این رژیم های استبدادی برای بهبود وجه خود در داخل مرزها و خارج از آن هزینه های زیادی را متحمل می شدند تا نزد افکار عمومی خود را برخوردار از پشتیبان مردمی جلوه دهند .
آنها با هزینه های زیاد در کشورهای اروپایی موفق شده بودند تریبونهای رسانه ای را از مخالفان خود دور نگاه دارند.
اما این نظامهای استبدادی با همه این هزینهها بعلت ناکارآمدی نظام اداری، اقتصادی و فرهنگی به بشکهای باروت تبدیل شده بودند که ممکن بود هر لحظه منفجر شوند.
یکی دیگر از علل انقلاب در این کشورها که کمتر به آن توجه می شود، احساس حقارتی بود که از عقبنشینی سران این کشورها در مقابل زیادهخواهی رژیم صهیونیستی و آمریکا نصیب مردمشان شده بود.
این احساس حقارت را می توان از ستایش غیر متعارف ملتهای این کشورها از رهبران گذشته که حتی بطور غیر منطقی با رژیم صهیونیستی مبارزه کرده بودند و همچنین تمجید بیش از حد از شخصیتهای دیگر کشورهایی که در مقابل رژیم صهیونیستی موضع تندی می گرفتند، لمس کرد.
این عوامل دست به دست هم داد تا با بهانهای کوچک که پیشتر نمونه آن در این کشورها اتفاق افتاده بود ولی تاثیری بر مردم این کشورها نگذاشته بود، این بار نقش کبریت را برای بشکه باروت بازی کند. این بهانه کوچک خودسوزی اعتراضی محمد آلبوعزیزی در تونس بود که جامعه تونس را به حرکت در آورد و حکومت زین العابدین بن علی در تونس را پس از ۲۳ سال ساقط کرد.
این حرکت مثل دومینو به کشورهاي همجوار سرایت کرد و حکومت ها را یکی پس از دیگری سرنگون کرد و همچنان ادامه دارد و در چند روز گذشته از مصر، لیبی، بحرين، یمن و اردن به عمان و مغرب و عربستان هم سرایت کرده است.
دو علت، یکی فرهنگ تقریباً مشترک کشورهای عربی - آفریقایی و دیگری زبان مشترک، باعث پیدایش نوعی همپنداری در بین مردم این کشورها شده است که به سرعت از اقدامات و خواست یکدیگر الگو برداري می کنند و اعتراضی مثل اعتراض آلبوعزیزی را، اعتراض در کشور خود فرض می کنند و دست به اقدام می زنند.
اما آینده نهضت های این کشورها بسیار شبیه هم خواهد بود. شاید در مقطعی اندک تفاوتهايی در آنها مشاهده شود ولی در بلندمدت به دو علت ذکر شده، فرهنگ و زبان مشترک، به حکومت هايی با الگوی واحد خواهند رسید.
یکی از گروه هايی که در این کشورها در شرایط کنونی تلاش دارد از فرصت پیش آمده بیشترین استفاده را ببرد، گروهايی سلفی و وهابي هستند ولی با توجه به خاطرات تلخ و الگوی شکست خورده افغانستان و وحشت همه از این الگو در درازمدت، این گروه ها جایگاهی در رای و الگوی کشورهای در حال شکل گیری نخواهند داشت.
با مطالعه نوشته ها ومصاحبه رهبران حرکتهای در حال شکل گیری عربی - آفریقایی، میتوان نتیجه گرفت که الگو برداری این رهبران از کشورهایی است در انها اسلام تقریبا از سیاست جدا نگاه داشته شده است
آنها تلاش دارند نظام هايی را شکل دهند که در عین محترم بودن اسلام در آنها از تند روی جلوگیری شود. این روند را در تونس و مصر می توان به راحتی مشاهده کرد.
در حال حاضر، جوانان انقلابی تونس و مصر علیرغم پیروزی انقلاب خود، به شدت نگران آینده انقلاب، . ربودن آن به دست ضد انقلاب هستند. چرا که بازماندگان رژیم گذشته خواستار حفظ ساختار نظام هستند و دستگاههای امنیتی و نظامی و اغلب بنگاههای اقتصادی و فرهنگی و رسانهای دست نخورده باقی مانده اند و یا تغییرات ظاهری و صوری بخود گرفته اند. در ضمن کشورهای حوزه خلیج فارس که به کشورهای پترودلار معروفند به تکاپوی شدید افتاده اند تا ساختارهای قدیمی سران مخلوع را حفظ کنند و از تکرار سقوط دیگر سران جلوگیری کنند و یا دست کم سقوط آنها را به تعویق اندازند تا مانع سرایت این توفان ویرانگر به کشورهای خود شوند.
در این میان تلاش عربستان چشم گیرتر است چون برای آ ینده خود در این تغییرات جایگاهی نمی بیند اما عربستان با دخالت در کشور بحرین خطر بزرگی را برای خود خریده است .
هر عاقلی این را می داند که هیچ حکومتی با کمک نظامی بیگانه نمی تواند پابرجا بماند دیر یا زود با توجه به فقدان مشروعیت، سرنگون خواهد شد و نفرت را برای کشور مداخله گر به ارمغان خواهد اورد .
البته عربستان تجربه دخالت در عراق را نيز دارد و با سرنگونی حکومت نا مشروع اقلیت بحرین، مشکلات بینالمللی و داخلی عربستان مثل شوری