح‌های ابتکاری در ارتباط با پرونده سوریه و یمن ارائه می‌داد.

توافق ایران و عربستان را می‌توان پاسخی به مذاکرات در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ با هماهنگی عراق و سلطنت‌نشین عمان دانست که با هدف ایجاد همگرایی سیاسی در روابط بین‌الملل انجام می‌شد. در همین حال منافع چین را در نزدیک شدن مواضع ایران و عربستان نمی‌توان نادیده گرفت اما آن تنها عامل نیست بلکه می‌توان آن را مکمل اراده مشترک این دو کشور و تمایل‌شان برای عبور از مرحله گذشته و هزینه‌های بحران‌های آن مرحله ارزیابی کرد.

در حالی‌که تمرکز اکثر مفسران بر محتوای بیانیه مشترک ایران و عربستان است من معتقدم که این دو کشور آماده اعتمادسازی و تدوین فرمولی هستند که از طریق آن، بر هزینه‌های بحران‌های اخیر فایق بیایند و سیاست‌های پایدار و توسعه‌پذیر انتخاب کنند.

این تحولات فرصت‌هایی را برای همکاری یا یکپارچگی منطقه‌ای و در عین حال فائق آمدن بر اختلافات حاکم بر چهار دهه به ما می‌دهد و از یک سو فراتر از دکترین کارتر است که منبع اصلی بسیاری از بحران‌ها بود. از سوی دیگر، راه را برای حل و فصل اوضاع سوریه و یمن و هماهنگ کردن تلاش‌ها برای پاسخگویی به چالش‌های مشترک هموار می‌کند.

انتظار نمی‌رود این گام صرفاً به عادی‌سازی روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران محدود شود، بلکه به دنبال باز کردن راه برای مشارکت گسترده‌تر در زمینه‌های مختلف دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی است. این توافق، از یک سو، سیگنال‌های قوی درباره امکان برون‌رفت از توهم درگیری‌های فرقه‌ای و ندادن رنگ و بوی سیاسی به این درگیری‌ها را می دهد و از سوی دیگر، همگرایی دو قطب منطقه‌ای، یعنی ایران و عربستان سعودی، بر سر منافع مشترک احتمال تشدید تنش را از بین می‌برد و بستر را برای بازسازی رویکردها در سیاست و منافع هموار می کند.

در مسیر تکمیل ایجاد فرصت‌ها، ارزش این توافق در تمایل طرفین برای بهره‌برداری از آن به‌عنوان منبعی برای حل مشکلات احتمالی است. نشست اخیر عمان در ۴ آوریل، با حضور سوریه، عراق و ایران و عربستان سعودی صورت گرفت که به خودی خود نشان‌دهنده اراده برای حل و فصل بسیاری از پرونده‌ها و مسائل مورد اختلاف است که به‌زودی در این راستا، حل پرونده یمن را نیز شاهد خواهیم شد.

با توجه به سهم قابل توجه و اثرگذار دو کشور در تجارت بین‌المللی انرژی - که این انرژی شریان حیاتی صنعت در کشورهای شرق آسیاست - تلاش برای ارتقای سطح همکاری سیاسی و از بین بردن عوامل تنش و اختلاف می‌تواند عامل مهمی در ایجاد یک مرکز ثقل بین‌المللی باشد؛ مرکزی که نقش آن فراتر از تسهیل و روانسازی تجارت بین‌المللی انرژی بوده و می‌تواند با تبدیل قدرت اقتصادی به قدرت سیاسی، در تعیین جایگاه بین‌المللی و کمک به چند قطبی‌سازی نظام جهانی اثر گذار باشد.

با مشارکت عراق در مراحل مقدماتی، انتظار می‌رود که نقش آن در نزدیکی کشورهای منطقه‌ای، محوری باشد. با توجه به حل و فصل مسائل منطقه‌ای، ما با کنش‌های مستقل و دور از تاثیرگذاری‌های بین‌المللی مواجه خواهیم شد. در اینجا می‌توان به دو عامل مهم اشاره کرد: میزبانی سفارت عراق در شهر مسقط و حضور عراق به عنوان اولین شریک تجاری کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس- در میان کشورهای عربی-. این وضعیت امکان ظهور بازیگران منطقه‌ای برای ارائه تضمین‌های لازم جهت حفظ روابط پایدار و کاهش نیاز به کمک طرف‌های خارج از منطقه، را فراهم می‌سازد.

به‌رغم دور شدن ( کشورهای منطقه) از آمریکا و اروپا از یک سو و نزدیک شدن به روسیه و چین از سوی دیگر، قدرت‌های منطقه‌ای پتانسیل ایجاد حوزه نفوذ در روابط و تجارت بین‌المللی را دارند. البته وجود حامی و میانجیگر(‌ طرفی غیر منطقه‌ای) برای توافق به معنای ورود به ائتلاف‌ها و همبستگی با مسائل آن نیست بلکه می‌توان از آن در موقعیت‌های درست و در فضای متلاطم بین‌المللی بهره برد.

می‌توان این فرصت را تلاشی برای تشکیل گروه یا بلوکی منطقه‌ای با شعار و هدفی واحد یعنی توسعه دستاوردهای مشترک به جای تنش تلقی کرد که این امر از طریق یکپارچه‌سازی نیازهای منطقه‌ای، از جمله تقویت موضع بی‌طرف در قبال درگیری‌های بین‌المللی، میسر می‌شود به نحوی‌که بر تضعیف اثرات تحریم آمریکا بر ایران و پاسخ به نیازهای عربستان سعودی برای پیشبرد سیاست‌های نوسازی و استفاده بهینه از منابع کمک کند. شاید اهمیت اساسی چنین رویکردهایی همزمانی آن با فرآیند انتقالی احتمالی در ساختار قدرت بین‌المللی باشد که آن را در موقعیت سیاسی و اقتصادی توانمندتر می‌کند.

علی العبیدی، سفیر لیبی در تهران

پربیننده ترین خبرها